مقاله شماره ١٣٩٣ / ١٩ (١٠ تير)
واژه راهنما: اعتصاب پيروزمند كارگران بافق و نبرد رهايي بخش مردم ميهن ما.
پيروزي نبرد پنج هزار كارگر معدن بافق از بُعدي تاريخي- ملي برخوردار است!
خبر پيروزي اعتصاب ٣٩ روزه ي ٥٠٠٠ معدنچي مبارز بافق كه در روز چهارشنبه چهارم تيرماه ١٣٩٣ در رسانه ها انتشار يافت و نقشه خصوصي سازي معدن سنگ آهن را توسط حاكميت نظام سرمايه داري در ج ا افشا و با شكست روبرو نمود، داري بُعدي ملي- ميهني و تاريخي است. معدنچيان كه با مبارزه پيگيرانه خود، خطر بيكاري بسياري از همرزمان و تشديد غارتگر استثمارگرانه خود را دفع نمودند، در عين حال اين واقعيت را به اثبات رساندن كه منافع صنفي آنان و منافع سياسي و ميهني همه مردم از يك پارچگي تاريخي برخوردار است. از اين رو است كه اين پيروزي نشان اين واقعيت است كه نبرد دمكراتيك طبقه كارگر ايران براي حراست از منافع خود، در واقع و نهايتاً نبردي جانفشانانه و شورانگيز براي دفاع از منافع ملي مردم ميهن ماست!
اجراي برنامه خصوصي سازي ثروت هاي ملي و متعلق به مردم ميهن ما و نسل هاي آينده آن توسط حاكميت سرمايه داري با اين اميد و هدف واهي انجام مي شود كه مي پندارند مي توانند از اين طريق تضميني براي بقاي خود از امپرياليست ها دريافت كنند. زهي بي خردي! سرنوشت قذافي و نتايج اجراي همين سياست در سوريه در دهه گذشته، سرآب چنين پنداري را به نمايش مي گذارد و حتي براي واپس مانده ترين ذهن ها نيز قابل شناخت مي سازد.
بدل شدن به مهره ي وابسته به اقتصاد جهاني امپرياليستي كه پيامد اجراي نسخه خصوصي سازي و آزاد سازي اقتصادي است كه به دستور سازمان هاي نظام سرمايه داري امپرياليستي از قبيل صندوق بين المللي پول، بانك جهاني، سازمان تجارت جهاني و … توسط رژيم ولايي اجرا مي شود، به علت سرشت ضد ملي آن كه همراه است با نابودي قوانين ملي حافظ منافع مردم و فروش ثروت هاي ملي به سرمايه سوداگر خارجي و داخلي، همزمان منافي منافع سرمايه داران توليد كننده در كشور بوده و با پيامد منفي تبديل كشور به نيمه مستعمره نواستعماري سرمايه مالي جهاني امپرياليستي همراه است!
از اين روست كه بايد پيروزي شكوهمند كارگران مبارز و مصمّم معدن آهن بافق را پيروزي همه مردم و خلق هاي ميهن ارزيابي نمود و سر تعظيم در برابر جانفشاني ميهن دوستانه و دمكراتيك آن ها فرود آورد. ٥ هزار كارگر مبارز معدن بافق باري ديگر اين واقعيت انكارناپذير را به اثبات رساندند كه طبقه كارگر ايران با مبارزه خود از منافع همه مردم دفاع مي كند. از اين رو نيز دفاع متقابل از خواست كارگران توسط لايه هاي ميهن دوست مردم ميهن ما، دفاع از منافع خود و حق حاكميت ملي كشور ماست.
درس پراهميت ديگري كه همه ميهن دوستان، در راس آن زحمتكشان شهر و روستا، روشنفكران انقلابي، زنان، جوانان، معلمان و ديگر لايه هاي مردمي مي توانند و بايد از اين پيروزي بياموزند، اين درس است كه يورش مغول گونه مدافعان اجراي نسخه نوليبرال امپرياليستي را مي توان با مبارزه پيگير و هوشمندانه از حركت باز داشت و به عقب راند.
مردم ميهن ما با تجربه تاريخي خود خوب مي دانند كه استعمار پاي خود را در ميهن ما با انواع قراردادهاي اقتصادي كه گويا رشد و شكوفايي ايران را به دنبال خواهد داشت، گشودند و راه جهنم وابستگي استعماري و شرايط برقراري ”كاپيتولاسيون“ را به مردم ميهن ما (و همچنين به مردم كشورهاي ديگر) سنگفرش كردند. اجراي قانون حذف يارانه ها كه با عنوان دروغين ”هدفمند ساختن يارانه ها“ به دست دولت گذشته و كنوني انجام شد و مي شود، هدفي جز ارتقاي قيمت ها به سطح ”جهاني“ نداشته و ندارد كه تنها به معناي ارتقاي سود سرمايه ي سوداگر مالي جهاني و داخلي و ايجاد تورم و گراني و فلاكت براي مردم ميهن ماست.
متاسفانه بخش هايي از مبارزان عليه سلطه سركوبگرانه ي ديكتاتوري ولايي به اين واقعيت بي توجه هستند كه خفقان و سركوب مردم ميهن ما و در راس آن زحمتكشان يدي و فكري در شهر و روستا از اين رو به مورد اجرا گذاشته مي شود كه شرايط قبرستاني را براي به مورد اجرا گذاشتن اين برنامه امپرياليستي در كشور برقرار سازند. زندان و شكنجه و قتل و سركوب ها در سال هاي اخير و به ويژه پس از كودتاي انتخاباتي سال ٨٨ همانقدر يورش مغول گونه ارتجاع را براي ايجاد شرايط به منظور اجراي اين برنامه امپرياليستي تشكيل داده و مي دهد كه به بند كشيدن رهبران جنبش مردمي و حصر غيرقانوني موسوي، كروبي و خانم زهرا رهنور چنين وظيفه اي را داراست. سكوت معنا دار امپرياليست ها در باره سركوب مردم و حصر رهبران آن ها در مذاكرات در جريان، در تائيد خشنودي آن ها از سياست ضد مردمي و ضد دمكراتيك رژيم ديكتاتوري است.
سخنان خامنه اي خطاب به علي مطهري كه در آن اقدام غيرقانوني حصر رهبران جنبش ”سبز“ به عنوان «ملاطفت» با آنان عنوان شد، روي ديگر سكه سكوت و خشنودي ارتجاع جهاني براي سركوب و حصر غيرقانوني رهبران مردم ميهن ماست كه مخالف تبديل شدن ايران به نومستعمره اقتصاد امپرياليستي هستند.
مبارزه عليه نسخه نوليبرال امپرياليستي تنها هنگامي مي تواند به پيروزي نهايي دست يابد كه قادر باشد جايگزيني براي برنامه امپرياليستي ارايه دهد: برنامه اقتصاد ملي- دمكراتيك به سود لايه هاي وسيع مردم ميهن ما، زحمتكشان و لايه هاي مياني و ميهن دوست و سرمايه داري ملي! با چنين برنامه دمكراتيك و ملي مي توان مبارزه توده ها را براي تحقق بخشيدن به آن سازمان داد. گردان مركزي و اصلي اين نبرد آزاديخواهانه- دمكراتيك و ملي- ضد امپرياليستي، همان طور كه نمونه اعتصاب شكوهمند كارگران مبارزه معدن سنگ آهن بافق نشان مي دهد، طبقه كارگر ايران است كه از منافع كل خلق دفاع مي كند.
حزب توده ايران در ششمين كنگره خود در سال ١٣٩١ برنامه جايگزين پيشنهادي خود را به جاي نسخه نوليبرال امپرياليستي ارايه داده است. هسته مركزي آن، در كنار حذف اجراي نسخه امپرياليستي، تنظيم يك برنامه ملي- دمكراتيك براي اقتصاد كشور است كه هدف آن بهبود شرايط زندگي زحمتكشان از طريق رشد توليد و خدمات داخلي است كه در آن نقش سرمايه خصوصي ميهن دوست، در كنار بخش عمومي ي اقتصاد، نقشي بزرگ و دمكراتيك و مدافع حق حاكميت ملي است. بخش عمومي (دولتي) در اين پيشنهاد تحت كنترل شفاف نيروها و حزب هاي مردمي قرار دارد. در چارچوب چنين برنامه اقتصاد ملي است كه امكان استفاده از سرمايه گذاري خارجي ايجاد مي شود، بدون آنكه نقش تخريبي آن بتواند عليه استقلال اقتصادي- سياسي ايران موثر واقع گردد.
همه ميهن دوستان و به ويژه بخش هاي بزرگي از اصلاح طلبان خواستار تحقق يافتن و اجراي چنين برنامه اقتصاد ملي در ايران هستند. گفتگو و بحث مشخص در اين باره براي دست يافتن به توافق هاي ضرور، از مبرميت تاريخي برخوردار است و در عين حال پاسخي شايسته به كوشش و نبرد شورانگيز و سخت ٥ هزار كارگر معدن سنگ آهن بافق و ديگر زحمتكشان در رشته هاي ديگر توليدي و خدماني در شهر و روستا است.
يك پارچگي نبرد رهايي بخش مردم ميهن ما شرط نخست براي دفع يورش سرمايه امپرياليستي است كه مي كوشد با خريدن و غارت ثروت هاي ملي تحت عنوان خصوصي سازي، نقشه خود را براي تبديل ايران به نيمه مستعمره نواستعماري نظام سرمايه داري جهاني به ثمر برساند.
متحداً اين هدف ضد ميهني را دفع كنيم و با شكست روبرو سازيم!
به اجراي برنامه نوليبرال امپرياليستي پايان دهيد!