در اسراییل قوهمقننه هرگز در عمل از قوهمجریه جدا نبودهاست، ولی قوهقضائیه مستقل از روند سیاسی بودهاست، و گاهگاهی دیوان عالی تصمیم کمیسیون مرکزی انتخابات را بیهوده و نادرست خواندهاست. قوهقضائیه به حزبهای عرب اجازه شرکت در انتخابات دادهاست. در تاریخ کشوری که زنان در دولت نبودهاند، دیوان عالی یک پشتیبان برجسته برای حقوق زنان بودهاست. حکمهای دادگاه تبعیض دستمزد جنسیتی را کنار گذاشت، از دسترسی زنان به هیئتمدیره شرکتهای دولتی پشتیبانی کرد، جدایی جنسیتی را در فضاهای عمومی ممنوع کردهاست، شکاف سن بازنشستگی میان زن و مرد را از میان برداشت، و نمایندگی زنان در نهادهای دولتی را پذیرفت.
هم اکنون استقلال قوه قضائیه نیز در خطر است.
بسیاری از شهروندان یهودی برای پشتیبانی از دادگاه عالی، فرمانروایی قانون و جدایی قوهقضایی از قوهاجرایی و علیه یورش دولت اسراییل به خیابان ها ریختند. ولی راستش این است که یهودیان اسراییلی همیشه ضد فرمانروایی قانون بودهاند. قانون در اسراییل هرگز بر اراده همهی مردم استوار نبودهاست. در دولت مردم یهود، قانون برای پشتیبانی از حاکمیت یهود به جای حاکمیت شهروندان به کار برده میشود.
اگر چه دیوان عالی در برابر فلسطینیها بارها نقش بسیار واپسگرایی بازی کرده است، ولی برای پشتیبانی از حقوق یهودیان در درون مرزهای اسراییل در برابر یورش دولت بارها ایستادگی کرد.
فراموش نشود که دیوان عالی اسراییل نقش برجستهای در پیاده کردن پروژه استعماری اسراییل و مشروعیت بخشیدن به ستم به فلسطینیها بازی کرده است. دیوان عالی بارها به سود دزدیدن زمینهای فلسطینیها و اعدامهای فراقانونی، ویرانی خانهها، بیرون راندن و بازداشت فلسطینیها رای داد . دیوان عالی اسراییل بیرون کردن فلسطینیها از خانههایشان در هشت روستا و درخواست ارتش اسراییل برای برگزاری رزمایش آموزشی در این روستاها را پذیرفت.
برخی از قاضیهای این دیوان خود شهرکنشین هستند و به همین دلیل برپایه قانون بینالمللی “جنایتکار” هستند.