آموختن از تاریخ دردناک ما

image_pdfimage_print

یکی از بزرگ‌ترین شیوه‌های نبرد بورژوازی جهانی علیه نیروهای ضدسرمایه داری و ضدامپریالیستی، کژسازی تاریخ آن‌ها و آفرینش دروغ در این باره است.

پس از آن، بورژوازی با دست‌گاه بزرگ نادان‌سازی خود، این دروغ‌ها را آرام آرام هم‌چون حقیقتی به خورد توده‌ها می‌دهد. بی‌هوده نیست که مارکس می‌گوید که بورژوازی با دور نگه‌داشتن مردم از تاریخ خود، به‌آسانی بر آن‌ها فرما‌ن‌روایی می‌کند. 

انتقاد از خود، بخش برجسته‌ای از اصول مارکسیستی است، ولی هرگز نباید به این بهانه به سرمایه‌داری کمک کرد، تا گذشته ما را گِل‌الود کند و آسمان پُرستاره ما را  قیرگون نماید. تاریخ کشورهای سوسیالیستی تاریخ ماست، هم پیروزی ها و هم شکست‌هایشان نیز از آنِ ماست. این بخشی از حافظه گروهی ما از سوسیالیسم است. 

خرده‌گیری و انتقاد باید با درست‌کاری و راست‌گویی انجام شود و زمینه‌های تاریخی روی‌دادها را از یاد نبرد. کسی که به‌نام کمونیست خُرده می‌گیرد، جانب‌داری طبقاتی خود را نباید فراموش کند.

در کنگره ۲۰ام حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی به رهبری خروشچف، کسانی آگاهانه و بسیاری ناآگاهانه، تیشه بر ریشه ی حزب کمونیست در میان مردم زدند و کارکرد بزرگ استالین در زمینه های صنعتی سازی و پیروزی در جنگ میهنی علیه فاشیسم را زیر انبوهی از اتهام‌های نادرست و بزرگ‌کردن کژروی‌ها به‌خاک سپردند. بدین‌گونه، آن‌ها به‌روی باور مردم به درست‌کاری، راست‌گویی و روشن‌اندیشی حزب کمونیست  خراش انداختند.

کمونیستی که به ارزیابی تاریخ نخستین کشور سوسیالیستی به رهبری لنین می‌پردازد، نباید هم‌سان بورژوازی با آن برخورد کند. او باید نشان‌دهد که دلش برای طبقه کارگر و دیگر رنج‌بران می‌تپد؛ او باید نشان‌دهد که شکست سوسیالیسم با آن‌همه جان‌دادن‌ها و فداکاری‌ها، دل او را به‌درد می‌آورد.  

دست آوردهای اتحادجماهیر شوروی به آن اندازه ژرف و گسترده است که جامعه انسانی ما را برای همیشه دگرگون کرده‌است، اگرچه که خود نتوانست زنده بماند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *