13 شهریور, 1398
فریبرز مسعودی
– سیاستمداران آمریکا در آستانه سال 2000، سده بیست و یکم را قرن آمریکا نام نهاده و دولتهای آمریکا از آن پس چه دمکرات و چه جمهوری خواه هم و غم خود را برای ادامه سروری آمریکا بر سه عرصه مهم و تاریخساز کنونی نهادهاند.
کنترل جریان مالی، پولی و به طور کلی جریان سرمایه،- جریان نفت و انرژی و سوم کنترل بازار اسلحه سه پایه اصلی هژمونی و مختصات قرن آمریکایی هستند که اولویت اصلی سیاستهای مالی، پولی، نظامی و اقتصادی آمریکا را در این سالها تشکیل دادهاند. در واقع سیاستهای ترامپ ادامه همان سیاستهایی است که دولتهای بوش و اوباما به صورت یورش نظامی به عراق، افغانستان، لیبی، سوریه، یمن یا به صورت تحریم ایران، کره شمالی، ونزوئلا، روسیه و سایر کشورها انجام دادهاند، تحرکاتی که دادههای آماری نشان میدهد نتوانسته در روند افول هژمونی این کشور در عرصههای اقتصادی، سیاسی، نظامی جهان بازدارندگی چندانی داشته باشد.
کمربند ابریشم
در دیگر سو شاهد سربرآوردن اژدهای زرد از خاورزمین هستیم. چین با جمعیتی عظیم، بازاری گسترده که رشد اقتصادی را با توسعه اجتماعی، سیاسی و فنی گره زده و با یک برنامهریزی همه جانبه قصد دارد به تدریج خود را از سایه شرکتهای فراملی و غربی خارج کرده و قرن چینی را در برابر قرن آمریکایی رقم بزند.
دولت چین در چند سال گذشته با اصلاحات مداوم و مستمر سیاستها و قوانین تجاری و اقتصادی به جلب و جذب سرمایههای خارجی به ویژه از آمریکا، اتحادیه اروپا، ژاپن و کره و استفاده از ظرفیتهای بندری هنگکنک و ماکائو و دسترسی آن به اعماق اقیانوس هند و آرام اهتمام ویژه داشته و همزمان با اجرای منظومهای از کنشهای سیاسی، اقتصادی، بازرگانی و فنی زمینه اجرای پروژه تاریخی کمربند ابریشم را با جلب روسیه، کشورهای آسیای مرکزی و شبه قاره هند، شمال آفریقا و حتی زیر صحرا و گستردن دامنه آن از ترکیه به ایتالیا فراهم کرده، پروژهای که در عمل همان کمربند پیوسته اوراسیایی است که با پیوند دادن تمدنهای باستانی از میانرودان، دره سند و رود زرد از خاور تا جنووا و ونیز در باختر کره زمین را به یک دیگر برای دو هزار سال تمدن بشری را پی ریخت.
سرمایهگذاری عظیم چین برای این منظور که از به کارگیری چندین ماهواره برای مسیریابی خارج از سلطه ماهوارهای GPS آمریکا و قدرت لجستیکی و ترابری دریایی، هوایی و زمینی ریلی و جادهای با حضور تقریبا نیمی از دولتهای جهان و دو سوم جمعیت جهان شکل مییابد چنان چه با مشارکت عادلانه کشورهای جهان همراه باشد تجربه جدیدی از اقتصاد جهانی عاری از سلطه کشورهای کانونی علیه کشورهای پیرامونی خواهد بود و شرایط را برای رشد و توسعه عظیم کشورهای جهان اعم از دارا و ندار فراهم خواهد آورد.
ایران در کمربند ابریشم
پیمان شانگهای تا حدود زیادی پایههای حقوقی و سیاسی کمربند ابریشم را از سال 2001 با حضور و مشارکت چین، روسیه، قزاقستان، تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان به منظور همکاریهای چندجانبه سیاسی، اقتصادی و امنیتی در برابر آمریکا پدید آورد. این پیمان در سالهای بعد ایران، مغولستان، افغانستان و بلاروس را به عنوان عضو ناظر و هند و پاکستان را به عنوان عضو اصلی پذیرفت و به این وسیله مرزهای خود را گسترش داد. اما ایران هنوز در مرحله عضو ناظر در نشستهای این پیمان حضور دارد. دشمنیهای ادامهدار آمریکا و انگلیس علیه ایران و همراهی اروپا با این سیاست ها از یک سو و همکاریهای ایران با روسیه در جنگ سوریه و جانبداری روسیه و چین از ایران در جریان گفتگوهای برجام و مخالفت با تحریمهای غرب علیه ایران زمینههای همکاری و همگرایی ایران با چین و روسیه را فراهم آورده، اما هنوز سیاست مدون اقتصادی، سیاسی و امنیتی مشخصی از سوی ایران برای پذیرش در پیمان شانگهای و همکاری و همگرایی بین اقتصاد ایران و روسیه به عنوان یک همسایه بزرگ و دارای منابع عظیم نفت و گاز و اقتصاد چین به عنوان یک شریک اقتصادی خارج از مروادههای عادی تجاری در زمینه فروش نفت به چین و خرید کالاهای ساخته شده از این کشور ارائه نشده است.
بخشی از عدم گسترش همکاریهای اقتصادی ایران با روسیه و چین در دولتهای اصلاح طلب و اصولگرا به دلیل نفوذ اندیشههای اقتصادی بازارگرا که اقتصاد ایران را در عمل به حاشیه رانده است و بخشی نیز به دلیل تبلیغات غرب در افکار عمومی علیه هرگونه همکاری اقتصادی و سیاسی ایران با این دو کشور است. در حالی که در هر مرحله اعمال تحریمهای ضد ایرانی غرب علیه ایران کشورهایی اروپایی و شرکای اصلی تجاری ایران از قبیل امارات و قطر به دلیل وابستگی سیاسی و اقتصادی آنان به غرب پیشتاز اجرای تحریمها بوده و دست ایران را در پوست گردو گذاشتهاند، اما ایران در تمام این سالها همواره سیاست نزدیکی اقتصادی و سیاسی به غرب را دنبال کرده است. اکنون سفر ظریف به چین و ارائه برنامه همکاری راهبردی 25 ساله ایران و چین موجب غافلگیری ناظران اقتصادی گردیده، و اگرچه هنوز اطلاعات چندانی از این برنامه به بیرون درز نکرده اما با سکوت رسانههای حامی جریان اصلی در اردوگاه اصلاحطلبان و اصولگرایان روبر شده و با این که سفر ظریف به فرانسه دستاوردی برای اقتصاد ایران نداشته برنامه راهبردی ایران و چین در گرد و خاک پیغام، پسغامهای عادی دیپلماتیک روحانی و ترامپ فرسوده شده است.
با توجه به بی عمل مفرط وزارتخانههای اقتصادی دولت، ارائه این برنامه توسط وزیرخارجه میتواند نشان دهنده گستره جامع این برنامه در چهارچوب کمربند راه ابریشم باشد و ای بسا سیاستمداران ایران را از گرداب اندیشههای جریان اصلی اقتصادی رها کرده و گشایشی در گره فروبسته اقتصاد ایران ایجاد کند!
فریبرز مسعودی – روزنامه نگار