مقاله شماره: ۴۸ (۴ شهریور ۱٣۹۷ )
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری
نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/6883
ممنون برای توضیح های شفاف و صریح شما که بحث را به سطحی منطقی هدایت می کند. احساس شما برای انتقال ندادن نظر شما، ناشی از ناروشن بودن موضع شما در بحث است که اکنون آن را به طور شفاف مطرح ساخته اید. برای نمونه می نویسید «من بدنبال راه رشد جدید و برنامه جامع نبودم . محور بحث من اقتصاد غیر دولتی بود. اگر شما بدنبال آن هستید خود دانید . صلاح مملکت خویش خسروان دانند».
و یا در مخالفت با دولتی بودن بازرگانی خارجی و با اشاره به برنامه کنونی حزب توده ایران موافقت خود را با «نظارت قوی بر بازرگانی خارجی» مورد تأیید قرار می دهید. همچنین موضع خود را درباره ی «پرهیز از دولتی-تعاونی کردن اقتصاد» برجسته می سازید. به نظر شما باوجود این نباید پنداشت که اقتصاد «باید سرمایداری باشد» و اضافه میکنید که «و در قالب سوال مطرح شد که چه باید باشد . دو تا مثال بنیادهای غیر انتفاعی اروپایی و تعاونی پیشرفته موندراگون صرف نظر از درست یا غلط بودن آورده شد».
بدون تردید میتوان با برخی از مواضع ذکر شده موافقت داشت و هم آنها را زمینه ی بحث مشخص ارزیابی نمود. برای نمونه، موافقت شما با «نظارت قوی بر بازرگانی خارجی» که در برنامه سال ۱۳۹۱ حزب توده ایران نیز مورد تأیید قرار گرفته است، از این قبیل موضع ها است. به این نکته بازمی گردم، اما در ابتدا به جستجوی علتی برویم که شما را بر آن داشت بنویسید: «آب آمد و غلام ببرد».
هنگامی که شما می نویسید: «من در ابتدا عرض کردم نه توده ای هستم نه کلا مارکسیست . یادم میاد برای ورود به بحث از شما اجازه گرفتم»، نکتههایی است از صداقت شما خبر می دهد. صداقت شما اما به معنای نفی پایبندی به اسلوب یک بحث علمی نیست. بررسی علمی دارای ساختار و روند تعریف شده برای توصیف و مستدل ساختن موضوع است. هنگامی که «محور بحث اقتصاد غیردولتی» مورد نظر شماست، ضروری است که تعریف آن را ارایه دهید. به سخنی دیگر «محور» مورد نظر، یعنی «محور غیردولتی» برای اقتصاد را تعریف کرده و ویژگیهای آن را برشمرید. به ویژه توضیح دهید که این «محور» برای شرایط مشخص اقتصاد ایران چیست که باید در شرایط سلطه ی اقتصاد امپریالیستی حفظ شود؟
سلطه ی اقتصاد امپریالیستی که برنامه آن را سمیرا امین در آخرین کتاب خود پیش از مرگ برجسته می سازد، برپایی جهان استعمارزده ای در زیر سلطه «توتالیتر» سرمایه مالی امپریالیستی است! شما برای اقتصاد ایران در چنین شرایط تاریخی چه پیشنهاد مشخصی را به جای اقتصادی ملی- دمکراتیک ارایه می دهید؟
اکنون برخی از پایههای نظرتان در ابرازنظر انتقادی، خود را نشان داده و شفاف شده اند که در بالا از طرف من نشان داده و برجسته شد، اما شما تاکنون در هیچ ابرازنظری، ارایه یک نظر موجَز و شسته و رفته ارایه نمی کنید. در عوض این یا آن نارضایتی و انتقاد خود را درباره ی اقتصاد چین و یا نظرات دیگر طرح شده ابراز می دارید.
گرچه غیرمارکسیست بودن خود را از ابتدا اعلام داشتهاید و اجازه برای بحث نیز خواسته اید، نمیتوان آن را به معنای درستی کارکرد خود بپذیرید و یا آن را به مثابه موضع انتقاد به نارضایی من از شیوه ی بحث قرار دهید. من هم باید اذعان کنم که فرصت پرداختن به بحث در چنین سطحی ندارم.
با کمال میل و با شادی و خرسندی میتوان درباره ی بسیاری نکتهها بحث را ادامه داد. برای نمونه درباره ی بازرگانی خارجی.
در این مورد و در مورد برخی دیگر از جنبههای اقتصاد سیاسی ملی- دمکراتیک برای شرایط مشخص ایران در کتاب با همین عنوان که در صفحه ی تودهای ها قابل خواندن است، نظراتی ارایه شده است. میدانیم که در جمهوری خلق چین نیز بازرگانی خارجی در همه ی ابعاد آن «دولتی» نیست.
آیا باید در مورد ایران نیز چنین باشد یا خیر، نیاز به بررسی مشخص دارد. در ایران سنت و رابطه های جافتاده ی دولتی و خصوصی- خانوادگی- بنیادی و بسیاری امثال آن وجود دارد، که بدون توجه مشخص به آنها و یافتن راه حل برای خطرات ناشی از آنها برای اقتصاد ملی، تعیین برنامه نهایی دشوار است. زمین داری بزرگ به صورت موقوفه یکی از این نوع روابط سنتی- مذهبی است. همه ی این روابط چه تأثیری بر روی بازرگانی خارجی برای ایران در شرایط سلطه ی اقتصاد جهانی امپریالیستی دارد؟ چگونه میتوان بدون توجه به همه این شرایط مشخص در ایران، درباره ی شدت و ضعف و درجه کنترل بازرگانی خارجی به نتیجهگیری نشست؟
مطالعه پیشنهاد های ۲۸ اقتصاددان در نامه به حسن روحانی نیز پیشنهادهای بسیاری وجود دارد که شایسته دقت هستند. اما از آنجا که همه ی پیشنهادها بدون توجه مشخص به نکته مرکزی مضمون اقتصاد سیاسی برای مرحله ملی- دمکراتیک انقلاب ایران ارایه شده اند، به پیشنهادهای تعمیراتی ای تبدیل شدهاند که وظیفه آن حفظ شرایط موجود است.
نمونه ی مشخصی که اجازه میدهد ضرورت برداشت از اقتصاد سیاسی مرحله ملی- دمکراتیک انقلاب به مثابه ی یک روند تاریخی مشخص و مبتنی بر شرایط مشخص حاکم بر ایران ارزیابی شود، وقایع اخیری است که در جمهوری خلق چین پیش آمده است و خبر آن در ستون خبرهای کوتاه در تودهای ها آمد. خبر، در بیش از یک سال پیش، فاسد بودن پودر شیر خشک برای کوکان شیرخوار است. خبر جدید فاسد بودن مایه واکسیناسیون برای کودکان است. همه ی شرکت های تولید کننده، شرکت های خصوصی هستند که با کمکهای مالی و استراتژیک دولتی سالها پیش و در جریان اصلاحات اقتصادی آغاز به کار کرده اند. اکنون این شرکت ها به شرکت های بزرگ و ثروتمندی تبدیل شدهاند که سرمایه هایی بیش از چند صد میلیون دلار دارند. اکنون این شرکت ها همه تعطیل شده اند.
این تجربهها نشان این امر است که کنترل دولتی یک اقدام کافی نیست که در چین انجام می شود، به ویژه در بخش نیازهای اصلی و عمومی جامعه (تغییرات اساسی در این زمینه در چین در جریان است). حفظ سلامت شهروندان وظیفهای است که باید در بخش عمومی- دمکراتیک سازمان داده شود که در آن دستیابی به سود هدف نیست، نباید باشد. کنترل این وظیفه ی اجتماعی در اقتصاد ملی- دمکراتیک باید با ساختاری شفاف و قابل بازتولید مداوم عملی گردد که باید روند مشخص آن را برپایه شرایط مشخص جامعه تعیین نمود. ازجمله درباره ی برنامه بازرگانی خارجی در شرایط مشخص ایران پس از گذار از دیکتاتوری. بحثی که ما در آغاز و نه در پایان آن قرار داریم.
بر پایه ی چنین ارزیابی علمی که از کلیت اقتصاد سیاسی آغاز میشود، نمیتوان با ارزیابی ای موافقت داشت که موضع آن چنین بیان شده است: «محور نوشته های من هم پرهیز از دولتی-تعاونی کردن اقتصاد بطور کلی بود . این به این معنی نیست که باید سرمایداری باشد . و در قالب سوال مطرح شد که چه باید باشد . دو تا مثال بنیادهای غیر انتفاعی اروپایی و تعاونی پیشرفته موندراگون صرف نظر از درست یا غلط بودن آورده شد».
دوست گرامی رضا پ.، خوشحال می شدم، امکان ادامه گفت و شنفت در سطحی سازنده ممکن باشد.
دستتان را می فشارم
فرهاد عاصمی
۲ شهریور ۱۳۹۷ ۲۴ اوت ۲۰۱۸
نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/6883
مستدل و منطقی مثل همیشه فرهاد عزیز پایدار باشی بدرود