امیدواریم آن جان‌های پرپر شده سبب‌ساز رخت بربستن جنایت و دروغ از این سرزمین شوند

image_pdfimage_print
کانون نویسندگان ایران در بیانیه خود نوشت: این بار شرایط به‌گونه‌ای بود که سناریوهای دروغین نتوانست جایگزین واقعیت شود. به‌ناچار “شلیک” را پذیرفتند اما با “خطای انسانی”

پس از شلیک موشک و انداختن هواپیما و کشتار ۱۷۶ انسان، موشک‌های دروغ و نیرنگ بر افکار عمومی ایران و جهان شلیک شد تا مگر بار دیگر “مسئولان” از اعلام حقیقت و پاسخگویی طفره روند؛ اما این بار شرایط به‌گونه‌ای بود که سناریوهای دروغین نتوانست جایگزین واقعیت شود. به‌ناچار “شلیک” را پذیرفتند اما با “خطای انسانی”.

متن کامل بیانیه:

تسلیت
یاد کشته‌شدگان فاجعه‌ی ضد انسانی ساقط کردن هواپیمای مسافری گرامی باد! به بازماندگان آنها تسلیت می‌گوییم و امیدواریم آن جان‌های پرپر شده سبب‌ساز رخت بربستن جنایت و دروغ از این سرزمین شوند.
روز چهارشنبه ۱۸ دی هواپیمای اوکراینی با ۱۷۶ سرنشین به دلایل نامعلوم در آسمان جنوب تهران آتش گرفت و سقوط کرد. بیشتر مسافران تبعه‌ی ایران و شماری تبعه‌ی چند کشور دیگر بودند. از همان ساعت‌های اول، مسئولان نظامی و دولتی دلیل سقوط هواپیما را “نقص فنی” اعلام کردند و تا روز شنبه ۲۱ دی بر تبلیغ آن اصرار داشتند. دلیلی که از سوی جهان پذیرفته نشد زیرا اسناد و دلایل دیگر نشان می‌داد که سقوط هواپیما ناشی از نقص فنی نبوده است. روز شنبه ستاد کل نیروهای مسلح با انتشار بیانیه اعلام کرد که سقوط هواپیمای خطوط اکراین به دلیل برخورد موشک پدافند و ناشی از “خطای انسانی” بوده است. در پی این اقرار معلوم شد که هواپیمای مسافربری که ۱۷۶ انسان در آن نفس می‌کشیدند مورد هدف موشک قرار گرفته است.

پس از شلیک موشک و انداختن هواپیما و کشتار ۱۷۶ انسان، موشک‌های دروغ و نیرنگ بر افکار عمومی ایران و جهان شلیک شد تا مگر بار دیگر “مسئولان” از اعلام حقیقت و پاسخگویی طفره روند؛ اما این بار شرایط به‌گونه‌ای بود که سناریوهای دروغین نتوانست جایگزین واقعیت شود. به‌ناچار “شلیک” را پذیرفتند اما با “خطای انسانی”.
حتی اگر بتوان فاجعه‌ی کشتار ۱۷۶ انسان را به “خطای انسانی” تقلیل داد پرسش این است که چه چیز این عامل را ممکن ساخته است؟
آنچه این “خطای انسانی” را ممکن کرد یکی هم شرایطی است که در آن هر دست‌اندرکار بزرگ و کوچک حکومت وظیفه‌، اجبار و نیاز به پاسخ‌گویی در برابر مردم ندارد؛ سلب آزادی بیان مردم، ممانعت از دسترسی آزاد به اطلاعات درست و بهنگام ؛ ممنوعیت روزنامه‌ها و رسانه‌های مستقل و میدان دادن به نشریات وابسته و گوش به‌فرمان ، انحصار رسانه‌های دیداری و شنیداری در دست حکومت و کلا سرکوب و سلب آزادی بیان مردم این امکان را به هر دست‌اندر کار و “مسئول” می‌دهد تا با خیال راحت و بی‌دغدغه هرآنچه می‌خواهد انجام دهد؛ در مقابل، این امکان را از مردم می‌گیرد که زبان به پرسش بگشایند و پاسخ بخواهند. در چنین فضایی است که بخش‌های مختلف یک حکومت می‌توانند چشم در چشم مردم دروغ بگویند و آنها را از دسترسی به حقیقت بازدارند. اگر وجه تقریبا بین‌المللی این فاجعه‌ی ضد انسانی و رو شدن برخی اسناد آن نبود بسا که حقیقت همچنان در پرده‌ی ابهام باقی می‌ماند. “آزادی بیان” دیگران و افشای تکه‌هایی از واقعیت که خود صورتی از آزادی بیان است، موجب شد پس از سه روز دروغ‌پراکنی ، سه روز تلاش برای پنهان کردن حقیقت، سه روز به‌کارگیری توپخانه‌ی مطبوعات و رسانه‌‌های وابسته و دولتی برای مسلط کردن سناریوی فرمایشی ، دریابند که سانسور و سلب آزادی بیان، دست‌کم در مورد این فاجعه، دیگر آن پرده‌ی ساتر همیشگی نیست که پشتش پنهان می‌شده‌اند. ناچار لب به اعتراف گشودند.
هر جامعه به اندازه‌ی برخورداری‌اش از آزادی بیان می‌تواند مسئولان عرصه‌های عمومی چون حکومت را پاسخگو کند. هر اندازه که مردم حق داشته باشند آزادانه برای خود تریبون بسازند، نشریه و کتاب منتشر کنند و رسانه‌های دیداری و شنیداری در اختیار داشته باشند، هر اند ازه که حق اعتراض و ایجاد تشکل داشته باشند به همان میزان هیچ مسئول و صاحب قدرتی جرات دروغ گفتن و پنهان کردن حقیقت را از آنها نخواهد داشت. جامعه‌ی ایران کجای این رابطه قرار می‌گیرد وقتی در همین مورد آخر- فاجعه‌ی شلیک به هواپیمای مسافری- چنان بی‌محابا دروغ بر سرش ریختند؟
کشته شدن سرنشینان هواپیما را به بازماندگان و به مردم انسان‌دوست ایران و جهان تسلیت می‌گوییم و خود را شریک اندوه آنها می‌دانیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *