امپریالیسم دشمن اصلی است!
جایگاه رژیم دیكتاتوری ولایی كجاست؟

image_pdfimage_print

دوره جدید: مقاله شماره: ۴ ( ۱۰ فروردین ۱٣۹۷ )
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری

 

 دشمن اصلی مردم میهن ما و حق حاكمیت ملی ایران و تمامیت و استقلال سرزمین همه ی خلق های ایران امپریالیسم و در راس آن امپریالیسم آمریكا است. لااقل از كودتای ضدملی ٢٨ مرداد ١٣٣٢ هیچ میهن دوست ایرانی تردیدی در این امر ندارد.

اما جایگاه متحدان امپریالیسم در ایران، مانند رژیم سلطنتی و رژیم حاكم ولایی كجاست؟ آیا جایگاه حاكمیت كنونی از ویژگی خاصی برخوردار است یا باید آن را با وجود تفاوت های ظاهری در كنار رژیم سلطنتی قرار داد؟

 

پاسخ به این پرسش را می توان با بررسی سخنان نوروزی آیت الله خامنه ی دریافت!

آیت الله ی كه خود را «رهبر»ی فراتر از ”شاهنشاه بزرگ ارتش داران فرمانده“ می خواهد و برای خود نقشی خدای گونه قایل است، در این سخنان مدعی شد كه در ایران «آزادی بیان» برقرار است و «هیچ كس به خاطر فكر و نظرش به زندان نمی رود»، اما نگفت كه این حق ویژه تنها برای طبقات حاكم و نمایندگان اصلی آن برقرار است!

 

نادرستی این سخن را نباید به اثبات رساند. زندان های مملو از زندانی سیاسی گواه این ناحقیقت زشت و رسوا است. او اما ناخواسته اعتراف كرد و اذعان داشت كه طنین فریاد ”قطره قطره مردن“ زندانیان سیاسی را می شنود و خود را به نشنیدن متهم می سازد و در پس پرده ی حاشا پنهان می كند.

او با این اعتراف و اذعان ناخواسته، تضاد روز و عمده ی مردم را با رژیم دیكتاتوری مورد تایید قرار داد.

راه حل ارتجاعی نفی واقعیت پشیزتر از آن است كه بتواند برای حاكمان ارتجاعی و ”سایه خدا“ كمك باشد.

سرشت ارتجاعی ناحقیقت و رسوای این راه حل، تنها كاشتن باد كینه توزانه دشمنی با خواست آزادی خواهی و رهایی طلبی مردم میهن ما است كه توفان درو خواهد كرد.

-توفان خشم مقدس زحمتكشان یدی و فكری كه با متانت، مبارزات هدفمند و آگاهانه ی خود را در اعتصاب های حق طلبانه دنبال می كنند، و ورود هوای تنفس انقلابی را به ایران برای خلق نوید می دهند. زحمتكشان با اعتصاب های هوشمندانه و هدفمند و متین خود سنگ زیربنای حفظ منافع خلق های میهن ما را تحكیم می بخشند و آینده ی را پی می ریزند؛

-توفان خشم مقدس زنان دلاوری كه با سخن و عمل انقلابی خود علیه حجاب اجباری و در دفاع از حقوق تساوی طلبانه و رهایی خواهانه ی زنان میهن ما ازجمله در متروی تهران كه با بازتاب دست زدن زنان برای این مبارزه دلیرانه به نمایش گذاشته شد، ”زایش دوباره ی زن را در دریار ما“ به اثبات می رساند؛

-خشم مقدس زندانیان سیاسی كه با مایه گذاشتن هستی خود و ”قطره قطره مردن“، سلحشوری زنانه و مردانه خود را به اثبات می سازنند، آن طور كه گلـرخ ایـرایـی در پنجاهمین روز اعتصاب غذای خود و با از دست دادن بیست كیلو وزن، شعله ی این خشم مقدس را به حربه ای شكوهمند علیه سلطه ی دیكتاتوری فروزان نگـه می دارد ووو

 

آیت الله ی كه خود را «رهبر»ی فراتر از ”شاهنشاه ارتش داران فرمانده“ و ”سایه خدا“ می خواهد و می پندارد، در این سخنان اعتراف دیگری نیز نمود كه نگاهی به آن برای یافتن پاسخ همه جانبه به پرسش طرح شده سودمند است.

-او اعتراف كرد كه با ”حكم حكومتی“ خود در سال ١٣٨٥، اقتصاد ایران را نابود ساخته است.

-او اذعان داشت كه تولید ملی را با حكم غیرقانونی خود نابود كرده است؛

-او مضمون غیرقانونی حكمی را ناخواسته برملا ساخت كه در پوشش ”حكومت اسلامی“ به نابودی حق حاكمیت مردم حكم می دهد.

حكومتی كه خود را اسلامی می خواهد، اما با نقض ”قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران“، حتی بی باوری خود را به ”سرشت اسلامی“ آن كه بر انقلاب آزادی و رهایی بخش بزرگ مردم ایران در بهمن ٥٧ پوشاندند، به اثبات می رساند. واعظ دارای ارج و قرب ی كه وظیفه او حفظ قانون است، به طور غیرقانونی اصل ٤٤ قانون اساسی را با ”حكم حكومتی“ خود پامال نمود.

اصل های قانون اساسی اجازه دارند تنها با همه پرسی از مردم و نه با ”حكم حكومتی“ خدا هم نقض شوند، چه رسد به سایه آن!

این اقدام غیرقانونی اما تنها شكل توطئه علیه قانون اساسی بیرون آمده از دل انقلاب بهمن را تشكیل می دهد. مضمون این اقدام توطئه گرانه همان نابودی اقتصاد ملی و تولید داخلی است كه اكنون به آن ناخواسته در سخنان نوروزی اعتراف می شود.

در این سخنان، «رهبرِ» بلامنازع، از مردم كه حاكمان واقعی سرنوشت خود و میهن خود هستند، و آن ها را به ”اعداد“ تقلیل می دهد و «احاد ملت» می نامد، می خواهد «از كالاهای ایرانی» حمایت كنند.

حاكمان سركوب گر می توانند مطمئن باشند! آن ها چنین خواهند كرد!

با این حكم حكومتی غیرقانونی، خیانت به منافع مردم و منافع ملی ایران، به برنامه ی رسمی دولت های ایرانِ جمهوری اسلامی بدل شد. اكنون كه دریافت كننده ی این حكم غیرقانونی در سال ١٣٨٥، در نامه اخیر خود برملا می سازد كه این ثروت های خصوصی سازی شده در اختیار كیست، كه «بیش از ٧٠٠ هزار میلیارد تومان» آن در چنگ «رهبر»ی است، تنها از واقعیت های رسوا شده پرده برمی دارد. او كه خود مجری برنامه ی دیكته شده توسط سازمان های مالی امپریالیستی است، دكتر مسعود احمدی نژاد، ریاست جمهور آن زمان كه شانه بوس است، و دریافت كننده ی تشویق نامه صندوق بین المللی پول برای اجرای برنامه امپریالیستی، ناخواسته تنها پرده را از روی یكی از ابعاد زشت و ضد مردمی و ضد ملی این خیانت به كنار می زند. او خواستار پایان دادن به این سیاست ضدمردمی و ضد ملی نیست كه تشویق نامه اهدایی صندوق بین المللی پول را برای خوشخدمتی خود به رخ مردم كشید.

یك بار دیگر برملا می شود كه طبقات حاكم با نام ”اقتصادسیاسی اسلامی“ چه فاجعه ی تاریخی را به مردم میهن ما تحمیل نمودند. فاجعه ای كه مضمون تضاد اصلی میان مردم میهن ما را با حاكمان وابسته به اقتصاد امپریالیستی تشكیل می دهد.

نگرانی احمدی نژاد اما برای نابودی این ثروت ها، نابودی اقتصاد ملی و تولید داخلی نیست. اگر چنین بود، خواستار پایان بخشیدن به این روند غیرقانونی و ضد مردمی و ضد ملی می شد. او تنها هنگامی می تواند مدعی واقعی علیه سطله ی بلامنازع دیكتاتور باشد كه در برابر مردم میهن طلب بخشایش كند و با گزارشی همه جانبه از ابعاد این خیانت و خیانت های دیگر پرده بر دارد.

چنین انتظاری از احمدی نژاد داشتن، بیهوده و عبث است. همان طور كه بیهوده و عبث است پنداشته شود كه می توان ”بز را به باغبانی“ گماشت. این پنداشت كه می توان «شفافیت اقتصادی .. قطع دست نظامیان از اقتصاد كشور .. نظارت پذیر كردن نهادهای اقتصادی نظارت ناپذیر (كه اكثر زیر مجموعه اقتصادی تحت فرمان رهبر هستند) .. جمع آوری اسكله های غیرمجاز ..» وغیره را از نهادی انتظار داشت كه قریب به سه دهه ساختارهایی را برای سود ورزی حاكمان به وجود آورده است مستدل نیست. چنین پنداشت، ادامه غیر مستدل باور به استحاله پذیری رژیم دیكتاتوری است كه هنوز گریبان اندیشه ی ”كلمه“ را رها نكرده است. به این نكته به طور مجزا پرداخته خواهد شد.

بازگردیم به پرسش اصلی درباره ی جایگاه رژیم ولایی!

چگونه می تواند رژیمی كه به مجری برنامه اقتصاد سیاسی امپریالیستی، برنامه ی دشمن اصلی مردم میهن ما بدل شده است و از این طریق به ثروت نجومی بیش از ٧٠٠ هزار میلیارد تومانی دست یافته است، این منافع شخصی را فدای منافع میهن نسازد؟ مگر «میر با بصیرت» نگفته است كه «اگر نهاد بزرگ و تاثیر گذاری چون سپاه اگر هر روز ١٠ چرتكه بیاندازد كه قیمت سهام چقدر بالا و پایین رفته، نمی تواند از منافع ملی دفاع كند»؟ (كلمه، همانجا)

رژیم دیكتاتوری و نظام سرمایه داری وابسته به اقتصاد جهانی امپریالیستی متحدان ”طبیعی“ امپریالیسم همانقدر هستند كه رژیم سلطنتی و سرمایه داران وابسته ی آن زمان بودند. او هم برای سهم خود چانه می زد و این هم چنین می كند. تفاوت تنها در گذشته آن هاست.

