انتخابات دوره دهم رياست جمهورى‏ و برنامه اقتصادى‏- سياسى‏ ملى‏ و دموكراتيك «شناسنامه طبقاتى‏ مناسب»

image_pdfimage_print

مقاله شماره ٣٧/١٣٨٧

«وقتى‏ تو آمدى‏، بهار بود» عنوان مقاله‏اى‏ در تارنگاشت عدالت (١٦ آذر ١٣٨٧) است، كه در آن خ. طهورى‏ به درستى‏ شيوه و محتواى‏ مبارزات انتخابى‏ دوره دهم رياست جمهورى‏ در ايران را مورد انتقاد قرار مى‏دهد و توجه را بر اهميت دارا بودن يك برنامه «اقتصادى‏ و سياسى‏ مردمى‏» توسط كانديداها جلب كرده و ضرورت تجهيز مردم را براى‏ شركت در انتخاب «نامزدى‏ با شناسنامه طبقاتى‏ مناسب» گوشزد و با برجسته ساختن وظايف «نيروهاى‏ خلقى‏» مى‏نويسد :

«آنچه كه در شرايط كنونى‏ ايران و جهان مربوط به نيروهاى‏ خلقى‏ مى‏شود، اينستكه تلاش نمايند با توجه به اهداف تاكتيكى‏ و استراتژيك خود، آگاهى‏ توده‏ها را ارتقا داده و با بسيج مردم زمينه به صحنه آمدن نامزدى‏ با برنامه اقتصادى‏- سياسى‏ مردمى‏ را مهيا نموده و يا عناصر برنامه‏اى‏ خود را برجسته كرده و التزام عملى‏ به آن‏ها را به نامزدى‏ با شناسنامه طبقاتى‏ مناسب تحميل نمايد. …».

بدون آنكه بتوان از متن مقاله به شناخت از «نيروهاى‏ خلقى‏» نايل شد، و يا درباره «اهداف تاكتيكى‏ و استراتژيك» اين نيروها به درك روشنى‏ دست يافت و يا بتوان براى‏ انتزاع «شناسنامه طبقاتى‏ مناسب» مضمون و محتوايى‏ تصور نمود، مى‏توان به طور خلاصه نكات عمده در يك «برنامه اقتصادى‏- سياسى‏ مردمى‏» را در ادامه مطرح ساخت.

روشنى‏ و صراحت مواضع نيروهاى‏ انقلابى‏ را لنين پيش‏شرط رشد آگاهى‏ توده‏ها و برپايه آن ايجاد شدن “اتحادهاى‏ اجتماعى‏” مى‏داند. به نظر او، درغير اين‏صورت «اتحاد ما فقط مفهوم موهومى‏ خواهد بود» (لنين، كليات به آلمانى‏، جلد ٤، ص ٣٢٩). روشنى‏ و صراحتى‏ كه در زبان و بيان نيز ضرورى‏ است. ماركس «زبان را محصول زندگى‏ اجتماعى‏» (ماركس- انگلس كليات، جلد يك، اوراق فلسفى‏- اقتصادى‏) انسان و وسيله بيان انديشه و نگرش او ارزيابى‏ مى‏كند.

انتزاع «شناسنامه طبقاتى‏ مناسب»، تنها زمانى‏ زبان و بيان روشن و صريحى‏ خواهد بود، كه مضمونى‏ قابل درك را بيان كرده و متبلور سازد. هر شناسنامه طبقاتى‏ لزوماً از محتوا و مضمون “مناسب” نبايد برخوردار باشد. تخريب ماشين‏آلات توسط كارگران در قرن نوزدهم كه سياست آنارشيستى‏ در برخى‏ از مراكز كشورهاى‏ سرمايه‏دارى‏ آن دوران بر جنبش كارگرى‏ حاكم بود، باوجود «شناسنامه طبقاتى‏ مناسب» تخريب كنندگان، سياستى‏ نادرست بود و بشدت مورد انتقاد ماركس و انگلس و جنبش انقلابى‏ كارگرى‏ قرار داشت.

سطح آگاهى‏ توده‏ها در ارتباط مستقيم و الزامى‏ با جايگاه تاريخى‏ و طبقاتى‏ آن‏ها در جامعه قرار ندارد. ازاين‏روست كه ماركس تبديل شدن كارگران را به “طبقه پرولتاريا”، منوط به درك و آگاهى‏ آن‏ها از موقعيت تاريخى‏ و شناخت رسالت خود به مثابه طبقه كارگر مى‏داند.

برنامه حداقل كارگرى‏

خلقى‏ترين نيروها، مدافعان طبقه كارگر و خلقى‏ترين «برنامه اقتصادى‏- سياسى‏ مردمى‏»، برنامه‏اى‏ است كه زنده‏ياد ف. م. جوانشير در كتاب “سيماى‏ مردمى‏ حزب توده ايران” به نام «برنامه حداقل كارگرى‏» مى‏نامد. برنامه‏اى‏ كه در آن خواست‏هاى‏ دموكراتيك و سوسياليستى‏ زحمتكشان و نهايتاً خلق تبلور مى‏يابد. «برنامه حداقل كارگرى‏» كه اهداف آنى‏ (تاكتيكى‏) و آتى‏ (استراتژيكى‏) زحمتكشان را در پيوندى‏ گسست ناپذير طرح و براى‏ تحقق آن مبارزه مى‏كند، موثرترين برنامه براى‏ تجهيز و سازماندهى‏ طبقه كارگر و ديگر زحمتكشان و ارتقاى‏ سطح آگاهى‏ آن‏ها مى‏باشد. كه خ. طهورى‏ به درستى‏ طلب مى‏كند. «برنامه حداقل كارگرى‏» ازاين‏رو برنامه طبقه كارگر و ساير زحمتكشان، يعنى‏ برنامه كل خلق است، زيرا اين برنامه «بيانگر منافع جنبش در مجموع آن» مى‏باشد (مانيفست كمونيستى‏).

جوانشير خصلت «مردمى‏» بودن «برنامه حداقل كارگرى‏» حزب توده ايران را از اين رو مستند دانسته و آن را در جريان عمل به اثبات رسيده ارزيابى‏ مى‏كند، زيرا كه اين برنامه به«شعارهاى‏ اصلى‏ انقلاب» تبديل شد: «اين واقعيت را امروز پس از گذشت چهل سال [از بنيان‏گذارى‏ و مبارزات حزب توده ايران]، كه انقلاب ضدامپرياليستى‏ و مردمى‏ ايران در نخستين نبردهاى‏ بزرگ خود پيروز شده، به خوبى‏ مى‏توان ديد. شعارهاى‏ اصلى‏ اين انقلاب در خطوط كلى‏، همانهاست كه حزب ما چهل سال پيش اعلام كرد … به عبارت ديگر شعارهاى‏ دموكراتيك ما تا اين حد خلقى‏ و پرولترى‏ بوده است.» (همانجا ص ٤٣)

اقتصاد ملى‏- دموكراتيك

شعار يك اقتصاد ملى‏ و دمكراتيك در خدمت خلق، كه محور برنامه دموكراتيك و مبارزات چهل ساله حزب توده ايران را تشكيل داده بود و در صورت تحقق آن، ستون فقرات استقلال اقتصادى‏ و سياسى‏ كشور را تشكيل داده و حاكميت خلق را ممكن مى‏ساخت، در گفت و گويى‏ با ميرحسين موسوى‏ نيز تبلور يافته است. او در مصاحبه خود (اول بهمن ١٣٨٧) با اشاره به «مطالبات مردم در تغيير روندهاى‏ ظالمانه و ناعادلانه موجود نظام گذشته» عنصر استقلال‏جويى‏ در خواست انقلابى‏ مردم را برجسته ساخته و مى‏گويد: «آن‏ها [مردم] به شدت به وابستگى‏ اقتصاد كشور به غرب معترض بودند. پس از پيروزى‏ نيز به شدت نسبت به عنصر وابستگى‏ اقتصادى‏ بدبين بودند.»

اين سخنان تائيدى‏ است بر سياست خلقى‏ و ميهن‏دوستانه حزب توده ايران و راهنمايى‏ است براى‏ ارايه پاسخ علمى‏ تائيد شده در كوران مبارزات انقلابى‏ خلق، به پرسشى‏ كه درباره «برنامه اقتصادى‏- سياسى‏ مردمى‏» اكنون نيز مطرح است.

به عبارت ديگر، دستاوردهاى‏ مردمى‏ انقلاب بهمن، يعنى‏ خواست‏هاى‏ دموكراتيك انقلاب، آزادى‏ها و حقوق دمكراتيك و قانونى‏ و به‏ويژه يك اقتصاد ملى‏ و دموكراتيك، مضمونى‏ است كه بايد محتواى‏ برنامه اقتصادى‏- سياسى‏ مردمى‏ هر كانديداى‏ رياست جمهورى‏ باشد، كه مدعى‏ دفاع از منافع مردم و دستاوردهاى‏ انقلاب بزرگ بهمن است.

اين مضمون همان دفاع از اصول دموكراتيك و قانونى‏ انقلاب بهمن است كه عمدتا در اصول ٢٦ و ٤٤ آن تثبيت شده و از ابتدا مورد يورش ارتجاع داخلى‏ و خارجى‏ بوده است. دفاع از اين اصول قانون اساسى‏ خط فاصل و بيان سياست حزب توده ايران و همه ميهن‏دوستانى‏ واقعى‏ است در برابر همه جريان‏هاى‏ “چپ” و “راست”، ازجمله در جرگه اپوزيسيون راست و سلطنت طلب در خارج از كشور.

نسخه امپرياليستى‏ “خصوصى‏ و آزادسازى‏ اقتصادى‏” كه سرمايه‏دارى‏ حاكم بر جمهورى‏ اسلامى‏ به مجرى‏ آن در ايران تبديل شده و ازاين طريق دوباره راه «وابستگى‏ اقتصادى‏» ايران را به كشورهاى‏ امپرياليستى‏ گشوده است، آن عقب‏گرد ضددموكراتيك و ضدملى‏ مى‏باشد، كه مبارزه با آن مى‏تواند و بايد محور اساسي «برنامه اقتصادى‏- سياسى‏ مردمى‏» را تشكيل دهد.

بخش دولتى‏ اقتصاد، زيربناى‏ ضرور استقلال اقتصادى‏

نابود كردن بخش دولتى‏ اقتصاد، كه هدف اساسى‏ اقدام ضدانقلابى‏ و استقلال شكن برنامه نوليبرال امپرياليستى‏ را تشكيل مى‏دهد و اكنون با حكم حكومتى‏ تيرماه ١٣٨٥ آيت‏الله خامنه‏اى‏ و با نقض غيرقانونى‏ اصل ٤٤ قانون اساسى‏، به برنامه رسمى‏ حاكميت سرمايه‏دارى‏ در ايران تبديل شده است، راه وابستگى‏ به امپرياليسم را هموار ساخته و به نقض استقلال ملى‏ منجر خواهد شد.

بخش دولتى‏ اقتصاد در ايران، آنطور كه ارتجاع داخلى‏ و خارجى‏ عنوان مى‏كرد و مى‏كند، برپايى‏ يك نظام سوسياليستى‏ نبود. نكته‏اى‏ كه ميرحسين موسوى‏ نيز بر آن در مصاحبه خود تاكيد دارد. خصوصى‏سازى‏ ثروت‏هاى‏ ملى‏، نابود ساختن انباشت سرمايه مردم است كه به امانت در اختيار دولت بيرون آمده از انقلاب قرار داده شده بود. خصوصى‏ سازى‏ اين ثروت، برباد دادن امانت است به دست كسانى‏ كه خود را پايبند به “اخلاق اسلامى‏” مى‏دانند. سلب مالكيت از مردمى‏ است كه با انقلاب خود «تغيير روندهاى‏ ظالمانه و ناعادلانه» (موسوى‏) نظام ستم‏شاهى‏ و رژيم سلطنتى‏- ساواكى‏ را طلب مى‏كردند و خواستار برقرارى‏ استقلال اقتصادى‏ ايران بودند. اين اقدام نابودى‏ زيربناى‏ عينى‏ و ضرورى‏ براى‏ حفظ و تحكيم استقلال اقتصادى‏ و به تبع آن استقلال سياسى‏ ايران است. مخالفت و مبارزه با اين برنامه ضدملى‏، دموكراتيك‏ترين و مردمى‏ترين شعار را امروز نيز تشكيل مى‏دهد و بايد محور هر برنامه اقتصادى‏- سياسى‏ مردمى‏ باشد.

براى‏ آنكه بخش اقتصاد دولتى‏ به جاى‏ خدمت به مردم و به جاى‏ خدمت به رشد نسبى‏ عدالت اجتماعى‏ در جامعه، به عامل مافيايى‏ و رانت‏خوارانه سرمايه‏دارى‏ دولتى‏ ضدمردمى‏ تبديل شود، ضرورى‏ بود كه اصول دموكراتيك قانون اساسى‏ نقض و لگدمال شوند. اصول دموكراتيكى‏ كه تحكيم و اجرايى‏ شدن آن‏ها تضمينى‏ بود براى‏ برقرارى‏ حاكميت و كنترل دموكراتيك مردم بر امور اقتصادى‏ و روند رشد اجتماعى‏- سياسى‏- فرهنگى‏ و … جامعه انقلابى‏ ايران. بدون كنترل دموكراتيك، بدون برقرارى‏ حاكميت واقعى‏ مردم بر اقتصاد، بر بخش دولتى‏ اقتصاد، بر اجراى‏ مردمى‏ بازرگانى‏ خارجى‏، بر كنترل دموكراتيك سياست پولى‏ كشور، و …، بخش دولتى‏ اقتصاد و كليت اصل ٤٤ قانون اساسى‏ جمهورى‏ اسلامى‏ به آن چيزى‏ تبديل مى‏شد، كه شد. نتيجه آن غارت مافيايى‏ و انباشت سرمايه ١٠٠ ميليارد يورويى‏ در اختيار بخش خصوى‏ فربه شده مى‏باشد. غارتگرانى‏ كه اكنون خواستار چپاول ثروت‏هاى‏ مردمى‏ كه انقلاب بهمن آن‏ها را يك‏بار از حلقوم امپرياليسم و دارودسته نظام سلطنتى‏- ساواكى‏ خارج نموده بود، هستند.

يورش به آزادى‏هاى‏ دموكراتيك و قانونى‏ در جمهورى‏ اسلامى‏، اگر هم به طور عمده زير پوشش “ارزش‏هاى‏ اسلامى‏” انجام شد، با هدف تبديل ساختن اقتصاد ملى‏ و مردمى‏ به اقتصاد غارتگر سرمايه‏دارى‏ و برقرارى‏ حاكميت آنان عليه زحمتكشان و “مستضعفان” عملى‏ شد. حاكميتى‏ كه  قوياً مى‏كوشد در توافق با سرمايه مالى‏ امپرياليستى‏، و با گشودن راه‏هاى‏ غارت ثروت‏هاى‏ مردم بر روى‏ سرمايه مالى‏ امپرياليستى‏، تداوم حاكميت خود را تضمين كند.

برپايه آنچه گفته شد، «برنامه اقتصادى‏- سياسى‏ مردمى‏» بايد از نكات زير تشكيل شود:

١- مبارزه قاطع با اجراى‏ نسخه امپرياليستى‏ “خصوص و آزادسازى‏ اقتصادى‏”. مبارزه‏اى‏ كه در شرايط بحران مالى‏ و اقتصادى‏ حاكم بر كشورهاى‏ امپرياليستى‏، از امكانات مناسب‏ترى‏ برخودار است. ايدئولوژى‏ “برترى‏ اقتصاد بازار” اكنون فروريخته است. مبارزه قاطع عليه نظام غارتگر سرمايه‏دارى‏، به مبارزه روز زحمتكشان و همه ميهن‏دوستان در كشورهاى‏ پيرامونى‏ تبديل شده است.

٢- حفظ بخش دولتى‏ اقتصاد، كه تنها مى‏تواند با كنترل دموكراتيك مردم داراى‏ مضمون مورد نظر در قانون اساسى‏ باشد، به معناى‏ مسدود ساختن امكان رشد بخش خصوصى‏ و تعاونى‏ اقتصاد در ايران نيست و نبايد باشد.

“تضاد” عنوان شده بين اين دو بخش، كه محور تبليغات مبلغان و حاميان “اقتصاد بازار” را تشكيل مى‏دهد و با ورشكستگى‏ و بحران جهانى‏ آن بى‏اعتبار شده است، تضاد واقعى‏ در شرايط حاكم بر ايران به مثابه يك كشور جهان سومى‏، نيست. (هم در انگلستان، پرچمدار برنامه نوليبرال تاچريسم و در آمريكا و يا در آلمان و ديگر كشورهاى‏ متروپل، انتقال بانك‏ها و شركت‏هاى‏ خصوصى‏ به مالكيت عمومى‏ در هفته‏هاى‏ اخير عملى‏ شده است)

اين دو بخش، به‏ويژه در اقتصاد كشورهاى‏ پيرامونى‏، مى‏توانند براى‏ دوران‏هاى‏ طولانى‏ حامى‏ و مكمل يكديگر باشند. مجموعه آن‏ها مى‏تواند و بايد به وسيله توانمند حفظ منافع ملى‏ و زدن بند بر دست غارتگرى‏ سرمايه مالى‏ امپرياليستى‏ تبديل گردد.

بديهى‏ است كه تنظيم برنامه مشخص براى‏ يك اقتصاد ملى‏ و دموكراتيك، نياز به شناخت شرايط و عوامل بسيار و كار كارشناسى‏ و … دارد و لذا هدف سطور حاضر، ارايه چنين برنامه كاملى‏ نمى‏تواند باشد. باوجود اين مى‏توان درباره مشخصات عمومى‏ يك چنين برنامه‏اى‏ نكات زير را برجسته ساخت:

١- شفافيت و آزادى‏ بحث عمومى‏ به منظور ايجاد شدن امكان شناخت توده‏هاى‏ مردم از اهداف ضرورى‏ و امكانات كشور براى‏ تنظيم و اجراى‏ اقدامات عاجل در مرحله كنونى‏ و همچنين براى‏ مرحله دورنمايى‏، پيش‏شرط‏هاى‏ اصلى‏ تنظيم چنين برنامه اقتصادى‏- سياسى‏ را تشكيل مى‏دهند.

(اين نكته را موسوى‏ نيز در مصاحبه پيش گفته و در ارتباط با ايجاد سرمايه ارزى‏ براى‏ راه‏اندازى‏ پالايشگاه آبادان، خاطرنشان ساخته است. تجربه موفق كوبا به دنبال فروپاشى‏ اتحاد شوروى‏ و ديگر كشورهاى‏ سوسياليستى‏ اروپا نيز در تائيد ضرورت مراجعه به مردم، ارتقاى‏ سطح آگاهى‏ آنان از طريق شفاف نمودن شرايط و تجهيز دموكراتيك مبارزه آنان است.)

٢- تقويت امكانات محلى‏ و خلق‏هاى‏ ايران از طريق ايجاد شرايط دموكراتيك تصميم‏گيرى‏ شوراها و ارگان‏ها انتخابى‏ محلى‏ و… در برنامه‏ريزى‏ و تقسيم امكانات و منابع.

(دولت خلقى‏ چين نيز بدنبال بحران اقتصادى‏ جهانى‏، اخيراً تقويت سرمايه‏گذارى‏ و توسعه اقتصادى‏- فرهنگى‏ مناطق مركزى‏ و غربى‏ كشور را به هدف عمده توسعه اقتصادى‏ خود تبديل نموده است. همچنين بهبود شرايط خدمات اجتماعى‏ به هدف عاجل در اقتصاد چين تبديل شده است.)

٣- براندازى‏ بزرگ زمين‏دارى‏ و اشكال منسوخ‏تر در اقتصاد روستايى‏ كشور. تجديد و توسعه سرمايه‏گذارى‏ ملى‏ در زيربناى‏ كشاورزى‏ به ويژه در بخش‏هاى‏ عقب نگه داشته شده كشور. اهميت چنين برنامه‏ها در كشور كثيرالمله بايد برجسته گردد. امرى‏ كه در حفظ تماميت ارضى‏ و وحدت و يكپارچگى‏ ملى‏ نقش بزرگى‏ ايفا مى‏كند.

٤- تقليل سطح تفاوت درآمدها به منظور بالابردن قدرت خريد اقشار تحتانى‏ كشور. تجديدنظر در قوانين مالياتى‏ به سود قشرها و طبقات كم‏درآمد. وضع ماليات بر ثروت و …

٥- آزادى‏هاى‏ قانونى‏ تشكيل سازمان‏هاى‏ صنفى‏ زحمتكشان، آزادى‏ بيان، آزادى‏ ابراز عقيده، و آزادى‏ فعاليت احزاب و سازمان‏هاى‏ سياسى‏ طبقات زحمتكش. احترام به اصول حقوق مردم در قانون اساسى‏، به ويژه اصل ٢٦ آن.

٦- كنترل بازرگانى‏ خارجى‏ در خدمت توليد داخلى‏.

٧- تقويت بخش اقتصاد خصوصى‏ و تعاونى‏ از طريق اعتبارات و ايجاد كردن شركت‏هاى‏ مختلط دولتى‏ و خصوصى‏. جلب سرمايه‏هاى‏ ملى‏ به توليد داخلى‏ به‏مثابه جانشين براى‏ شركت آن در بازرگانى‏ خارجى‏. كنترل بازرگانى‏ داخلى‏ كلان.

توسعه امكان سرمايه‏گذارى‏ بخش خصوصى‏ در رشته‏هاى‏ كمكى‏ و در خدمت صنايع زيربنايى‏، ازجمله توليد انرژى‏ تميز (خورشيدى‏، بادى‏) حافظ محيط زيست و ….، در ارتباط با حفظ استقلال اقتصادى‏ و برنامه اقتصاد ملى‏ و دموكراتيك. توسعه سرمايه‏گذارى‏ در بخش عمومى‏ اياب و ذهاب شهرى‏ و كشورى‏، مخابرات، شبكه انفورماتيك و اطلاعات و…

٨- سرمايه‏گذارى‏ دولتى‏ در بخش توسعه فرهنگى‏ و به‏ويژه بهداشت و سرپرستى‏ پزشكى‏ مردم. كمك به خانه سازى‏ شخصى‏ از طريق اعطاى‏ اعتبارات مناسب به مردم. كمك به صنعت خانه‏سازى‏ در خدمت نيازهاى‏ كشور.

نكات فوق مى‏توانند تنها به‏عنوان پيشنهادهايى‏ براى‏ بحث، ولى‏ درعين حال، زمينه‏اى‏ براى‏ تنظيم «برنامه اقتصادى‏- سياسى‏ مردمى‏» در انتخابات رياست جمهورى‏ دوره دهم، درك شوند.

با طرح چنين پيشنهادهايى‏ توسط مدافعان ترقى‏خواهى‏ و استقلال كشور، به‏ويژه توسط جنبش توده‏اى‏ و حزب توده ايران است، كه سياست توده‏اى‏ از موضع خلاق در صحنه نبرد طبقاتى‏ روز حضور مى‏يابد. اهميت طرح چنين پيشنهادهايى‏ در اين نكته نيز نهفته است، كه آن‏ها مى‏توانند كمك فكرى‏ نيز براى‏ آنانى‏ باشند، كه خ. طهورى‏ آنان را «نيروهاى‏ خلقى‏» با «شناسنامه طبقاتى‏ مناسب» مى‏نامد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *