نویدنو 25/09/1398
- ضرورت انتشار جُنگِ ادبی، هنری و اجتماعی برای هواداران سوسیالیسم علمی در ایران با عنوان “ارژنگ” که فعلا به صورت ماهنامه نشر می باید، بر این باور علمی استوار است که میان مبارزۀ فرهنگی و مبارزۀ طبقاتی – سیاسی در جامعۀ به شدت طبقاتی ایران پیوندی دیالکتیکی برقرار است. بر این پایه می توان گفت که پیروزی جنبش کنونی علیه استبداد سیاه حاکم بدون تدارک و پیشبرد مبارزه فرهنگی تمام عیار، پیگیر و آگاهی بخش در همه عرصه های هنری(شعر و ترانه، موسیقی، نقاشی، تئاتر، سینما،…) و ادبی (رمان، داستان، نمایشنامه، ترجمه، فولکلور، تاریخ نگاری، فرهنگ نویسی، نقد و پژوهش،…) امکانپذیر نخواهد بود و در این میان، نقش هنرمندان و نویسندگان متعهد و خلقیّت یافته همواره نقش مهم و تاثیرگذاری بوده است.
قلندرانِ حقیقت به نیم جو نخرند
قبایِ اطلسِ آن کس که از هنر عاری است
حافظ
ضرورت انتشار جُنگِ ادبی، هنری و اجتماعی برای هواداران سوسیالیسم علمی در ایران با عنوان “ارژنگ” که فعلا به صورت ماهنامه نشر می باید، بر این باور علمی استوار است که میان مبارزۀ فرهنگی و مبارزۀ طبقاتی – سیاسی در جامعۀ به شدت طبقاتی ایران پیوندی دیالکتیکی برقرار است. بر این پایه می توان گفت که پیروزی جنبش کنونی علیه استبداد سیاه حاکم بدون تدارک و پیشبرد مبارزه فرهنگی تمام عیار، پیگیر و آگاهی بخش در همه عرصه های هنری(شعر و ترانه، موسیقی، نقاشی، تئاتر، سینما،…) و ادبی (رمان، داستان، نمایشنامه، ترجمه، فولکلور، تاریخ نگاری، فرهنگ نویسی، نقد و پژوهش،…) امکانپذیر نخواهد بود و در این میان، نقش هنرمندان و نویسندگان متعهد و خلقیّت یافته همواره نقش مهم و تاثیرگذاری بوده است. خواه در دوران نشیبِ جنبش، و خواه در اوضاع انقلابی و شرایط توفانی که به تعبیر لنین “تودهها به عرشِ خدا هم یورش می برند و شعورِ آنها به طرزِ سریع و بی سابقه ای توسعه می یابد.”
هنر و ادبیات انقلابی در ادوار تاریخی گذشته تا به امروز، بازتاب دهندۀ زخمها، آلام و خواستهای مشترک توده های رنج و کار بوده و درعین حال این توانایی را داشته و دارد که در اوج ستیزههای طبقاتی و سیاسی و تحولات اجتماعی، به ویژه از انقلاب مشروطه بدین سو، اذهان توده ها را به جنبش در آورد و خود نیز در جریان پراتیکِ اجتماعی تکامل یابد.
در مقابل هنرمندان و نویسندگان پویا و مردمی که صدای فرودستان و بی صدایانِ جامعه هستند و آثارشان در قالبِ “هنر برای مردم” می گنجد، همواره گرایشات و افرادی نیز در جامعه هنری وجود داشته و دارند که با تبلیغ ایدۀ “هنر برای هنر” و در تحلیل نهایی، عملا صدای حاکمان را در آثارشان بازتاب می بخشند و حداقل این که به تعبیر سیدحسن حسینی “هنر برای هنر، مثل این است که بگوییم نردبان برای نردبان.”
پس بنا به خصلتِ طبقاتی جامعه، تا مادامی که جامعه به طبقات متخاصم تقسیم شده، ما همواره با جماعت هنرمندان و نویسندگان بورژوا- لیبرال مسلکی نیز روبرو هستیم که به جای ستیزِ هنرمندانه با حاکمانِ مستبد و دفاع از محرومان، به ناز و کرشمه و کرنش در برابر دستگاه ظلم و ستم سرمایه و کانونهای قدرت آلوده به فساد آن مشغولاند و نان به نرخ روز می خورند؛ لذا افشاء و طرد این مبلغانِ نظریۀ “خوابِ بورژوایی غربی” نیز، خود وجه دیگری از مبارزۀ فرهنگی – طبقاتیِ هنرمندان و نویسندگانِ حامی فرودستان محسوب می شود.
زنده یاد احسان طبری بر این باور بود که “تیرهترین ادوارِ استبدادی نیز قادر نیست فرشته هنر را محبوس کند. زبانِ او همیشه برای بیانِ حقیقت باز است زیرا هنر، مالکِ راهها و شیوههای فراوانی است و به هزار سخن می گوید. می توان و باید به یاری هنر جامعه را تغییر داد.”
همین جا لازم است به یک توهم یا انتظار نابجا و ادعای مبالغهآمیز در بارۀ نقش هنر و ادبیات در تحولات سیاسی و اجتماعی پاسخی داده شود و آن اینکه هنر و ادبیات متعهد و انقلابی هرگز نمیتواند منحصرا و به گونهی پیشتاز، توده ها را به حرکت در آورد و جامعه را متحول سازد، کمااینکه طبری نیز بر نقش “یاری” و نه پیشتازی هنر در تغییر جامعه و انقلاب اجتماعی تاکید دارد. در همین ارتباط، نازی عظیما؛ مترجم و نویسنده توانا می گوید:
“در واقع هنوز و تاکنون هیچ حادثه و انقلاب ادبی و هنری در هیچ جامعه ای نتوانسته است به تنهایی توده های به خوابرفته، بیتفاوت یا بیاراده را به عمل برخیزاند و نظامِ بنیادی جامعه را بر هم زند و هنر و ادبیات به تنهایی از عهده نجاتِ جامعه بر نمیآیند… هنر و ادبیات از آن جمله پدیدههای زندگی انسانیاند که در حوزه اندیشه و احساس ناشی از تجربه قرار دارند و باید پس از انقلاب که لحظه فراگیر و بزرگِ خودجوشی و ایثار و عمل و تجربه است، بنشینند و بر سرِ آنچه رخ داده، در حوزه استهتیک بیاندیشند و بسازند و بپردازند و… توقع و طلبِ جامعه را بنا به جهتگیری و گرایشهای جامعه، و در حوزه زیباشناختی تقویت و تشدید می کنند…”
زنده یاد به آذین در بارۀ جایگاه هنر بر این باور بود که: “انگیزندگی و تاثیری که در هنر هست، از آن سلاحی پدید میآورد که میتواند در کشاکشِ نیروهای اجتماعی به کار گرفته شود… صاحبان و مدعیان قدرت، هر دو، هنر را در طول تاریخ از این دیدگاه نگریسته و به خدمت گرفته اند… بدینسان، هنر را باید از عرصه های ثابتِ نبردِ درونی جامعه دانست.”
تحریریه ماهنامه “ارژنگ” امیدوار است بتواند از طریق انتشار منظم این جُنگِ ادبی، هنری و اجتماعی که شماره نخست آنرا در پیش روی دارید، در حد بضاعتِ خود، به ضرورتهای برشمرده در عرصه مبارزۀ فرهنگی – طبقاتی با استبداد تاریک اندیشان ولایی و پاسداران نظام سرمایه داری نئولیبرالی حاکم پاسخ گوید.
در همین راستا، از خوانندگان فرهیخته چشمِ یاری داریم تا با ارسال آثار قلمی و هنری خود و یا نقد و نظرات راهبردی و پیشنهادات سازندۀ خود، ما را در ارائه بهتر مطالب و ارتقای شکل و محتوای نشریه خود یاری نمایند.
تحریریۀ ارژنگ
آذر 1398