مقاله شماره: ١٣٩۵ / ٧٢ (٢٣ آبان)
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوریک
این نوشته کمک به آموختن اسلوب بررسی مشخص از هر پدیده روزمره است. کمکی که راه بازگشت به انتزاع اندیشه ی دیالکتیکی را برای آموزنده خواستار از پدیده ی مشخص می گشاید.
موضوع مقاله ي “گفتن بخشي از حقيقت، حقيقت نيست”، بحث در باره اسلوب كار تحقيقات تاريخي است! اسلوبي كه مبتني است بر جامعه شناسي ماركسيستي- توده اي كه به نوبه خود، برپايه برداشت از ماترياليسم تاريخي و ديالكتيكي قرار دارد. اجازه دهيد بررسي مشخص اسلوب ماركسيستي را به كمك ابرازنظر رفیق محسن انجام دهم، تا بحثي عام از كار در نيايد. اضافه كنم كه حق طرح پرسش هميشه و براي همه وجود دارد و بايد از ابرازنظر خوشحال بود تا روشنايي بتابد! به نوبه خود از این رفیق براي طرح پرسش تشكر مي كنم.
ایشان مي نويسد: «… تحليلي با منطق پويا و با نود درصد نظرات ايشان در اين مقاله موافقم و نقد شما را برنمي تابم- شرح بيشتر بيان كنيد …».
بدين ترتيب، انديشه ي طرح شد، در سطحي عام قرار دارد. نه آن جا كه موافق است، موضع استدلالي دارد و نه آن جا كه به طور انتقادي، خواستار شرح بيش تر مي شود. به سخني ديگر، انديشه در سطح روزن نخست نگرش به واقعيت، در سطح روزن موضع “برداشت احساسي” در روند شناخت از واقعيت، از حركت باز مي ايستد. تنبل است. به آن چه دركش آسان است، مي چسبد! وضعي كه از ديدگاه رشد ماده ي زنده، در سطحي ديگر، نزد گياه و جانور نيز وجود دارد. اين روزن اوليه، اين گام نخستِ “شناخت” ضروري است، كه بدون آن، حركت انديشه ناممكن است. اين «تكانه» (اط) حركت انديشه انديشمند است!
گام دوم، انعكاس بازتاب برداشت اوليه ي احساسي، در ذهن انسان است. امري كه نه تنها انسان، بلكه بسياري از جانوران، ازجمله پريمات ها در سطحي معين انجام مي دهند. اين گام دوم از اين رو ضروري است، زيرا انديشه را بر آن مي دارد، به واكنش موقت در برابر برداشت احساسي بپردازد. فرار كند، جا خالي كند و غيره. گام سوم، كه انعكاس نتيجه گيري موقت و گذرايي لحظه را باري ديگر در ذهن انسان ممكن مي سازد، آن هنگام به اوج منطق ماترياليست ديالكتيكي ارتقا مي يابد – هدفي كه به عنوان يك توده اي بايد دنبال نمود -، كه وقايع تاريخي را در متن “اقتصاد سياسي” مرحله ي ماترياليسم تاريخي رشد جامعه در هر دوران قرار دهد. امري كه رابطه ديالكتيكي ميان عين و ذهن و جايگاه هر كدام را در عملكرد انسان در اين دوران مورد توجه قرار مي دهد.
تنها با چنين اسلوب ديالكتيكي است كه واقعيت همه جانبه شناخته و حقيقت تاريخي درك ميشود. مضمون وقايع شناخته و درك مي شود. “حقيقت”ي كه ديگر، ديدگاه فرد را منعكس نمي سازد كه مي تواند عنصرها و سويه هاي بسيار پراهميت را شناخته و بيان كرده باشد. بلكه “حقيقت”ي است ماترياليستي، قابل بازتوليد و غيره.
در كتاب “تاريخ و ديالكتيك” كه این رفیق نیز ظاهراً در دست مطالعه دارند و آن را مثبت ارزيابي كرده اند ، لئو كفلر، برداشت انگلس را در مورد تاريخ نويسي “علمي” بورژوامآبانه برمي شمرد. انگلس به كمك نمونه ي “انديشه كمونيستي جنبش دهقاني در منطقه مونتسر آلمان” در قرن ١٥- ١٦ تاريخ اروپايي، نشان مي دهد و برجسته مي سازد كه آن چه به عنوان “تحقيقات”، گاهي پرطمطراق مطرح مي شود، هيچ چيز بيش تر از برشمردن “اسناد و داده ها نيست!” كار مقدماتي اي كه اگر كامل باشد، و هرچه بيش تر كامل باشد، پيش شرطِ موفق تري را براي ارايه تحليلي علمي از وقايع تشكيل مي دهد. انگلس در جملاتي كوتاه، “مضمون” و “حقيقتِ” نظرات كمونيستي خرده بورژوايي دهقاني را در اين دوره قابل شناخت مي سازد. تصوراتي كه خود به نوبه خود، بازتاب خيال گونه انسان زميني اي است براي دست يابي به “آرمان شهري” كه آن را در طول تاريخ در انديشه ي مذهبي جستجو نمود و هميشه سيمايي ارتدادي و اعتراض يافت ازجمله در همين جريان “پروتستانتيسم” عليه مذهب كليساي كاتوليك حاكم.
ارزش كار تحقيقاتي فرد مورد نظر محسن گرامی، با مقاله بسيار پرتوان رفيق عزيز سيامك، تقليل نيافته است. عليل بودن آن در نشان دادن تاريخ مبارزات حزب توده ايران، ازجمله و به ويژه در بخش مبارزه ي نظري- تئوريك كه تنها توسط حزبِ طبقه كارگر ايران انجام شده است، نشان داده و به اثبات رسانده شده است، تا “حقيقت، به مثابه كليت” (هگل) درك شود. كار عظيمِ نظري- تئوريكي كه نه تنها در سطح ايران، بلكه منطقه توسط دانشمندان، نويسندگان و مترجمان توده اي نقشي پربار ايفا كرده و مي كند. اين دستاورد تاريخي را بايد نشان داد و از آن حفاظت نمود. اين سرمايه معنوي توده اي ها و مبارزه ي جانفشانانه و خونين حزب توده ايران، حزب طبقه كارگر ايران در نبرد طبقاتي سخت است!
ضعف اسلوبي نوشتار مورد نظر محسن گرامی كه راه به “راه توده” يافته است، تنها نمونه نيست! در «سند كميته مركزي حزب توده ايران به مناسبت ٧٥مين سالگرد تاسيس حزب توده ايران» كه در نامه مردم، ارگان مركزي حزب توده ايران انتشار يافته، آن هنگام كه به درستي نظرات زنده ياد مهندس سحابي درباره فعاليت مطبوعاتي حزب توده ايران برشمرده مي شود، ما با پديده ي مشابه روبرو هستيم. مهندس سحابي كه به توصيف نقش «ترجمه» آثار ماركسيستي توسط مبارزان و مترجمان حزب توده ايران وظيفه خود را پايان يافته، ارزيابي مي كند، به واقعيت از «روزني تنگ» (اط) مي نگرد. نقل آن به «سند …»، كه مي توانست و مي بايستي نقش يك “چاشني” را در توضيح همه جانبه “واقعيت” در مواضع حزب توده ايران ايفا سازد، با قناعت غير مستدل «سند …» در نشان دادن كار تاريخي و نبرد فرهنگي- نظري- تئوريك حزب طبقه كارگر، به موضعي معلول و ناتوان در انجام وطيفه ي حزبي بدل شد. كار عظيمِ نظري- تئوريكي كه نه تنها در سطح ايران، بلكه در سطح منطقه نقشي پربار ايفا كرده و مي كند.
به اين نكته در ادامه بررسي “مضمون بحث هاي مطرح در برابر جنبش توده اي در شرايط كنوني!” بيش تر پرداخته خواهد شد.
مطالعه دقيق بخش بررسي علمي از وقايع تاريخي را از كتاب “تاريخ و ديالكتيك” به همه توده اي ها توصيه مي كنم. من شخصاً از اين كتاب بسيار آموختم. راهنمايي لئو كفلر، فيلسوف ماركسيستي كه سرگذشت شخصي سختي داشت، براي “تحليل مشخص از وضع مشخص”، آموزنده و در اوج توانايي است.
فرهاد عزیز سلامت وپاینده باشی من در حال مطالعه کتاب ارزشمند تاریخ و دیالکتیک هستم انشا اله پس از پایان درباره مقاله شما ابراز تظر خواهم کرد..بدرود