اندیشه سوسیال دموکرات و بحث سیاسی (١) نگاهی روشنگرانه به مقاله مهرداد اخگر در صدای مردم!

image_pdfimage_print

مقاله شماره ١٣٩٤ / ٤٨ (٢٥ دي)

واژه راهنما: ديالكتيك ظاهر و مضمون پديده. رابطه ي ارزيابي سياسي و امنيتي. مرحله ملي- دموكراتيك، نه سوسياليسم و نه سرمايه داري است. «دم خروسِ» اندیشه سوسیال دموکراسی در انبان انديشه. مهرداد اخگر يك مسئول امنيتي- اطلاعاتي. مهرداد اخگر يك توده اي. رساله ”سخني با همه توده اي ها“.

 

اندیشه سوسیال دموکرات از بحث سیاسی از این رو ابا دارد، زیرا با طفره رفتن از بحث، می تواند مواضع خود را به این امید پنهان نگاه دارد، که سیاست ارتداديِ عدول از مواضع طبقاتی را بهتر به پیش ببرد و زمینه آشتی طبقاتی را در جامعه تدارک ببیند. به گفته روزا لوكزامبورگ در تزهاي گروه ”انترناسيونال“ كه صد سال پيش عليه سياست رهبري راست حزب سوسيال دموكرات آلمان در شب جنگ جهاني اول مطرح ساخت، آن ها مي خواهند «حزب انقلابي طبقه كارگر كه هدف گذار از سرمايه داري را بر پرچم خود حك كرده است‏، به حزبي در خدمت حفظ نظام سرمايه داري بدل سازند» (١). به این منظور، این اندیشه غیردیالکتیکی، “ظاهرامر” را برجسته کرده و نقش عمده ی “مضمون” را در پدیده از طریق سکوت در باره آن بی اهمیت جلوه داده و عملاً نفی می کند. به مثابه نمونه برای چنین شیوه ی غیرمارکسیستی- توده ای، می توان مقاله مهرداد اخگر را در صدای مردم و نويدنو (٢) ذکر نمود.

هدف مقاله ي مهرداد اخگر که باید آن را در سطور زیر نشان داد و مستدل کرد، دُور کردن توجه از مضمونِ دو مقاله ای است که در صفحه توده اي ها انتشار يافته (٣).

در اين مقاله ها، نقش ضد توده ای نشریه “راه توده”ي قلابی مورد بررسی انتقادي و افشاگرانه قرار گرفته است. بررسی ای که در ارتباط قرار دارد با مضمون مقاله منتشر شده در نامه مردم با عنوان ”فساد اقتصادي و سياست هاي دولت يازدهم“ (٤). اين بررسي انتقادي- افشاگرانه به روشنی نشان می دهد که “راه توده” قلابی، همانند مهرداد اخگر، تنها “ظاهرامر” را مطرح می سازد، تا “مضمون” را دفن کند.

مهرداد اخگر می داند که با پرداختنش به موضوع دو مقاله در توده اي ها، دستش در مخالفت با مضمون مقاله نامه مردم باز می شود، مخالفتش با خط مشی انقلابی حزب توده ایران و همنوایی اش با «مشی توده ی» علی خدایی از پرده بیرون می افتد! او می داند که در آن دو مقاله پرواز ققنوسِ خط مشی انقلابی حزب توده ایران با شکوهمندترین سخننان زنده یاد احسان طبری توصیف و با گردنی افراشته مطرح شده است. او که مخالف پرواز ققنوس و مخالف «آتش به جا مانده» آن است، عبوسانه و با کینه از کنار مضمون مقاله با سکوت می گذارد و می کوشد توجه خواننده را سرگرم جستجوی «دم خروس» سازد!

در گذشته نیز برخورد مهرداد اخگر به “راه توده” قلابی و علی خدایی در همه نوشتارهایش برخوردی یک سویه بوده و تنها به افشاگري ي وابستگی های امنیتی آن بسنده كرده است. برای او ارزیابی مواضع نظری- سیاسی “راه توده”، نشان دادن موضع ضد خط مشی انقلابی حزب توده ایران در نظرات آن از این رو صلاح نیست، زیرا خود با خط مشی انقلابی حزب توده ایران مساله داشته و مخالف آن است.

مهرداد اخگر که عضو هیئت تحریریه نشریه نویدنو است، دارای مواضع سوسیال دموکرات است که ازجمله امكان گذار ایران را در شرایط کنونی از نظام سرمایه داری نفی می کند. آن وقت عجیب هم نیست که نتواند علیه موضع مشابه “راه توده” موضع بگیرد و علیه آن به افشاگری پرداخته و مستدل سازد که تنها راه خروج از بحران ناشي از دیکتاتور زدگی ی ایران، گذار از نظام حاکم سرمایه داری کنونی از طریق به مورد اجرا گذاشتن “اقتصاد سیاسی”ي مرحله ملی- دموکراتیک فرازمندی جامعه است! “اقتصاد سیاسی” ای که از یک سو اقتصاد سیاسی سوسیالیستی نیست، اما دیگر اقتصاد سیاسی سرمایه داری نیز نیست!

هیئت تحریریه نویدنو که یکی از اعضای آن مهرداد اخگر است، با نقض مصوبه ششمین کنگره حزب توده ایران، این به اصطلاح تز را که غیرقابل اثبات است، و تنها پيامد آن به قول زنده یاد احسان طبری «لق» كردن مبارزه انقلابی حزب طبقه کارگر برای ایجاد پایه های ذهنی برپایی جامعه سوسياليستي است، خودسرانه به برداشت علمی حزب توده ایران در ششمین کنگره آن اضافه نموده است.

حزب توده ایران در تعریف مرحله ملی- دموکراتیک انقلاب ایران به درستی این نکته را برجسته می سازد که گذار به سوسیالیسم هدف این مرحله فرازمندی انقلابی ایران نیست. اندیشه سوسیال دموکرات از این تعریف علمی به نتیجه گیری غیرعلمی ناممکن بودن گذار از نظام سرمایه داری در ایران در شرایط کنونی می رسد.

این اندیشه سپس با نقض عملی مصوبه دیگر ششمین کنگره حزب، «پیوند» میان مبارزه دموکراتیک- صنفی با مبارزه سیاسی- طبقاتی را ازجمله از این طریق نقض می کند که انتشار مقاله هایی را در نویدنو ممنوع اعلام می کند، که موضوع آن ها، انتقال آگاهی طبقاتی به درون طبقه کارگر است. موضوعي كه درك آن توسط مبارزان، پيش شرط گذار انقلابي از نظام سرمايه داري است! هیئت تحریریه آماده پاسخ دادن به پرسش در باره سیاست خود و مستدل ساختن آن نیست!

او و هم اندیشان سوسیال دموکراتش در نویدنو، برای نمونه با مضمون مقاله پراهمیت نامه مردم شماره اخیر (٥) در ارتباط با شرایط ایران در شب انتخابات مجلس با عنوان “انتخابات در ایران ابزار تشدید فشار بر حاکمیت ارتجاع” عملاً مخالفت مي كنند. آن ها، همانند علی خدایی، به استحاله رژم دیکتاتوری دل بسته اند.

 

پرسش به جا این پرسش است که چگونه می توان این ادعای سنگین نگارنده را علیه مهرداد اخگر به اثبات رساند؟ چنین اثباتی از این طریق ممکن است که از مهرداد اخگر خواست، موضع خود را در باره واقع بین بودن مضمون مقاله پیش گفته نامه مردم با کلمات خودش مستدل سازد. نشان دهد که چرا رژیم دیکتاتوری استحاله پذیر نیست و گذار انقلابي از آن اجتناب ناپذیر است!؟

 

بی اعتقادی مهرداد اخگر به شیوه افشاگری علمی و همه جانبه ی حزب توده ایران كه توده اي ها از حزبشان آموخته اند، در ارزیابی او از دو مقاله ای که در صفحه ی توده ای ها عليه موضع ضد توده اي ”راه توده“ نگاشته شده نیز دیده می شود. “راه توده” قلابی در «سرمقاله» خود، خط مشی انقلابی حزب توده ایران را نفی می کند و می خواهد چیزی به نام «مشی توده ی» را جایگزین آن سازد که مضمون آن ترک سیاست مستقل حزب طبقه کارگر ایران و دنباله روی آن از سیاست لایه هایی از نظام سرمایه داری حاکم بر کشور است.

بی توجهی به نفي خط مشي انقلابي حزب توده ايران در فعالیت این نشریه ضد توده ای، بي توجهي به مضمون نوشته ها و «سرمقاله»هاي آن، بی خیالی و خام انگاری سیاسی مهرداد اخگر نسبت به حرفه ای و موذیانه بودن سیاست دشمن طبقاتی است! اگر بي خيالي و خام انگاري نيست، پس چيست؟

هدفِ برخورد اوباشگرانه ”راه توده“ به شخصيت رفيق خاوري – كه بايد به آن با شدت برخورد نمود -، هدف خدشه دار ساختن تاريخ حزب توده ايران را دنبال مي كند. پرخاش احساسي مهرداد اخگر به برخورد اوباشگرانه ”راه توده“ي قلابي به شخصيت رفيق خاوري، با هدف ناشيانه ي مسكوت گذاشتن مساله نفي مشي انقلابي حزب توده ايران توسط اين نشريه ضد توده اي عملي مي گردد. او مي خواهد با اين شيوه احساسي، سكوت ناجوانمردانه خود را در باره خط مشي انقلابي حزب توده ايران پرده پوشي كند!

دشمن طبقاتی با قتل عام رهبران و فعالینِ دانشمند حزب توده ایران، تنها انتقام شخصی از آن ها نگرفت. دشمن طبقاتی به این جنایت تاریخی که حزب توده ایران آن را «فاجعه ملی» ارزیابی کرد و نامید، از این رو دست زد که امیدوار بود و هست، اندیشه مارکسیستی- توده ای را در ایران براندازد و خط مشی انقلابی حزب توده ایران را به خاک بسپارد.

یکی از راه های عملی ساختن برنامه ی طبقات حاکم براي به خاك سپردن انديشه ماركسيستي- توده اي، طرح «خط مشی»های قلابی و محدود ساختن سیاست حزب طبقه کارگر به مبارزه سندیکایی است. تز قلابی ي گويا ناممکن بودن گذار از نظام سرمایه داری که تحریف آگاهانه تعریف علمی حزب توده ایران در ششمین کنگره آن در سال 1391 از مرحله ملی- دموکراتیک انقلاب ایران است، چنین هدف انحرافی را دنبال می کند. همچنین کوشش ارتجاع برای غیرسیاسی ساختن اندیشه حاکم بر توده ای ها، اين هدف را دنبال مي كند كه توده اي ها ديگر توان تحلیل پدیده ها را از موضع اندیشه علمی و طبقاتی از دست بدهند! آموخته ها را فراموش كنند!

 

«دم خروسِ» اندیشه سوسیال دموکراسی در انبان انديشه آن

با توجه به این نکته است که تاکتیک انحرافی مهرداد اخگر در طرح نساختن مضمون دو مقاله ي به اصطلاح مورد انتقادش، «دم خروسِ» اندیشه سوسیال دموکراسی را در انبان انديشه اش بر ملا می سازد. سکوت او در ارتباط با مضمون انقلابی مقاله پیش گفته نامه مردم که در دو مقاله توده ای ها طرح و صلابت نظری آن در برابر سخنان میان تهی “راه توده” مستدل شده است، واقعيت ارتباط و انطباق میان تاکتیک جریان سوسیال دموکرات را با برنامه ارتجاع داخل و خارج از ایران افشا كرده و مستدل مي سازد. تاكتيكي که به منظور انحراف از خط مشی انقلابی حزب توده ایران به شيوه غيرديالكتيكي و سوسيال دموكرات عملی می شود.

 

به این نکته دیرتر هم پرداخته خواهد شد، در اینجا باید تنها این سویه پراهمیت را باری دیگر تکرار نمود که مهرداد اخگر از این رو در بررسی دو مقاله از صفحه توده ای ها کلمه ای در باره مضمون سیاسی- افشاگرانه آن ها علیه “راه توده” طرح نمی سازد، زیرا مخالف خط مشی انقلابی حزب توده ایران است که در دو مقاله ی نگارنده در توده ای ها مطرح و از آن دفاع شده است!

به قول رفیق عزیز خاوری «باید جسارت اندیشیدن داشت». پس از قتل عام و زجرکش کردن رهبران و دانشمندان توده ای، البته می بایستی خلا ایجاد شده پر شود. دشمن طبقاتی عاقل است و می داند که باید برای اندیشه علمی، جایگزین به راه انداخته و سرهم بندی کند. اندیشه سوسیال دموکرات در این برنامه ارتجاع، تنها “متحد جایگزین استراتژیک” این سیاست موذیانه در سراسر جهان است. باید توجه را به مواضع ضد کمونیستی- ضد توده ای مدافعان نظام سرمایه داری معطوف داشت – برای نمونه در ابرازنظرهایشان در نشریه اینترنتی اخبار روز –، آنوقت می توان زمینه اندیشه سوسیال دموکرات را در آن بازشناخت و شباهت مضمون آن را با شيوه مهرداد اخگر درك نمود.

چرا ارتجاع داخلی و جهانی گويا نبايد به این فکر باشد که در کنار جریان هایی از قبیل “راه توده” قلابی، “مهر”، “عدالت” و غیره، که سياست مستقل حزب طبقه كارگر را نفي و دنباله روی حزب توده ایران را از این یا آن لایه از بورژوازی توصیه می کنند، جریان سوسیال دموکراتی را هم به جنگ با خط مشی انقلابی حزب توده ایران به راه بیاندازد، تا اصل مبارزه انقلابی طبقه کارگر را نفی کند؟ امكان گذار از نظام سرمایه داری را در شرایط کنونی رد كند و کلیت خط مشی انقلابی حزب طبقه کارگر را نفی نمايد؟

جریانی که مقاله های نامه مردم، ترجمه مقالات و بیانیه های احزاب دیگر کمونیستی و همچنین مقالات در ارتباط با مبارزه با داعش را از يك سو منتشر سازد، اما – همان طور كه ديرتر نشان داده خواد شد – در عین حال اندیشه سوسیال دموکرات را به طور سیستماتیک به درون حزب توده ایران منتقل نمايد؟ بکوشد بحث سیاسی را از درون حزب توده ایران تبعید کند؟ عملاً نبرد درون حزبي را ناممكن سازد، و به نفی مبارزه سیاسی علیه جریان های انحرافی از قبیل “راه توده” بپردازد که مهرداد اخگر به آن به طور عینی عمل می کند؟! چرا چنین تاکتیکی را نباید عمل به سیاست ارتجاع ارزیابی کرد؟ آن را تاکتیکی از چنته ارتجاع و نسخه ای از کشوی میز “اطاق های فکر” برنامه ریزان ارتجاع داخلی و جهانی ندانست، در حالی که منتقل کنندگان این اندیشه و مجریان این تاکتیک پرسش برانگیز حاضر به بحث علنی در باره مواضع سیاسی- نظری خود و عملکرد پیگیرانه خود نیستند؟

 

مهرداد اخگر يك مسئول امنيتي- اطلاعاتي

نفی مبارزه سیاسی و توجهِ تنها به جنبه اطلاعاتیِ پدیده ي “راه توده”، البته این پرسش را نیز به ذهن تداعی می کند که آیا مهرداد اخگر مسئولیتی اطلاعاتی داراست؟

انتظار او که نگارنده “گزارشی” در باره وضع امنیتی علی خدایی ارايه دهد، به انتظاری شبیه است که ماموران وزارت اطلاعات ج ا از طریق بستگان نگارنده که به ایران سفر کردند، در باره علی خدایی ابراز نمودند. برای جلوگیری از هر نوع سوتفاهم، باید برجسته ساخت که نگارنده مدعی نیست که مهرداد اخگر ارتباطی با وزارت اطلاعات ج ا داراست، بلکه منظور، نشان دادن شباهت انتظار او با شیوه ی مشابه عملکرد وزارت اطلاعات ج ا است!

در عین حال نمی توان مهرداد اخگر را مسئول امنیتی- اطلاعاتی در حزب توده ایران ارزیابی نمود. زیرا آنوقت او از این درایت سیاسی- مدنی برخوردار می بود که بداند که مسئول اطلاعاتی- امنیتی در حزب طبقه کارگر ايران، چنین انتظاری را به طور اوباشانه در یک نشریه با فردی مطرح نمی سازد که از او هنوز انتظار دریافت اطلاعات بیشتری در باره موضوعی امنیتی داراست!

فردی که خود پس از یورش ها به افغانستان مهاجرت کرده است، همان طور که علی خدایی و اردشیر و … مهاجرت کرده اند، باید توده ای بودن خود را در ابتدا به اثبات برساند، پیش از آن که از آن آزادی ای برخوردار شود که ماموران وزارت اطلاعات ج ا می پندارند برخوردارند، و مجاز گردد از تنها مسئول حزب توده ایران که توسط رهبری وقت حزب به خارج از کشور گسیل شد تا در کنار رفیق علی خاوری سازماندهی مبارزه ی حزب توده ایران را در خارج از کشور عملی سازد، انتظار “گزارش” داشته باشد!

بدترین و بی درایت ترین مسئول امنیتی- اطلاعاتی در حزب توده ایران، آن مسئول است که می پندارد بدون پایبندی به خط مشی انقلابی حزب توده ایران، بدون ابرازنظر در باره مساله های سیاسی طرح شده، مجاز است از توده ای های شناخته شده در نشریات “گزارش” طلب کند.

البته کشف فرد نفوذی در حزب طبقه کارگر می تواند با کشف رابطه او با مقامات امنیتی کشور به اثبات رسانده شود. اما مسئول امنیتی- اطلاعاتی در حزب كه می خواهد تنها از این طریق نفوذ دشمن را به طور مشخص شناخته و ثابت کند، نمی تواند همیشه موفق باشد. شیوه دیگر که به درايت سياسي- مدني نياز دارد، موشکافانه تر و لذا بلندپروازانه تر نيز است، مورد بررسی قرار دادن شیوه عمل و نظرات فرد مشکوک است. زنده ياد احسان طبري بلندپروازي انديشه انقلابي توده اي را در مضمون استعاره ي آينه گونه اي در باره شعور «ژاژخايان دشمن كار» در سروده زندانش با عنوان ”بر مرداب تن، نيلوفر انديشه مي رويد“، نشان مي دهد و چنين ترسيم مي كند: «اي بدسگالان مردمي آزاد، اي ژاژخايان دشمن كار، اي شماياني كه انديشه تان از پر مگس فراتر نمي رود، و اوج عظمت را در شكوه حشرات مي بينيد، هرگز زخمهايم بساط عيشتان نخواهد شد. …».

اگر فردی به طور پیگیر مواضع ای را مورد دفاع قرار می دهد که می تواند مواضع دشمن طبقاتی را در حزب طبقه کارگر تقویت کند، به ویژه هنگامی که مایل نیست و نمی تواند مواضع سیاسی خود را توضيح دهد و هر نوع بحث سیاسی را در باره مواضع خود با سکوت و اوباشگری پاسخ می دهد، آنوقت خود دست خود را می گشاید و خود را افشا می کند! حالا که مهرداد اخگر حتی حاضر به بررسی موضع سیاسی “راه توده” نیست، باید گفت که وضع از این خرابتر، «دم خروس» نمایان تر است!

مهرداد اخگر چنانچه به مثابه مسئول امنیتی- اطلاعاتی حزب چنين مي كند، از روی نادانی از بررسی موضع “راه توده” دوری نمی کند، بلکه نگران افشا شدن جایگاه موضع ارتدادي خودش است!

 

رساله ”سخني با همه توده اي ها“

طرح اوباشگرانه و سهل انگارانه انتظار مهرداد اخگر از نگارنده، علت دیگري داراست.

علتی که در سطور پیش به آن تا اندازه ای پرداخته شد و باز هم پرداخته خواهد شد. آنچه که اما باید به آن اینجا اشاره نمود، این نکته است که او حقیقت را بیان نمی کند، هنگامی که ازجمله مدعی است نگارنده در باره رساله تحلیلی ”سخنی با همه توده ای ها“ تاکنون نظر نداده است. در گذشته (به آن پرداخته خواهد شد) و اخیراَ هم در مقاله با عنوان ”سخني با همه توده اي ها، اهميت رساله نورالدين كيانوري براي نبرد امروز“ كه به مناسبت انتشار اين رساله به صورت پ د اف در توده اي ها نگاشته شد (٦)، همه جوانبی را که او به طور پرطمطراق به صورت پرسش ها مطرح ساخته، شکافته و درستی عملکرد زنده یاد نورالدین کیانوری مستدل شده است. ازجمله به این پرسش پرداخته شده است که چرا ارسال رساله از طریق محافظان اقدامی درست و آگاهانه بوده و چرا استفاده احتمالی از امکان موجودِ مخفی ي دیگری برای ارتباط با نگارنده، توسط رفیق کیانوری به طور آگاهانه، به عنوان عملي نادرست ارزیابی شده و پرسش های دیگر در ارتباط با راه ارسال رساله.

همانجا، همچنین به این پرسش پرداخته شده است که چرا زنده یاد کیانوری، دبیر اول وقت کمیته مرکزی حزب توده ایران، از يك سو آگاهانه به ارزیابی هدف تخریبی دشمن علیه حزب در ارتباط با ارسال رساله پرداخته و به این نکته توجه خاص داشته است و آن را در تناسب قرار داده است با نتیجه مثبتِ دریافت ارزیابی تحلیلی از شرایط ایران برای مبارزه انقلابی حزب توده ایران از سوي ديگر. بر این پایه، او با پذیرش خطر تهمت به خود (آن طور که برای نمونه می توانسته یک مهرداد اخگر از راه رسیده انجام دهد!) ارسال رساله را از طریق دشمن طبقاتی مثبت ارزیابی نموده است. در این رابطه به سیاست لنین در ارتباط با انتشار ایسکرا پیش از انقلاب اکتبر نیز اشاره شده است.

مهرداد اخگر با اندیشه ظاهربین خود قادر نیست تفاوت کیفی میان پدیده ها را دریابد. برای نمونه نمی تواند دریابد که استفاده از امکان محافظان توسط رفیق کیانوری – با توجه به هدف سواستفاده دشمن – یک مساله است، و مضمون مقاله و انتظار مثبت رفیق کیانوری از آن برای مبارزه انقلابی حزب توده ایران، یک مساله دیگر. در ذهن او، وجود زنجيره ي تكويني ي متفاوتِ دو پديده اصلاً طرح نمي شود. اندیشه ي در سطح غلطیده که تنها ظاهر پدیده را می بیند و درک می کند، از ظاهر راه ارسال، به نتیجه گیری منفی در باره مضمون رساله نایل می شود و آن را به این علت نادرست اعلام می کند. گويا اگر اين رساله به آدرس نامه مردم ارسال شده بود،‏ آنوقت از مضموني ديگر برخوردار مي شد!

با طرح ترفند گونه «دم خروس»، مهرداد اخگر اميدوار است بتواند گردن خود را از تحليل مشخص مضمون رساله تحليلي شرايط ايران در سال ١٣٧٣ برهاند و همزمان خاك به چشم توده اي ها بريزد! او كه قادر نیست تفاوت کیفی دو پدیده ی متفاوت را تشخیص دهد، به طريق اولي نيز نمي تواند به تحليل مشخص زنجيره تكوين صوري و زنجيره تكوين مضموني دو پديده بپردازد. براي انجام چنين امري بايد فرد مسلط به بكار بردن شيوه ماترياليسم ديالكتيكي در تحليل باشد تا به قول زنده ياد احسان طبري، مضمون پديده را دريابد. از این رو است كه او قادر نیست روند متفاوت پدیدار شدن دو روند ارسال رساله و مضمون آن را درک کند. بر پایه این ناتوانی براي بررسی علمی، او از ظاهر ارسال رساله به نتیجه گیری در باره مضمون رساله می پردازد.

روند پدیدار شدن پدیده ها را زنده یاد احسان طبری، آموزگار چند نسل از توده ای ها، تحلیل «ژنتیکی یا تکوینی»، «تحلیل اجزای ساختمانی [صوري] موضوع مورد پژوهش ما و حالات متفاوتی که آن موضوع [مضمون] طی زمان طی کرده» می نامد که در مقاله آموزنده “نحوه نگاه وقتی رفیق احسان طبری از کارش سخن می گوید” (نامه مردم 989، 7 دی 1394) برجسته شده است كه مهرداد اخگر هنوز هم مي تواند آن را بیاموزد، اگر می خواست!

 

مضمون رساله تحليلي ”سخني با همه توده اي ها“

آنچه که به مضمون ارزیابی رفیق کیانوری از شرایط سال 1373 در ایران باز می گردد نیز در مقاله پيش گفته در توده ای ها به طور وسیع پرداخته شده است و نیازی به تکرار آن در اینجا نیست. تنها اشاره شود که این یک واقعیت است که ارزیابی رفیق کیانوری از شرایط حاکم بر ایران در سال 1373، از سال 1388 و با کودتای انتخاباتی و جنایات انجام شده در جریان آن در ایران، دیگر با واقعیت حاکم در ایران در انطباق نیست (“راه توده” قلابی، عدالت، مهر و دیگران این نکته را نفی می کنند!). اما باید ارزیابی رفیق کیانوری را از شرایط سال 1373 که سه سال بعد به طور انفجاری در حادثه «حماسه ملی» در خرداد 1376 تبلور یافت، کماکان ارزیابی ای همه جانبه- واقع بینانه (دیالکتیکی) دانست. در سال 1373 در بخش هایی از حاکمیت در ایران هنوز زمینه و توان مقاومت در برابر نیروهای راستگر وجود داشت.

يكي ديگر از مخاطبان رساله ”سخني با همه توده اي ها“، همين جريان ها در حاكميت و پيرامون آن در ج ا اسلامي هستند! زنده ياد نورالدين كيانوري، دبير اول وقت كميته مركزي حزب توده ايران در آن رساله تحليلي از آن ها با صراحت و شفافيت يك انديشمند درجه اول توده اي و يك دانشمند مسلط به انديشه ماترياليسم تاريخي و ديالكتيكي مي خواهد در نبرد طبقاتي جاري در كشور از هر موضعي كه هنوز در اختيار دارند با چنگ و دندان دفاع كنند و عليه يورش نيروهاي راستگر به مقاومت بپردازند! او هشدار مي دهد كه نبايد تسليم شد و مبارزه را تمام شده اعلام نمود! [خواننده آشنا با شيوه سخن راني رفيق كيانوري حتي حالت دست و صورت او را در لحظه هشدار دادن به آن ها در ذهن خود مي بيند].

متاسفانه اصلاح طلبان با ادامه سیاست «تعدیل اقتصادیِ» هاشمی رفسنجانی، شانس و امکان سازماندهی مقاومت و نبرد مردم را در برابر یورش نيروهاي راستگرا از دست دادند. آن ها با تحميل سياست ”رياضت اقتصادي“ ناشي از برنامه «تعديل اقتصادي»ي ديكته شده توسط سازمان هاي مالي امپرياليستي به زحمتكشان و مردم ميهن ما، به ارتجاع امكان دادند اين واقعيت را پرده پوشي كند، كه تشديد فشار اقتصادي، رشد بيكاري و فقرِ فزاينده ي توده ها، پيامد سياست «تعديل اقتصاديِ» نوليبرال حاكميت نظام سرمايه داري و نه ناشي از انقلاب بهمن است! به جاي مقاومت در برابر سياست اقتصادي ضد مردمي، مردم از انقلاب و انقلابيون و اصلاح طلبان سرخوردند!

مطالعه مجدد اين سطورِ زنده ياد كيانوري را با بيان خود او در رساله بايد به هر توده اي صادق قوياً توصيه نمود، تا شفافيت تحليل و عمق سرشت علمي و مبارزه جويانه آن را بازشناسد و دريابد، تا عمق خشونت و بيگانگي انديشه مهرداد اخگر را از برداشت ماركسيستي- توده اي درك كند.

می توان ارزیابی زنده یاد رفیق کیانوری، دبیر اول وقت کمیته مرکزی حزب توده ایران را از شرایط کشور در سال 1373 نادرست دانست و آن را به طور مشخص مورد انتقاد قرار داد. این یک مساله است. برخورد اوباشگرانه به مسئول درجه اول حزب توده ایران، حزب طبقه کارگر ایران، برخورد اوباشگرانه به حزب توده ایران و تاریخ آن است. برخورد اوباشگرانه به تنها تاریخی است که با همه درستی و نادرستی هایش، با همه فرازها و فرودهایش تاریخ يگانه ي مبارزه و هستی همه توده ای ها است!

علي خدايي و مهرداد اخگر در اين شيوه اوباشگرانه هم نوا هستند! هدف يورش اوباشگرانه اولي به رفيق علي خاوري و هدف يورش اوباشگرانه دومي به زنده ياد رفيق نورالدين كيانوري، خدشه دار ساختن تاريخ شكوهمند حزب طبقه كارگر ايران است!

 

مهرداد اخگر يك توده اي

مهرداد اخگر که عضو هیئت تحریریه نویدنو است، نمی تواند از مضمون مقاله ها و همچنین از دریافت نامه های نگارنده به این هیئت بی خبر باشد و آن را نخوانده باشد! هنگامی که او می خواهد «دم خروس را بعد از بیست سال سکوت» نشان دهد، واقعیت را بیان نمی کند! آیا واقعیت را در نکته دیگری بیان خواهد کرد؟ مطلب را بشکافیم!

(ادامه دارد!)

١- ”در تائيد جنگ فروپاشيدند“، جهان جوان، ٣١ دسامبر ٢٠١٥

٢- نويدنو ١٥ دي ١٣٩٤

٣- خط مشی انقلابی حزب توده ایران و ”راه توده“ قلابی! كالبدشکافی یک ادعای توخالی! http://www.tudehiha.com/lang/fa/archives/2608 و خط مشی انقلابی حزب توده ایران و نگرانی ”راه توده“! http://www.tudehiha.com/lang/fa/archives/2633

٤- نامه مردم شماره ٩٨٨، ٢٥ آذر ١٣٩٤

٥- نامه مردم شماره 989، 13 دی 1394

٦- سخنی با همه توده ای ها، اهمیت رساله نورالدین کیانوری برای نبرد امروز! http://www.tudeh-iha.com/lang/fa/archives/2423

٧- در اين نامه ازجمله به مساله ”نبرد درون حزبي“ و ضرورت وجود فضاي دموكراتيك براي آن در حزب اشاره شده است. برخي از مطالب طرح شده در مقاله مهرداد اخگر، ازجمله در ارتباط با خواست جريان ”مهر“، انتشار اين نامه در ارتباط با بررسي خواست ”مذاكره“ توسط ”مهر“ ضروري به نظر مي رسد.

One comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *