اپورتونیسم چپ و راست و مبارزه ی مشخص با آن

image_pdfimage_print

سخن روز شماره:۲۰ (یک شنبه ۱۲ خرداد ۱٣۹٨ – ۲ ژوئن ۲۰۱۹)

در ادامه ی گفت و شنفت میان توده‌ای ها

تعریف دو اپورتونیسم چپ و راست در شرایط مشخص ایران چیست؟

اپورتونیسم چپ در شرایط مشخص ایران به این معناست که بدون تدارک ذهنی و سازمانی ضرور در جامعه، برپایی سوسیالیسم به عنوان وظیفه ی روز حزب طبقه کارگر اعلام گردد. موضع سکتاریسی در این اپورتونیسم چپ، برای نمونه به معنای تدارک نبرد مسلحانه و یا اشکالی در زیر مجموعه چنین نبردی قرار دارد.

اپورتونیسم راست در شرایط مشخص ایران سیاستی است که به استحاله ی رژیم حاکم و نظام سرمایه داری کنونی باور دارد و یا امیدوار است بتوان در طول زمان با تغییراتی در درون نظام سرمایه داری  به نوعِ به اصطلاح دمکراتیک آن در جهان امروز دست یافت و به تحقق بخشیدن به دمکراسی و آزادی و عدالت اجتماعی برای توده های زحمتکش نایل گردد و استقلال ملی ایران را حفظ کند.

سیاست واقع‌بینانه که باید حزب توده ایران در شرایط مشخص کنونی ایران دنبال کند به چه معناست که در آن عنصر اپورتونیسم چپ و راست حضور ندارد؟  به سخنی دیگر،

سیاست حزب توده ایران در مبارزه با اپورتونیسم چپ و راست به چه معناست و دارای چه مشخصاتی است؟

به منظور گرفتار نشدن در دام دو نوع اپورتونیسم برشمرده شده حزب توده ایران سیاست مستقل طبقاتی خود را با شفافیت تعریف و اعلام کرده است. آن را برنامه ی حداقل کارگری در شرایط مشخص کنونی ایران می‌نامد که بیان هویت طبقاتی حزب طبقه کارگر ایران است. برنامه‌ای که دارای موضع جانبدارانه نسبت به پیشرفتِ ترقی خواهانه ی اجتماعی برای ایران است.

برنامه ی مشخص حداقل کارگری حزب توده ایران که از دو بخش تشکیل شده است، عبارتست از مبارزه برای دمکراسی و دفاع از حقوق دمکراتیک طبقه کارگر و دیگر لایه‌های اجتماعی و مبارزه ی سوسیالیستی حزب توده ایران- تفهیم فرهنگی ضرورت برقراری نظام سوسیالیستی در طول زمان در ایران!

طبری در دربارهء تضاد و اشکال آن، گام شناخت تضاد را آن هنگام کامل ارزیابی می‌کند که راه «حل تضاد» شناخته و ارایه شود. به این نکته در دو نوشتار پیش و به ویژه در نوشتار پیام طبری دربارهء تضاد و اشکال آن پرداخته شد.

آیا حزب توده ایران با شناخت تضاد به ارایه برنامه ی واقع‌بینانه برای مبارزه خود در پیش برد نبرد طبقاتی در ایران امروز پرداخته است؟ پاسخ مشخص مثبت است.

آری حزب توده ایران با طرح برنامه حداقل کارگری خود، راه هر نوع چپ روی و راست روی را در درون حزب توده ایران مسدود ساخته است.

 حزب توده ایران می داند که شناخت و معرفت به پدیده، به معنای قرار دادن نکته ی فهمیده شده در کشو و قفسه و یا ظبط در زونکتن نیست، بلکه به معنای به کارگرفتن آن است.

از این روست که طرح شدن خاص دوباره ی خطر نفوذ و مؤثر شدن اپورتونیسم چپ و راست توسط رفیق گرامی احمد سپیداری پراهمیت است. ضرورت جلب توجه توده‌ای ها به خطر اپورتونیسم چپ و راست در جنبش توده‌ای از این رو واقع‌بینانه است، زیرا در این نکته سرگردانی نظری و به طبع آن کارکردی وجود دارد که سیاست واقع‌بینانه حزب طبقه کارگر را ناروشن ساخته است و پرسش درباره ی آن را ضروری نموده است.

پیامدهای سنگین سرگردانی نظری- تئوریک و کارکردی حزب توده ایران، پاره پاره شدن حزب است. گروه‌های توده‌ای که می توانستند با دسته کردن نیرو و امکان های خود راه ناهموار را برای مبارزه ی توده‌ای ها هموار سازند و کمک باشند، امروز به جریان های دنباله روی این یا آن لایه از بورژوازی تبدیل شده‌اند و در عین حال که از درد یورش ارتجاع داخل و خارج به حزب و جنبش توده‌ای زخمی و نالان هستند، ضمن لیسیدن زخم های خود، برای پیروی از این یا آن لایه بورژوازی حاکم مسابقه گذاشته اند. رفقای عزیز ۱۰ مهر که در جستجوی خروج از بن‌بست هستند، در جستجوی ٬٬راه سومی٬٬ هستند به عنوان جایگزین برای راه شناخته شده ی مورد نظر حزب توده ایران.

این وضع اسفبار بی تردید ناشی از آن است که سیاست کنونی حزب توده ایران خواسته و یا ناخواسته از خط و سیاست علمی و انقلابی حزب طبقه کارگر ایران که در برنامه حداقل کارگری آن ترسیم شده است،  به دور افتاده است. کوشش ناموفق برای یافتن به اصطلاح راه حل نظری- تئوریک به منظور تعریف شرایط حاکم نظام سرمایه داری به مثابه سرنوشتی محتوم، بیان سرگردانی در این زمینه نزد برخی از رفقا و مسئولین حزب طبقه کارگر است. صحبت بر سر چگونه باید شرایط حاکم نظام سرمایه داری را تغییر داد، اصلاً طرح نمی شود. تئوری در خدمت سیاست پذیرش محتوم بودن بقای نظام سرمایه داری قرار دارد.

«تکامل ماهوی کل» را که بانیان سوسیالیسم علمی به عنوان هدف فعالیت مارکسیستی- توده ای تعریف کرده‌اند و طبری در رساله ی خود توضیح می دهد، از این طریق نقض می شود که مبارزه ی دمکراتیک ضد دیکتاتوری را که تضاد عمده ی روز را در ایران تشکیل می دهد و بدون حل آن «تعارض» ایجاد شده میان توده ی مردم و رژیم دیکتاتوری قابل حل نیست، به عنوان «تضاد اصلی» در ایران تعریف می شود. به آن در نوشتار پیام طبری .. پرداخته شد.

با گذار از دیکتاتوری در شرایط بقای نظام سرمایه داری، «تکامل ماهوی کل» ایجاد نخواهد شد. تضاد اصلی حل نشده باقی خواهد ماند. شکل سلطه ی نظام سرمایه داری احتمالاً تغییر می کند، اما شرایط سلطه ی سرمایه باقی می ماند. تجربه ی ٬٬بهار عربی٬٬ نمونه‌ای از این وضع است و جریان نبرد طبقاتی در سودان نیز می‌تواند متأسفانه به نمونه ی جدیدی بدل گردد. در سودان مخالفان بشیر با نظامیان به توافق رسیده‌اند که دولتِ دوران گذار با شرکت غیرنظامیان در کنار نظامیان تشکیل شود. ولی نظامیان حاکم حتی تلویزیون الجزیره را هم برنمی تابند و آن را تعطیل کرده اند.

با همین نتایج باید احتمالاً در ایران نیز پس از گذار از دیکتاتوری حساب نمود، اگر جبهه ی گسترده ضددیکتاتوری نتوانسته باشد با برنامه خود درباره ی آنکه «چه جایگزینی پیشنهاد» می کند، وسیع‌ترین لایه ها وطبقات زحمتکش را تجهیز و سازماندهی کرده باشد.

لذا باید تردید نداشت که گذار از دیکتاتوری به معنای حل گویا یک «تضاد اصلی» نیست، بلکه گامی نیم بند و پوزیتویستی از کار در خواهد آمد. لزوماً گامی خواهد بود در تثبیت نظام سرمایه داری وابسته به اقتصاد جهانی امپریالیستی. احساس امنیت «رهبر» از اینکه جنگی در نخواهد گرفت، و پاسخ متناسب و تأییدآمیز ترامپ به آن، از چنین واقعیتی سیرآب می شود!

به مبارزه برای برپایی جبهه گسترده ضد دیکتاتوری در ایران باید با جدیت و هوشمندی ادامه داد. درعین حال باید ضرورت تغییر کیفی و ماهوی گذار به مرحله ملی- دمکراتیک فرازمندی جامعه را با جهت گیری سوسیالیستی توضیح داد و برای توده ها تفهیم نمود. آن طور که زنده یاد رفیق منوچهر بهزادی در بررسی درباره ی جبهه ضد دیکتاتوری در سال ۱۳۵۴ نشان می‌دهد. او به درستی جبهه ی ضد دیکتاتوری را دارای سرشت ضد امپریالیستی و با جهت گیری ترقی خواهانه و سوسیالیستی تعریف می‌کند و ضرورت چنین سرشتی را مستدل می سازد. رهبران و دانشمندان توده‌ای را شکنجه کردند و به قتل رساندند، زیرا آن‌ها این ارزیابی انقلابی را ارایه دادند.

شرایط قانونی سمت گیری ملی- دمکراتی (سوسیالیستی) در قانون اساسی بیرون آمده از دل انقلاب بهمن تثبیت شده است. عقب نشینی از آن مستدل نیست! گامی پوزیتویستی است. نشان سلطه ی اپورتونیسم راست بر سیاست حزب توده ایران است!

درستی این نظر که در ایران – و در همه ی کشورها – مبارزه علیه دیکتاتوری ولایی مبارزه ی (دمکراتیک) عمده ی روز را تشکیل می‌دهد، تنها به این معنا یک گام مستقل را تشکیل می‌دهد که رابطه آن با کلیت نظام شناخته و درک و با تدارک ضروری ارتباط میان جبهه ضد دیکتاتور با سرشتی ضد امپریالیستی و با جهت گیری سوسیالیستی برای توده ها تفهیم شده باشد.

بدون درک این رابطه، پذیرش مبارزه ضد دیکتاتوری به مثابه یک گام مستقل، نادرست است. نادرست است، زیرا دیکتاتوری سرمایه – در شکل دیکتاتوری ولایی در ایران و یا دیکتاتوری ٬٬دمکراتیک٬٬ در کشورهای دیگر بر پایه دمکراسی پارلمانتیستی٬٬ پدیده ی مستقلی نیست، در خدمت تثبیت شرایط غارت و استثمار در نظام سرمایه داری قرار دارد. دیکتاتوری و یا دمکراسی بورژوازی هدفی را دنبال می کند. هدف ثبات شرایط حاکم بر نظام، ثبات نبرد طبقاتی از بالا را دنبال می کند. البته دیکتاتورها برای منافع شخصی خود و اعوان وانصارشان نیز فعالند، سینه زدن اصلی اما برای اجرای «ماسک سرمایه» (مارکس) است که بر صورت دارند. لذا نگرش به دیکتاتوری ولایی در ایران، بدون توجه به رابطه ی آن با اقتصاد سیاسی حاکم، برداشتی مارکسیستی- توده‌ای نیست، کلیت را مورد توجه قرار نمی دهد. ارزیابی خود را تنها بر روی شرایط و شکل سلطه نظام معطوف می کند! در مقاله ی پیام طبری … نشان داده شد که این برداشت، برداشتی هگلی از واقعیت است.

بدون ایجاد ارتیاط میان شکل حاکمیت و زیربنای نظام اقتصادی- اجتماعی حاکم – یعنی کلیت نظام -، ارزیابی به درک مضمون تضاد اصلی، یعنی درک تضادی که حل آن «تکامل ماهوی کل» را ممکن می سازد، دست نمی یابد و نمی‌تواند به وظیفه ی تغییرات بنیادین مورد نظر مصوبه ششمین کنگره ی حزب توده ایران برای تغییرات در ایران نایل شود.

این تضاد را در اندیشه و کارکرد خود بشکافیم.

برنامه حداقل کارگر حزب توده ایران ساده و قابل هضم ذهنی است. ما می‌گویم در جامعه ی طبقاتی میان طبقات حاکم و محکوم – و همچنین درون گروه پایینی ها و بالاهایی ها نیز – اختلافات و «تقابل»هایی بر سرمنافع ایجاد می‌شود که به منظور ادامه هستی مشترک در شرایط حاکم کنونی و آنجا که حل در این شرایط ممکن نیست، در شرایط دیگر باید حل و فصل گردد.

پدیده‌ ایجاد شدن تقابل و تضادها به عنوان تکانه رشد و تغییر در پدیده، با رشد ساختار نظام ها ایجاد می شود. بغرنج شدنی که به دنبال رشد نیروهای مولده و ایجاد چندلایگی بیش تر در روابط تولیدی و اجتماعی تشدید می شود. نیاز به یافتن اشکال پیشرفته‌تر و ترقی خواهانه برای حل تضادها به منظور حفظ و رشد و تعالی پدیده در شرایط نوین نزد طبقه کارگر و حامیان آن ایجاد و تشدید می شود.

بورژوازی در نظام سرمایه داری می‌کوشد «حل تضاد» را از طریق به کارگیری ابزار٬٬لوبی ایسم٬٬ توجیه، القاء و ممکن سازد. این ابزار به سود حفظ منافع آن‌هایی است که دارای امکان و روابط جاافتاده تر در جامعه هستند. یعنی به سود طبقات حاکم.

طبقه کارگر خواستار حل این اختلاف‌ها و تضادها به صورت دمکراتیک است. این امر مضمون «هژمونی» طبقه کارگر را تشکیل می‌دهد که به دمکراسی همانند هوا برای تنفس نیاز دارد. رفیق عزیز آبی به درستی از کم اطلاعی درباره ی مضمون نظری و کارکردی هژمونی طبقه ی کارگر در شرایط کنونی ایران صحبت می‌کند و خواستار شکافتن وسیع‌تر و دقیق‌تر مضمون هژمونی طبقه کارگر است. به این منظور باید ضرورت تاریخی ایجاد شرایط نظری و کارکردی هژمونی طبقه کارگر را به مضمون نبرد فرهنگی- طبقاتی در ایران بدل نمود و نه با پذیرش مضمون دموکراسی در سطح تاریخی حاکمیت دمکراتیک بورژوازی – که در شرایط سلطه ی گلوبال سرمایه مالی امپریالیستی دیگر ناممکن است – به اهرم نبرد طبقاتی- فرهنگی بدل نمود.

نمایندگان بورژوازی بلافاصله دفاع کارگران را از دمکراسی می قاپند و می گویند، پس باید به ٬٬دمکراسی پارلمانتاریستی٬٬ رأی داد و آن را ٬٬انتخابات آزاد٬٬ می نامند و برای صحت جریان آن قواعدی نیز پیشنهاد می کنند. به سخنی دیگر، پیشنهاد و راه حل آن‌ها همیشه راه حلی است که گویا دست یابی به آن با ابزار لوبی یسم به عنوان ٬٬آچار فرانسه٬٬ و یا ٬ژوکر٬٬ که گویا مشکل گشای هر اختلاف است، ممکن است و آن را هر بار از جیب در می آورند. ترامپ می‌خواهد با همه «بنشیند و مذاکره» کند. لوبی او قوانینی است که پذیرش دستور او را با جریمه ی گرفتار شدن در محاصره، جنگ تجاری، گمرک بالاتر و تهدید به تجاوز نظامی برای طرف مذاکره کننده اجباری می سازد. حتی سایه خدا در ایران نیز این نکته را دریافته است!

دمکراسی در شرایط کنونی در ایران و جهان برای طبقه کارگر که با دفاع از منافع خود، دفاع از منافع کل جامعه را به  عهده گرفته است، از مفهوم و مضمونی دیگر برخوردار است. دمکراسی نزد طبقه کارگر دارای جهت ترقی خواهانه است، آینده را می نگرد و این دورنما را هدف حل «تضاد» و «تقابل» و اختلاف‌ها در «تکامل ماهوی کل» اعلام می کند. از این رو مفهوم دمکراسی نزد طبقه کارگر به عنوان نگرشی برای تغییر کلیت شرایط حاکم است.

دفاع از منافع کل جامعه، دفاع از منافع ملی، دفاع از حاکمیت ملی در شرایط کنونی سیطره ی اقتصاد جهانی امپریالیستی که در خدمت سرمایه مالی آن است، دیگر در حیطه ی وظیفه ی تاریخی بورژوازی قرار ندارد و نمی‌تواند داشته باشد. این نکته به ویژه در کشورهای ٬٬جهان سوم٬٬ مانند ایران بلاتردید است. طبقه کارگر به سرانجام رساندن این وظیفه ی تاریخی را به عهده گرفته است. آزادی و استقلال ملی و پایان دادن به وابستگی نواستعماری از امپریالیسم به وظیفه طبقه کارگر بدل شده است که اکنون پیش رو ترین و انقلابی ترین طبقه را در ایران تشکیل می دهد. آیا روند تغییرات بنیادین که در جمهوری خلق چین اکنون در جریان است و همه ی بندهای استعماری را می دّرد و به وابستگی استعماری- نواستعماری این کشور کهنسال پایان می دهد، تردیدی باقی می‌گذارد برای ضرورت برقراری هژمونی طبقه کارگر ازجمله در ایران به منظور پایان دادن به وابستگی به اقتصاد امپریالیستی؟! برای توده‌ای ها جای تردید باقی نمی گذارد!

برخلاف طبقه ی کارگر، بورژوازی و اسلوب لوبی ایسم که آن را دمکراسی می نامد، می کوشد اختلافات را در جهت ثبات شرایط حل و فصل کند. موضع پوزیتیوستی و در خدمت حفظ شرایط حاکم که در پیشنهادهای اقتصادی روشن بین ترین نمایندگان آن مانند فرشاد مؤمنی و دیگران مطرح می شود، از چنین سرشت برخوردار است. آن ها پیشنهادهای درست و موثری می‌توانند باشند، هنگامی که در چارچوب اقتصاد سیاسی ملی- دمکراتیک به مورد اجرا گذاشته شوند. یعنی هنگامی که هژمونی طبقه کارگر نیز در رهبری جامعه مؤثر است و با ایجاد شرایط شرکت توده ها در امر کنترل روند توسعه و گسترش، توسعه ی گام به گام عدالت اجتماعی را تضمین می کند. به سخنی دیگر، هنگامی که جبهه متحد خلق رهبری سیاسی و اقتصادی جامعه را به عهده دارد.

«چگونه می‌خواهیم زندگی کنیم»؟

دو نکته ی ذکر شده، یعنی انطباق منافع طبقه کارگر و لایه‌های دیگر اجتماعی و همچنین توجه به دورنمای ترقی خواهانه ی تغییرات که در مضمون دمکراسی مورد نظر طبقه کارگر نهفته است، به چه معناست که ما توده‌ای ها آن را با پرسش در این باره که «چگونه می‌خواهیم زندگی کنیم» مطرح می سازیم؟ تفاوت این پرسش ترقی خواهانه درباره ی چگونگی سازماندهی زندگی اجتماعی با لوبی ایسم چیست که بورژوازی مطرح می سازد؟

مفهوم، مضمون و تعریف دمکراسی نزد طبقه کارگر، که باید آن را به معنای حلِ «تضاد» و «تقابل» و اختلاف‌ها از دیدگاه مارکسیستی- توده‌ای درک نمود، توضیح نظری این نکته است که مارکس انجام آن را وظیفه ی مبارزه ی فرهنگی- طبقاتی برای تدارک فروپاشی نظام حاکم و پایان بخشیدن به شرایط بقای آن می‌داند. مارکس تدارک ذهنی فروپاشی نظام سرمایه داری را از طریق توضیح تئوریک و روشنگرانه برای توده ها آن هنگام ضروری می داند، هنگامی که هنوز زمان واقعی و عینی فروپاشی نظام سرمایه داری در ایران نرسیده است.

گرامشی این مبارزه ی روشنگرانه- افشاگرانه ی ترویجیِ را «نبرد در سنگر» می‌نامد که بیان دیگری برای مبارزه ی فرهنگی- طبقاتی قاطع و شفاف در جامعه کنونی ایران نیز است. این وظیفه ی خطیر در وحله نخست، وظیفه ی توده‌ای هاست. عمل‌کرد به این وظیفه پیش شرط است برای پایان دادن به سردرگمی طیف چپ ایران، پیش شرط است برای امکان تأثیر خطر اندیشه و کارکرد اپورتونیسم چپ و راست!

مبارزه ی پیش گفته ی فرهنگی- طبقاتی که هرچقدر شفاف‌تر و قاطع تر و مستدل تر باشد، مؤثرتر خواهد بود، در وحله اول وظیفه ی توده‌ای هاست. از این طریق آن‌ها به ایجاد اتحاد های متفاوت در نبرد برای دمکراسی دست می یابند. قادر می‌شوند  مغز و قلب توده ها را از طریق پیگیری مبارزه جویانه در دفاع از نیازها و خواسته‌ها و حقوق دمکراتیکِ توده ها به دست آورند.  توده‌ای ها با چنین مبارزه ی قاطع و شفاف و مستدل است که راه حل تضاد میان توده ها و دیکتاتوری را هموار و شرایط رشد و شکوفایی جامعه را در مرحله ی ملی- دمکراتیک انقلاب ایران ایجاد می سازند.

نبرد دمکراتیک، پل ارتباطی توده‌ای ها برای تفهیم برنامه خود است به توده ها. پلی که هرچقدر محکم تر و قاطع تر و پیگیرتر بنا و به آن پیگیرتر عمل گردد، موفق تر است. موفق تر نشان دادن در این نکته که هدف‌ها و حل تضادها نه تنها از طریق لوبی ایسم ممکن نیست، بلکه تنها و نهایتاً با برقراری جامعه ی سوسیالیستی ممکن می گردد.

مبارزه ی امروز برای پیگیری در نبرد دمکراتیک، مبارزه ایست که تنها آن هنگم مؤثر و قاطع خواهد بود که دورنمای رشد خواست دمکراتیک را تفهیم کند، سوسیالیسم را در پایان خط نشان دهد.

بر این پایه است که حزب توده ایران از وحدت مبارزه دمکراتیک و سوسیالیستی صحبت می کند.

وحدتی که نه تنها پاسخگو است به  پرحرفی های بی‌محتوای لوبی ایسم درباره ٬٬دمکراسی پارلمانی٬٬ و امثال آن، بلکه همچنین به طور مداوم پرسش درباره ی «چگونه می خواهیم زندگی کنیم» را مطرح می سازد!

شرایط نبرد سخت است. تناسب قوا به سود ما نیست. طبقه ی کارگر زیر فشار استثمار نئولیبرالی ورشد نیروهای مولده پراکنده و دسته دسته شده است و به جای همبستگی، در بندهای رقابت تحمیل شده میان گروه‌های خود دست و پا می زند؛ رشد چشم گیر نیروهای مولده در جریان انقلاب انفورماتیک که درواقع می‌توانست با تدارک عملی برپایی شیوه تولید کمونیستی در خدمت برآوردن نیاز و خوشبختی توده ها قرار گیرد، در اختیار طبقات حاکم قرار دارد و دسترسی ما را به زحمتکشان تضعیف نموده است؛ رشد نیروهای مولده از طریق انقلاب انفورماتیک در دست بورژوازی به ابزار فقر و آسیب بیش تر برای زحمتکشان و نابودی طبیعت تبدیل شده است، و آینده ی هستی انسان و زندگی را بر روی زمین به خطر انداخته است. فهرستی که می‌توان ادامه داد.

چنین فهرستی که نشان «تناقش» در حل دمکراتیک تضادها در جامعه بورژوازی در ایران و در جهان است که به دنبال پافشاری سمج و در عین حل ضد دمکراتیک و نابخردانه بورژوازی تحقق یافته است که ناشی از «خاصیت افراطی» موضع نظام سرمایه داری حاکم است، راه یافتن پرسش پیش را در افکار عمومی و حل تضاد نزد مردم میهن ما و همچنین توسط لایه های وسیعی از بشریت مسدود ساخته است.

آری این فهرست طولانی از علل خارجی سختی مبارزه ی طبقاتی واقعیتی انکارناپذیر است. ولی آیا تنها این علل خارجی مسئولند برای تناسب منفی علیه ما، علیه توده‌ای ها در ایران و کمونیست‌ها در جهان؟

تنها شیوه واسلوب علمی و انقلابی برای گذار از این مرحله خطرناک در ایران وجهان، تبدیل خواست ها و نیازهای دمکراتیک زحمتکشان و دیگر توده های زیر فشار به پل تفهیم و روشنگری برای دورنمای سوسیالیستی و ضرورت مبارزه برای آن است که در برنامه حداقل کارگری حزب توده ایران مطرح می شود.

راه ممانعت از سلطه ی اپورتونیسم چپ و راست نیز همین راه است. سردرگمی توده ها در این زمینه، تنها علت بیرونی که برشمرده شده ندارد، بلکه از کمبود شفافیت و صراحت و قاطعیت سیاست حزب توده ایران در توضیح و تفهیم برنامه حداقل کارگری حزب طبقه ی کارگر ایران نیز نشات می گیرد. تردید در این زمینه روا نیست!

به مسئولیت خود در این زمینه اهمیت بدهیم. به تصحیح سیاست خود بپردازیم تا از خطر چپ روی و راست روی در امان باشیم و در مبارزه موفق و سربلند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *