در پی سخنان دونالد ترامپ، مبنی بر تصمیم دولت آمریکا به خروج یکجانبه از برجام و زیر پا گذاشتن توافقی بینالمللی که توسط شش کشور جهان، از جمله دولت وقت آمریکا امضا شده بود و به تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز رسیده بود، بار دیگر ماهیت سلطهجویانه، ارتجاعی، و ماجراجویانهٔ دولت ترامپ و متحدان آن در منطقه را در معرض دید افکار عمومی جهان قرار داد. موضعگیری سران کشورهای غربی همپیمان آمریکا و ابراز نگرانی آنها نسبت به این تصمیم دولت آمریکا حاکی از بحرانی بینالمللی است که دولت ترامپ بدون توجه به پیامدهای خطرناک آن پدید آورده است. بیهود نیست که این سیاست دولت ترامپ فقط با استقبال دولتهای ضدمردمی اسرائیل و عربستان سعودی و امارات متحد عربی و بخش کوچکی از سازمانهای بهاصطلاح اپوزیسیون ایرانی روبرو شد که این روزها نقش عمدهشان به ایفای وظیفه در مقام بلندگوی تبلیغاتی دولتهای عربستان سعودی و اسرائیل، و راستترین جناحهای نژادگرای جمهوریخواهان آمریکا تقلیل یافته است.
دولت اسرائیل با بهرهگیری از تصمیم آمریکا به خروج از برجام، از روز ۱۸ اردیبهشت دامنهٔ عملیات نظامی بر ضد دولت سوریه و مواضع سپاه پاسداران در این کشور را گسترش داد. اسرائیل در روز پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ادّعا و اعلام کرد که به تلافی حملهٔ موشکی و راکتپرانی نیروهای ایرانی به مواضعش در بلندیهای جولان همهٔ تأسیسات و پایگاههای نیروهای نظامی وابسته به ایران در سوریه را هدف حملههای خود قرار داده است و از زبان نتانیاهو هشدار داد که هر حملهای را به شدیدترین وجه پاسخ خواهد داد. با توجه به زمان این درگیریها، روشن است که شدّت گرفتن تحرّک نظامی اسرائیل در هماهنگی تنگاتنگ با تصمیم آمریکا به خروج از برجام بوده است. در چنین شرایط خطرناکی، بهانهٔ حضور نیروهای برونمرزی سپاه پاسداران در سوریه عملاً کشور ما را به هدفی آسان برای گسترش درگیریهای نیروهای اسرائیل تبدیل کرده است و خطر بالقوهٔ شعلهور شدن جنگی تمامعیار و قرار گرفتن ترامپ در کنار نتانیاهو برای ضربه زدن به منافع ملی میهن ما را افزایش داده است. حضور و عملکرد تحریک کنندهٔ نیروهای برونمرزی رژیم ولایی صرفاً بهانه به اسرائیل و امپریالیسم آمریکا برای مقابلهجویی وکشاندن ایران به جنگی گسترده و ویرانگر میدهد، و هیچ نقشی در دفاع از امنیت ملی ندارد.
با توجه به اظهار نظرهای رهبران اتحادیهٔ اروپا و دیگر کشورهای امضا کنندۀ برجام، از جمله روسیه، چین، آلمان، فرانسه، و بریتانیا، و همچنین اظهار نظر صریح آژانس بینالمللی انرژی اتمی و دبیرکل سازمان ملل متحد، روشن است که خروج دولت آمریکا از برجام با قلدری تمام و بدون ارائه کمترین دلیل و مدرک قابل اتکا و کاملاً برخلاف اسناد و شواهد ارائه شده توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی، با هدف پیش بردن سیاستهای ماجراجویانهٔ دولتهای ضدمردمی اسرائیل و عربستان سعودی، و به سود انحصارهای اسلحهسازی صورت گرفته است که از زمان روی کار آمدن ترامپ تا کنون صدها میلیارد دلار اسلحه به دولتهای منطقه فروختهاند.
حزب ما پیش از این، و با در نظر گرفتن احتمال قوی تصمیم دولت ترامپ به خروج از برجام، بر این موضوع تأکید کرده بود که دولت کنونی آمریکا نهفقط به دوام و ثبات توافقنامهها و پیمانهای بینالمللی و عرفهای معمول دیپلوماتیک تمایلی ندارد، بلکه گرایش نظری و عملی آن در این عرصه، که در شعار «اوّل آمریکا» تبلور یافت، به طور آشکار و عمدی، ایجاد ابهام و بیثباتی در شرایط موجود به منظور در هم شکستن ساختارهای بینالمللی بوده است. تهدید کردن صلح و برافروختن آتش جنگ، یکی از شیوههای بر پا داشتن پایههای نظری و تحکیم و تقویت دیدگاههای نیروهای راستگرای افراطی است که ترامپ آنها را نمایندگی می کند. سیاست کلان این جناح هار و جنگطلب، تثبیت دیدگاهها و موقعیت سیاسیاش در داخل آمریکا در درازمدت، با استفاده از سیاستهای خطرناک و تشنجآفرین در خاورمیانه است. در چنین وضعیتی، باید تمام سازوکارهای موجود و ممکن را برای دفاع از صلح و جلوگیری از وقوع هر گونه مناقشهٔ نظامی به کار گرفت.
اکنون کاملاً روشن است که آمریکا و اسرائیل به شکلی برنامهریزی شده در صدد تحریک کردن رژیم ایران و کشاندن آن به سوی برخورد نظامیاند. حزب تودهٔ ایران بر این باور است که به هر صورت ممکن باید با اتخاذ سیاستی دقیق و سنجیده از دام جنگافروزی ترامپ-نتانیاهو گریخت و آن را بیثمر گذاشت. در این شرایط حسّاس، توسّل به سیاستها و اقدامهای مقابلهگرایانه زیانبار خواهد بود و در نهایت به ویرانی کشورمان منجر خواهد شد. سرنوشت دردناک کشورهای منطقه مانند یمن، لیبی، عراق، و سوریه که سالهاست درگیر جنگهای داخلی امپریالیسم برافروختهاند، نمونهٔ روشنی از پیامد سیاستهای ماجراجویانهای است که به هر صورت ممکن باید از آنها پرهیز کرد.
علاوه بر خطر وقوع جنگ، باید گفت که تأثیر تحریمهای یکجانبهٔ کمرشکن اعلام شده توسط آمریکا نیز به نوبهٔ خود اقتصاد کشور و زندگی و معیشت مردم کشورمان را با دشواری فزایندهای روبرو خواهد کرد. حزب تودهٔ ایران از همان زمان امضا شدن برجام، آن را راهحلی بیثبات و کوتاهمدت و از سر استیصال- محصول «نرمش قهرمانانه» علی خامنهای- ارزیابی کرد. واقعیت این است که وزارت خزانهداری دولت آمریکا با اِعمال تحریمهای مالی بر کشور ما، اقتصاد بسیار ضعیف وارداتی و غیرمولد و متکی به فروش نفت ایران را از سالها پیش به گروگان گرفته است. ادعاهای بدون پشتوانه و تبلیغاتی حسن روحانی و علی خامنهای در مورد توان مقاومتی اقتصاد ایران در برابر تحریمهای آمریکا، که کنترل بخش عمدهای از نظام مالی و بانکی جهان را در اختیار دارد، گزافهگوییهایی بیش نیست. به جای ادعاهای بیپشتوانهای از این قبیل که ‘جای هیچ نگرانی نیست’ و ‘تحریمهای اقتصادی و خطرهای دیگری که میهن ما را تهدید میکند هیچ تأثیری در وضع مملکت نخواهد داشت’ باید به فکر چارهاندیشی اساسی و پاسخ دادن به خواستهای مبرم مردم جان به لب رسیده بود. در این موقعیت بسیار خطیر، باید با بهرهجویی از اختلافنظر پنج امضا کنندهٔ دیگر برجام با دولت آمریکا به تلاش جدّی برای حفظ و تداوم توافق برجام ادامه داد. موضعگیریهای حسن روحانی و علی خامنهای در این روزهای حسّاس و تهدید آنها به از سرگیری فعالیتهای غنیسازی حتّی با سرعتی بیش از گذشته، سیاستهایی ماجراجویانه و خطرناک است که میتواند پیامدهای خطرآفرین و ویرانگری برای میهن ما به همراه داشته باشد.
ما بار دیگر تأکید میکنیم که باید خواست دفاع از صلح را به طور گسترده و مداوم به شعاری محوری در متن جامعه تبدیل کرد و مردم را به مبارزهای مشترک زیر شعار صلح و عدالت به میدان آورد و سیاستهای نابخردانه و ماجراجویانهٔ جمهوری اسلامی در منطقه را به چالش کشید. از هر نوع بهانهجویی و لافزنی ماجراجویانه در مورد امکان رویارویی نظامی ایران با آمریکا، اسرائیل، و عربستان سعودی- چه به صورت رودررویی نظامی مستقیم یا نیابتی- باید خودداری و جلوگیری کرد. در عرصهٔ بینالمللی، باید با تمام نیرو در راه افشای نقشههای خطرناک گروهبندی پشتیبان دونالد ترامپ و ائتلاف آمریکا، اسرائیل، و عربستان سعودی بر ضد مردم و میهنمان کوشید، و در مسیر برپایی کارزارهایی مؤثر برای حفظ صلح، با در نظر داشتن همبستگی همهجانبه با منافع ملّی مردم ایران، گام برداشت. به باور ما، این راهی مؤثر و ممکن برای عبور از مهلکهٔ فاجعهبار کنونی است.
شرایط پُرتنش کنونی نهفقط به مبارزهٔ جاری مردم ما با رژیم دیکتاتوری حاکم کمکی نمیکند، بلکه ادامۀ آن، همانطور که جنگ ویرانگر ایران و عراق نشان داد، ضربهای جدی به جنبش مردمی برای رهایی از زنجیرهای استبداد خواهد بود. سرنوشت ایران و حاکمیت آن باید فقط و فقط توسط خود مردم و نیروهای ترقیخواه و آزادیخواه میهن ما تعیین گردد، و نه توسط مرتجعان و نیروهای ضدمردمیای همچون دولت ترامپ، دولت نتانیاهو، و حکومت بنسلمان، و هواداران و همراهان داخلی آنها. وظیفهٔ فوری و مهم همهٔ نیروهای ترقیخواه و آزادیخواه ایران و منطقه، تلاش مشترک و هماهنگ برای جلوگیری از وقوع فاجعهٔ جنگی تازه در منطقهٔ خاورمیانه و ایران است.
کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران
۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