رژیم سلطنتی محمد رضاشاه را كودتای امریكایی- انگلیسی به قدرت رساند. رژیم كنونی با توطئه ی به انحراف كشاندن انقلاب بزرگ مردم میهن از هدف های ملی و مردمی آن، با برقراری سلطه ی سركوبگرانه و تخریبی ”اقتصاد اسلامی“ بر اقتصاد كشور سكاندار بلامنازع ایران انقلابی شد.

انقلاب بزرگ مردم میهن ما را امپریالیسم هیچ گاه فراموش نخواهد كرد. امپریالیسم و در راس آن امپریالیسم آمریكا از هدف نابودی همه ی آثار مردمی انقلاب بهمن و پاره پاره كردن ایران نخواهد گذشت.

«رهبر» فراتر از ”شاهنشاه بزرگ ارتش داران فرمانده“ به امیدی واهی دل بسته است. دست نشاندگی رژیم سلطنتی همان قدر برای آن رژیم سرمایه ثبات نبود، كه پیروی از دستورات صندوق بین المللی پول و دیگر سازمان های مالی امپریالیستی برای رژیم دیكتاتوری و نظام سرمایه داری وابسته ی كنونی ”ثبات“ی است كه بر آب نوشته شده است!

با هیچ همكاری با دشمن اصلی نمی توان به سر منزل بهروزی رسید. كردهای سوریه با بی توجهی به سخنان هوشمندانه ی عبداله اوچلان، حقوق ملی خود را برای پایه ریزی یك كشور واحد، فدرال و دمكراتیك در سوریه با همین امید واهی «اتحاد تاكتیكی با امپریالیسم آمریكا» بر باد دادند. اوچلان در كتاب ”وارثان گیلگامش“ كه دفاع نامه اوست در دادگاه حقوق بشر علیه حكم اعدام خود، زیست خلق كرد را در هر كشوری كه ساكن هستند ضروری ارزیابی می كند. او این ضرورت را با این واقعیت تاریخی مستدل می سازد، كه قبایل كرد در طول تاریخ نتوانستند به وحدت ملی دست یابند.

هدف توطئه های امپریالیستی و برنامه پاره پاره كردن ایران بلافاصله پس از پیروزی انقلاب بهمن ٥٧ مردم میهن ما توسط امپریالیسم، در راس آن امپریالیسم آمریكا ترسیم و سیاه روی سفید توسط برژینسكی، مشاور ریگان و دیگر رئیس جمهورهای آمریكا تثبیت شد. تحقق بخشیدن به این هدف از همان روز اول، با ترورها و نهایتاً جنگ عراق علیه ایران، علیه مردم میهن ما، منافع ملی و تمامیت ارضی و استقلال سرزمین همه ی خلق های ساكن آن آغاز شد و ادامه دارد. رژیم ولایی هدف یورش امپریالیستی نیست، هدف نابودی ایران و دستاوردهای انقلاب بزرگ مردم آن است.

اقدامی كه شرایط تحقق یافتن آن با ”حكم حكومتی“ آیت الله خامنه ی نیز تدارك دیده شد و با سماجت یك متحد ”طبیعی“ به پیش برده می شود. بحران تعمیق یابنده ی اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی حاكم كه شالوده ی دفاع مردمی را از میهن انقلابی ازجمله از طریق نابودی «تولید ملی» گرفته است، در خدمت هدف امپریالیستی عمل می كند.

 

پایان دادن به خطر امپریالیستی تنها با پایان دادن به رژیم دیكتاتوری و نظام سرمایه داری وابسته ممكن است. هر پنداشت ”استحاله پذیری“ و هر امید به ”باغبانی بز داشتن“ نابخردانه و علیه منافع مردم و میهن است!

باید با طرح برنامه اقتصاد ملی جایگزین برای مرحله ملی- دمكراتیك فرازمندی جامعه ایرانی، به تجهیز و سازماندهی آگاهانه و انقلابی مردم علیه دو خطر ناشی از متحدان داخلی و خارجی پرداخت.

تنها با كوشش برای زنده كردن و حفظ دستاوردهای انقلاب بزرگ بهمن و به ثمر رساندن آن، اهرم پرتوان در دست مبارزان میهن دوست قرار خواهد داشت كه با حفظ مواضع سیاسی- نظری متفاوت خود، شرایط اتحاد مردم را ایجاد سازند و مبارزه ی مشترك آن را علیه دشمنان داخلی و خارجی به سرانجام تاریخی خود برسانند.

نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/5264

One comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *