آقای خمینی متعلق به قشر بازاری و موتلفه بود

image_pdfimage_print

کُشتار ددمنشانه رهبران حزب پیامد پایان نبرد “که بر که” و پیامد شکست انقلاب برای خشنودی  دوستان امپریالیستی ضد انقلاب بود. از آنجایی که حزب به شکست فرارویی هدف‌های انقلاب از مرحله سیاسی به مرحله اقتصادی- اجتماعی پی برد، جمهوری اسلامی به ان یورش برد. برای همین شعار طرد رژیم ولایت فقیه، دنباله منطقی سیاست پشتیبانی حزب از هدف های ملی و دموکراتیک است!

 رفیق عمویی تنها بازمانده هیات دبیران پس از انقلاب حزب توده‌ی ایران، می‌گوید:

«به گمان من آقای خمینی در تحلیل نهایی، متعلق به همان قشری بود که در پایان کار، اطرافش را گرفته بودند! این نشان میدهد که واقعا بازار و این لایه متحجر روحانیتی که سالیان دراز متکی بر اقتصاد بازار بوده […] استخوانبندی این نظام را تشکیل میداده، در تحلیل نهایی این برنده قضیه است!» (ص ۷۵۴)

“ده مهر” شش ماه پیش نوشت:

«با سلطهٔ کامل جناح‌های بورژوازی بزرگ، نبرد «که بر که» طبقاتی در درون حاکمیت پایان یافت و این نبرد عرصهٔ کل جامعه منتقل شد. برای نزدیک به چهار دهه، بورژوازی بزرگ مسلط بر حاکمیت ایران توانست با استفاده از بهانهٔ وجود فشارهای خارجی، و از طریق امنیتی کردن جوّ جامعه و سرکوب جنبش‌های مطالباتی توده‌های مردم، و به‌ویژه توده‌های کارگران و زحمتکشان ایران، سیاست‌های استثمارگرانهٔ نئولیبرالی خود را به‌پیش برد، و […] به انباشت بی‌سابقهٔ سرمایه و ایجاد یک شکاف عظیم طبقاتی، که جامعه را به وضعیتی انفجاری کشانده است، دست بزند.( کارپایهٔ سیاسی گروه «۱۰ مهر» برای مرحلهٔ ‌کنونی مبارزه:(ده مهر ۱۵ دی ۱۴۰۲)»

ولی امروز “ده مهر” می نویسد: «از دید ما امروز یک نبرد «که بر که» در درون حاکمیت و ساختار حکومت، و یک مبارزهٔ طبقاتی در سطح جامعه برسر تعیین سرنوشت آیندهٔ میهن‌مان در جریان است».

چه هنگام، چگونه و در کجا “نبرد که بر که” زنده شد؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *