بحران، نام نظام سرمايه داری حاكم است!
دفاع “راه توده” از روحانی مستدل نيست!

image_pdfimage_print

دوره جدید: مقاله شماره: ۵۹ (۱۰ مهر ١٣٩۶)
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری

 

رفيق عزيز محسن در ابرازنظری شيوه ی “تقسيم كن” “راه توده” را مورد انتقاد قرار می دهد و می نويسد: “راه توده” در سرمقاله ی ٦١٦ «بطرزی غيرعلمی حاكميت ارتجاع را قسمت …» می كند. او اين «قسمت» را ميان «چپاولگران و رانت خواران» انجام می دهد «و دولت نئوليبرال روحانی را هم چون مبصر كلاس خارج از حاكميت ارتجاع در نظر گرفته است».

رفيق محسن به كمك ارزيابی ديالكتيكی خود از مضمون سرمقاله ی پيش گفته، درواقع كنه شيوه ی نادرستی را برجسته می سازد كه انديشه ی غيرديالكتيكی و غيرتوده ای برای توجيه هدف خود به خدمت می گيرد. اين شيوه، واقعيت را به بخش های آن تقسيم می كند، بدون آن كه پس از بررسی هر جزء، رابطه ميان آن ها را دوباره برقرار ساخته و از اين طريق زمينه ارزيابی از مضمون “كليت” واقعيت كه “حقيقت” است را ممكن و عملی سازد.

تقسيم واقعيت نشناخته به منظور دريافت مضمون آن ضروری است. هنگام بررسی لحظه و سويه های مختلف در پديده مورد بررسی، بايد آن ها را تك به تك مورد توجه و پژوهش قرار داد. تا اين مرحله، اين شيوه ی علمی گامی درست و منطقی است. تنها آن هنگام اين منطق “صوری” به منطق “ديالكتيكی” فرا می رويد و مضمون واقعيت را قابل شناخت می سازد، كه پس از بررسی همه لحظه ها و سوهای پديده، رابطه ميان آن ها و رابطه ی آن ها با محيط پيرامون در ارزيابی منظور شود.

توضيح اسلوب ديالكتيكی شناخت كه در دفعات برشمرده شده، تنها برای تمرين ذهن نيست. توضيح مجدد از اين رو ضروری است كه به طور مشخص نشان داده شود كه تحليل “راه توده” در سرمقاله ی ٦١٦ و همچنين در دو سرمقاله ی پيش آن ٦١٣ و ١٥ نيز در سطح غيرديالكتيكی باقی می ماند و لذا ارزيابی در سرمقاله، ارزيابی توسط انديشه ی توده ای نيست كه به اسلوب منطق ديالكتيكی مسلح باشد. لذا مضمون كليت هستی اجتماعی در ايرانِ جمهوری اسلامی برای خواننده نا روشن می ماند. از درون اين ابهام، ضرورت راه حل تغيير انقلابی شرايط سلطه ی ديكتاتوری زايده نمی شود كه با تغيير زيربنای اقتصادی گره خورده است. در زير خواهيم ديد كه ارزيابی “راه توده”، هدف حفظ كليت نظام حاكم را دنبال می كند.

وضع انتقادی نسبت به اغلب نوشتارهای “راه توده”، فقط به معنای نشان دادن نادرستی «تقسيم» حاكميت به «دولت روحانی … مخالفان راستگرا و نظامی- امنيتی …» نيست كه در سرمقاله ی اخير مطرح شده است. شناخت شرايط سلطه و كاركرد تك تك «قسمت» ها در حاكميت، كه امری ضروری است، به بيان زنده ياد طبری تنها مرحله ی «فاكتوگرافی” را در بررسی تشكيل می دهد كه هر چه دقيق تر و با اطلاعات موثق تر تكميل شده باشد، به همان نسبت نيز كمك بزرگ تری برای ارزيابی از كليت واقعيت است. انتقاد، به اين بخش از نوشتار نيست. انتقاد به درماندگی انديشه ی غيرتوده ای است كه قادر نمی شود از اين اطلاعات برای ارزيابی شرايط نبرد طبقاتی در جامعه از منظر طبقه كارگر به نتيجه گيری نايل شود.

نتوانستن و نخواستنی كه با تكرار پيگير آن در طول سال ها، و تن ندادن به بحث و گفتگوی مشخص درباره ی اين شيوه ی غيرديالكتيكي، می تواند يك “سناريوی” تنظيم شده در “اطاق فكری” باشد كه وظيفه ی خاصی را برای “راه توده”، چنان كه برای انواع گروه های ديگر تعيين كرده است! گروه هايی از قبيل “عدالت”، “مهر” و ديگران كه هم چنان ساز خود را بنوازند و بخشی ديگر از وظيفه را پوشش دهند، خود را توده ای بنامند و …. اين نكته ها، نكته های جنبی اند. مهم در سناريوآن است كه انديشه ی ديالكتيكی ماركسيستي- توده ای، اسلوب شناخت ديالكتيكی از واقعيت پا نگيرد!

آيا چنين سناريوی ادامه قتل عام دانشمندان توده ای و رهبران و كادرهای حزب توده ايران نيست؟ نگرانی به جای رفيق مهرگان و يا رفيق محسن به شيوه ی برخورد به “راه توده” كه در ابرازنظرهايی مطرح ساختند، از خطر اجرای چنين “سناريوی” سيرآب می شود.

انديشيدن به احتمال وجود “سناريو”، مقرضانه و دور از احتياط نيست. زيرا همه ی اين جريان ها از گفتگو و ارايه ارزيابی خود درباره ی نكته ی گرهی در شرايط كنونی نبرد طبقاتی در ايرانِ جمهوری اسلامی كه بايد از منظر منافع طبقه كارگر ايران ميان توده ای ها انجام شود، طفره می روند.

اين نكته ی گرهی در اين پرسش متبلور می شود كه آيا “ميان تضاد اصلی و روز در شرايط كنونی وحدت ايجاد شده است؟” آيا خواست ها دمكراتيك- صنفی طبقه كارگر و ديگر لايه های ميهن دوست، تنها با حل مساله ی قدرت سياسی در جامعه تحقق خواهد يافت؟ به عبارت ديگر، آيا پيوند ميان مبارزه صنفی و سياسی- طبقاتی كه ششمين كنگره حزب توده ايران ضرورت آن را مستدل ساخته، واقعيت را در مبارزه ی طبقاتی طبقه كارگر در ايران تشكيل نمی دهد؟ آيا رژيم ديكتاتوری ولايی اهرم داعش گونه ی اجرای برنامه ی اقتصاد نئوليبرالی نيست؟ پرسشی كه بيان ديگری برای واقعيت وحدت تضاد اصلی و روز در جامعه ايرانی است – تضاد برای دستيابی به خواست های دمكراتيك و قانونی و تغيير زيربنای نظام سرمايه داری وابسته به اقتصاد امپرياليستی -. آيا مرحله انقلاب ايران، “بورژوايی” و يا “ملی- دمكراتيك” است كه حزب توده ايران اعلام داشته؟ آيا گذار از ديكتاتوری، جز با پرچم اقتصاد سياسی ملی- دمكراتيك ممكن خواهد بود؟

اين جريان ها در هيج نوشتار به نشان دادن نادرستی و غيرواقع بينانه بودن پرسش های فوق نمی پردازند و از درون موضع انتقادی به آن، درستی موضع خود را به اثبات نمی رسانند. هر كدام مغرورانه و برتری جويانه، گوشه ای از “واقعيت” را مطرح می كنند، كليت را اما فراموش می كنند! آيا چنين اسلوبی، شيوه تحليل ماركسيستی- توده ای است؟

بايد بحث ها و “بررسي”های انحرافی را در “مهر”، “راه توده” و “عدالت” و ديگران با توجه به پرسش ها مطالعه كرد، تا توانست ابعاد ممكن “سناريوی” احتمالی را درك نمود! آن ها مانند “جن از …”، از اين پرسش ها می ترسند!

“راه توده” در سرمقاله ي٦١٦ خود با يك ترفند ژورناليستی، مضمون پرسش های پيش را دور می زند و انديشه ی خواننده را از مضمون واقعی نبرد طبقاتی در جامعه منحرف می سازد. اين ترفند طرح انواع داده ها و فاكت ها درباره ی ساختار ابزار سركوب فاشيستی است كه در بيش از يك صفحه و نيم از مقاله ی ٥ر٢ صفحه ای برشمرده می شود. مضمون اين ترفند، انحراف انديشه خواننده از نقش «جريان اقتصادی” در جامعه برای سركوب «فاشيستی” است كه همه جناح ها در آن شريك اند؛ انحراف از علت كشمكش های لايه های حاكميت، يا «جريان اقتصادی” بر سر سهم خود از غارت است! جا انداختن روحانی به گفته ی رفيق محسن، به عنوان “مبصر” در دعوا است!

“راه توده” مقاله خود را به گفته ی علی خدايی در آن روزها كه به من فن نوشتن می آموخت، با يك «استارت» آغاز می كند. با «استارت»، به گفته ی او، بايد عمده ترين هدف مقاله بيان و طرح گردد! در شماره ی ٦١٦ اين «استارت» چنين است: «كشاكش اصلی ميان دولت روحانی، حاميان اصلاح طلب و اعتدالی آن [“راه توده” خود را به طور شرمناك جز حاميان ذكر نمی كند؟] با مخالفان راستگرا و نظامی- امنيتی آن، نه ميان دو جريان اقتصادی، بلكه ميان دو طرح و برنامه سياسی برای آينده ايران است …».

جدا سازی زيربنا و روبنای هستی جامعه يكی از شناخته شده ترين ترفندهای ژورناليستی برای در ابهام قرار دادن مضمون واقعيت است. “مشيت الهي”، “الزامات جهانی” و …، “كد” و نام های رمز اين شيوه است! اين “كد” در مقاله ی “راه توده” «گم» كردن رابطه ميان اقتصاد و سياست در ايرانِ ج. ا. است.

همان طور كه اشاره شد، پرسش اين نيست كه برای بررسی «دو برنامه سياسی” و توضيح دقيق آن در يك مقاله، با موشكافی «برنامه سياسی” آغاز ننمود. مساله آن است كه نبايد از كنار رابطه ميان آن ها با سكوت گذشت. در زير خواهيم ديد كه “راه توده” دقيقاً چنين می كند و می نويسد: «پشتيبانی از دولت روحانی، پشتيبانی از حفظ [!!]يك فضای سياسی … است، نه حمايت از يك جريان اقتصادی …»! “راه توده” در عنوان مقاله، «حمايت» خود را بدون سرخ شدن، «حمايت از راه حل مترقی” می نامد!

«استارت» دارای دو وجه است. يكی، اين كه دو طرفِ «كشمكش» بر سر اجرای اقتصاد سياسی كه ايران را به نو مستعمره سرمايه مالی امپرياليستی بدل كرده است، با يكديگر توافق كامل دارند. اين شناختی بكر نيست، اما در “سرمقاله” حتی با كلمه ای هم به اين يك پارچگی حاكميت اشاره نمی شود!  طشت رسوايی يك پارچگی حاكميت نظام در اين زمينه مدت هاست كه بر بام ها كوبيده شده است. “راه توده” می خواهد درست اين واقعيت را مخدوش ساخته و درك آن را برای توده ها ناممكن سازد.

ديگری كه از منظر نبرد طبقاتی كنونی در ايران از اهميت خاص برخوردار است، اين نكته است كه به گفته بانيان سوسياليسم علمی “انسان بايد نخست بخورد، بياشامد، سرپناهی” داشته باشد … به سخنی ديگر، مساله ی “زيربنای” حاكم بر جامعه نكته ی آغازين را در چگونگی هستی مردم و در مركز آن طبقه كارگر در تحليل ماركسيستی- توده ای تشكيل می دهد. لذا بررسی «جريان اقتصادی” در جامعه بخش تفكيك ناپذير هر ارزيابی ماركسيستی- توده ای را تشكيل می دهد، حتی در مقاله ای كه هدف آن نشان دادن «دو برنامه سياسی” است!

اين بخش مركزی و عمده با «استارت» مقاله از ديد خواننده دور و «گم» می شود. اگر سرمقاله پس از صغرا و كبراها در مقاله به «جريان اقتصادی” بازمی گشت، كه باز نمی گردد(!)، آن وقت نمی توانستيم از ترفند سخن برانيم. آن وقت می توانست اين موضع درست باشد كه هدف كلی مقاله، افشای خطر برنامه ای است كه در مقاله به درستی با «خفه كردن، فاشيستی كردن و بسيجی كردن سياست و جامعه و اقتصاد [!!] در ايران» برشمرده می شود.

مقاله، همان طور كه اشاره شد، به «جريان اقتصادی” در جامعه برنمی گردد! اگر بازمی گشت، نمی توانست انكار كند كه دستگاه های سركوب امنيتی- قضايی- نظامی كليت نظام سرمايه داری حاكم مدت هاست كه «سياست و جامعه و اقتصاد در ايران» را فاشيستی و داعش گونه كرده است! وزيران دولت روحانی نماد اين امر است!

البته خبر مبارزه ی طبقه ی كارگر كه به جای دريافت دستمزد عقب افتاده، با حكم بی دادگاه بايد ضربه شلاق را بر پشت خود تحمل كند، زندانی و به قتل رسانده شود، در “راه توده” جايی ندارد؛ البته اعتصاب غذای كارگران و ديگر زندانيان سياسی در “راه توده” جايی ندارد؛ البته محكوم كردن قرارداد نواستعماری با “توتال” در “راه توده” جايی ندارد كه مورد نمونه وار قرارداد نواستعماری جديد در شرايط سلطه ی جهانی شده ی سرمايه مالی امپرياليستی است!

اما اگر “راه توده” به نبرد طبقاتی واقعی در جريان در بطن جامعه ی ايرانی بازمی گشت، آن وقت نمی توانست به شمار «حاميان» دولت روحانی بپيوند، حامی «بد» در برابر «بدتر» در حاكميت يك پارچه سرمايه داری گردد. نمی توانست «تصاوير مسخره ی تناقضِ» (١) حاميان و مخالفان روحانی را محور نبرد طبقاتی در جامعه بنامد، كه توده ای ها بايد فعالانه و هوشمندانه در آن شركت داشته باشند، كه توده ای ها بايد با ترك وظيفه ی اصلی خود در دفاع از منافع طبقه كارگر كه از منافع كل جامعه دفاع می كند، به آن بپردازند!

اگر “راه توده” به نبرد طبقاتی واقعی و در جريان در جامعه ايرانی بازمی گشت، آن وقت نمی توانست به گروه مدعيانی بپوندد كه حزب توده ايران را متهم می كنند كه گويا از «خمينی دفاع كرده است»، كه گويا از «حاميان» بازگشت ارتجاع بوده است!

“راه توده” كه خود را از زمره «حاميان دولت روحانی” می داند، و «معنا و مفهوم و ضرورت حمايت قاطع از دولت روحانی” را توضيح می دهد، هيچ گاه مضمون سياست انتقادی توده ای را در ارزيابی از “اصلاحات” در نظام طبقاتی درك نكرده است.

او درك نكرده است كه حزب توده ايران از “اصلاحات” با “شلاق” انتقاد در دست دفاع می كند! “اصلاحات ارضی شاه” با خواست توسعه آن به ميليون ها دهقانی كه بی نصيب ماندن، با براندازی شرايط نيمه فئودالی در روستا همراه می شود. «حامی” “اصلاحات ارضی شاه” بودن، به معنای انتقاد به ناپيگيری آن است!

سرمقاله ی “راه توده” مدعی است كه «دولت حسن روحانی و حاميان اصلاح طلب و اعتدالی وی با اين طرح» فاشيستی مخالفند و خواستار ايجاد «فضای سياسی و اقتصادی … مبتنی بر آگاهی و آزادی بيشتر مردم» ايران هستند! “شلاق” انتقاد در اين لحظه، خواست اخراج ربيعی ها از كابينه است! و نه دفاع از دولتی كه ماموران امنيتی و قضايی و … در آن عضو هستند!

“راه توده” نمی تواند حتی يك مقاله در بيش از ٥٠٠ شماره ی نامه مردم كه در ايران پس از پيروزی انقلاب انتشار يافت نشان دهد و از آن نكته ای را نقل كند كه در آن “شلاق” انتقاد برای تعميق انقلاب بهمن در حركت نباشد! “راه توده” نمی تواند حتی يك نقل قول از “پرسش و پاسخ”ها ارايه دهد كه در آن نفير انتقادی برای به پيروزی رساندن انقلاب به گوش نرسد!

نـه، نـه و صدبار نـه، “راه توده” بيان كننده خط مشی انقلابی حزب توده ايران نيست!

“راه توده” می تواند در زمره ی «حاميان» دولت روحانی باشد، اما بدون “شلاق” انتقاد، به “دنباله روی” بی چون و چرا از لايه ای از حاكميت بدل شده است. دولتی كه در بهترين حالت می خواهد تشديد استثمار زحمتكشان و برباد دادن ثروت های ملی و متعلق به نسل های آينده و تبديل ايران را به وابسته نومستعمره ی اقتصاد امپرياليستی “تلطيف” كند!

توده ای ها برای هر “تلطيف” ممكن می رزمند، اما به آن بسنده نمی كنند. راه آينده را نشان می دهند و مستدل می سازند. حاكميت نظام سرمايه داری كنونی با چماق ديكتاتوری در دست خود، راه هر اصلاح دمكراتيك را در ايران بسته است. كسی كه اين واقعيت را تشخيص نمی دهد و يا پرده پوشی می كند و می خواهد امكان استحاله ی رژيم ديكتاتوری را القا كند، مسلح به انديشه ی ماركسيستی- توده ای نيست.

بحران اقتصاد- اجتماعی- سياسی- فرهنگی- نظامی حاكم بر ايران، نام نظام سرمايه داری حاكم است! راه حل بحران، گذار انقلابی از كليت شرايط كنونی است!

“راه توده” سياست حزب توده ايران را در گذشته و حال درك نكرده است. “راه توده” آن نيست كه می نمايد!

نشانی اینترنتی این مقاله:  https://tudehiha.org/fa/4294

…..

١- لاوينيا، جيو كوندا بلی- مترجم مليحه محمدی، رمان انقلابی.

 

2 Comments

  1. aby

    باسلام
    هفتادوششمین سالگی حزب توده ایران را به تمام توده ای های زحمت کش وپرتلاش وهواداران صبور ؛فهیم ومحرومیت کشیده تبریک عرض مینمایم.

  2. mohsen

    رفیق دانشمند توده ای فرهاد گرامی حفظ صف مستفل طبقه کارگر درحال حاظر مبرم ترین وظیفه نیرو های انقلابی است لیکن علیرغم ناپیگیر بودن متحدین طبیعی انها را نبایستی فراموش کنیم پاینده باشی بدرود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *