دوره جدید: مقاله شماره: ۵۱ (۱۱ شهریور ١٣٩۶)
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری
«خو، گر به راه رفتن و برخاستن شود، دست شکسته بار دگر پتک زن شود» (سياوش كسرايي)
پاسخ پرسش مثبت است! دوبار مثبت است. يك بار از آن جا كه واقعيت را بيان مي كند و متبلور مي سازد. از آن مهم تر از اين رو كه پرسشي است از طرف «طلبه» اي. پرسشي كه رشد قشربندي نظري را نزد مدافعان ديكتاتوري ولايي به نمايش مي گذارد. پرسشي كه نشان پايان رضامندي و نشان شتابان روند انقلابي در ايران است.
حيدر عباسي كه سخنان او «اجازه نيافت در مقابل رهبر قرائت شود» (١)، متن نامه ي خود را در شبكه هاي اجتماعي انتشار داد. او، آن طور كه در خبر ذكر شده است، «دانشجوي المپيادي، قائم مقام اسبق بسيج حوزه مشكات» است.
زبانِ شفاف و صريح او كه به «توصيف وضعيت انقلاب اسلامي از منظر جمعي از جوانان» مي پردازد، افشاگرانه است و فرياد دادخواهانه ي را به گوش مي رساند! زبان او «تند نمي راند و دور نمي رود» (اط)، اما بي آزرمي پيش گاه (ساحت) «جبار بي رحم [را] كه بر ايران زمين حكم» مي راند (اط، فرهاد چهارم)، برملا مي سازد. سخن «او دیگر شهاب شب زده و یا تابوت در قعر تاریکی نیست»! (اط، مقدمه بر “به سرخي آتش، به طعم دود”)
احساس شكوهمندي كه از مطالعه ي نظرات او در ذهن زنده مي شود، ناشي از جان يافتن و پاقرص كردنِ سرشت روند انقلابي جاري در جامعه است. همين احساس شكوهمند و مغرور را مي توان از شعرهاي شاعر انقلابي سياوش كسرايي يافت كه در دفتر “به سرخي آتش، به طعم دود” انتشار يافته است (١٣٥٥).
انگار فضاي سال هاي پيش از انقلاب بهمن زنده مي شود:
مادر بگو! که در تاریکِ این خانهء خراب،
گل های آتشین
در باغ دامن تو چسان رشد می کنند؟
این خواهر و برادر من، آیا
شیر از کدام ماده پلنگی گرفته اند؟
(سياوش كسرايي، پويندگان)
حيدر عباسي از «بركات» انقلاب سخن مي راند، اما آن را «بركاتي كه بيشتر مربوط به گذشته است» ارزيابي مي كند: «فضاي معنوي در جبهه هاي دفاع مقدس … پيشرفت هاي علميِ … نسل جوان انقلابي» را در برابر «ابهامات درباره وضعيت نظام» مطرح مي سازد.
پامال شدن سرشت دمكراتيك «آرمان مهدويت» كه «حضرت عالي … بيان داشته ايد» را دادخواهانه فرياد مي زند. فريادي كه «جلاد همهء هياهو»هاي (س ك) دروغين باشد، هنوز از گلو بيرون نمي آيد. اما دفاع جسورانه از سرشت دمكراتيك انقلاب كه «آرزومند خشم بیدار خلق» است (س ك)، با افشاي سيماي سلطه ي ضد مردميِ «روند بسيار حكومتي و از بالا به پايين» در حاكميت عريان مي گردد. لباس دروغين پوشانده شده بر حقوق دمكراتيك خلق دريده و تن و ذهن زشتِ سلطه ي ديكتاتوري نشان داده مي شود: سلطه ي «گفتمان امنيت و منافع ملي بر آزادي هاي فردي و اجتماعي»!
عباسي اين سلطه ي شوم را در برابر «آرمان انقلاب اسلامي كه … مشاركت مردم …» را ضروري مي داند و پامال شده است قرار مي دهد. رضامندي در جهت طغيان در حركت است! در جهت «خشمی بی آشتی، خشمی گرسنه، خشمی هار كه عابرانِ سر به راه را هراسندگانی سنگ به دست گرداند»! (سياوش كسرايي، هر دو از “شعري”)
روند سلطه ي ديكتاتوري را بر سرنوشت مردم و ميهن، و ثمره ي ناميون آن را با تشبيهِ استه تيكِ «متولد شدن پديده اي» برمي شمرد كه شكل و سرشت «روند حكومتي از بالا به پايين» است: «ولايت بسندگي»!
«قول حضرت عالي كه ولايت در نظر را قبول نداريد»، در برابر واقعيت خفقان حاكم بر «حوزه ها و دانشگاه ها» قرار داده مي شود، و به مثابه مشتي گره كرده سيماي ديكتاتوري را هدف مي گيرد.
«آرمان هاي [انقلاب] همچون عدالت، آزادي، استكبار ستيزي، پياده سازي شريعت و ساده زيستي مسئولين»، قرباني «مصلحت ها» شده است كه در پس پرده ي «حاكم شدن گفتمان امنيت و منافع ملي» پنهان مي شود و «آزادي هاي فردي و اجتماعي و …» قربانيان آن هستند!
سلطه ي “مذهب بازار” را كه خداي نئوليبرال به مثابه ي “مذهبي مدني” (“الزامات جهاني”) القا مي كند، و آن را جايگزين ناپذير مي نماياند، «كارآمدي عرفي (مثل اقتصاد، فناوري و رفاه)» مي نامد و آن را در برابر پامال شدن «آرمان هاي غيرعرفي انقلاب همچون عدالت، آزادي، و ياوري محرمين» قرار مي دهد.
نبود پايبندي به «آرمان هاي غيرعرفي» را در «سخن شما» خاطر نشان مي كند و «شما» را به عنوان مُبلغِ “مذهب بازار” مورد خطاب قرار مي دهد و مي پرسد: «آيا شما حقيقتا اين معيارهاي عرفي – معيارهاي عرفي حكومت هاي روز دنيا – را معيار اصلي براي موفقيت نظام مي دانيد؟»
پيامد ناهنجارِ سلطه “مذهب بازار” را در بروز واقعيت دردناك «سياست زدايي از دانشگاه ها و حوزه ها» و «كمرنگ شدن انديشه هاي انقلاب» اعلام مي كند.
«آنچه بسياري از جوانان مشاهده مي كنند، گسترش روز به روز فساد و اشرافيت سياسي و اقتصادي در نهادهاي انتخابي و انتصابي نظام – برخي از زير مجموعه ها و منصوبين شما – است … از برجام گرفته تا اي پي سي، از فسادهاي قوه ي قضايه گرفته تا ناكارآمدي هاي نهادهاي مقدس مثل شوراي نگهبان.»
سخن با طرح «عدم تمايل شما به برخورد تند و هزينه آور براي بستن دست اين حلقه هاي – انتخابي- انتصابي- منصوبين -»، اين سوال را مطرح مي سازد: «آيا از نظر حضرت عالي نظام نياز به يك جراحي ندارد؟ … آيا با ادامه يافتن اين وضعيت نبايد نگران اين بود كه در آينده … راه هاي بالا آمدن و تاثيرگذار شدن نسلي نوانديش و پاك دست بسته شود؟»
دهان بگشا که هنگامهء طغیانست و خروشی باید!
نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/4180
………….