و بدین سان زندگی تو
در این زمین پایان یافت
که آنهمه آتش و عشق و تاکش را ستودی!
و با غرشی که جهان را لرزاند
برای ستمگرانش کیفر طلبیدی
زیرا خداوند تاریخ به همۀ ما وعدۀ پیروزی نداده
ولی از همۀ ما خدمت بدان را خواسته است.
“پابلو نرودا”
رزمندهٔ استوار سنگر حزب تودهٔ ایران، کارگر تودهای و مترجم پرکار، رفیق “ایرج زارع” بهدنبال یک دوره بیماری، در شهر فرانکفورت، جهان را بدرود گفت و یاران و دوستان و رفقایش را در اندوهی عمیق برجای گذاشت. رفیق “ایرج زارع” در سال ۱۳۳۷ در شهر بهبهان واقع در استان خوزستان بهدنیا آمد. در جوانی از طریق بستگانش با اندیشههای حزب طبقهٔ کارگر ایران- حزب تودهٔ ایران- آشنا شد و در بحبوحهٔ انقلاب به صف حزب پیوست. در سال ۱۳۵۹ در کارخانههای سیمان و فیات کارگری کرد. او گزارشهایی درباره وضعیت کار و معیشت کارگران در محل اشتغالش تهیه میکرد که در روزنامهٔ “اتحاد” منتشر میشد. رفیق ایرج در سال ۱۳۵۸ با رفیق جانباختهٔ قهرمان “هدایت معلم”- عضو کمیتهٔ مرکزی حزب و از پیشکسوتان جنبش کارگری و سندیکایی ایران- آشنا شد و از طریق او در ارتباط با سندیکای فلزکاران قرار گرفت. در همین سالها بهدلیل فعالیت مؤثرش بین کارگران تضییقهایی نسبت به او اعمال میشد.
رفیق “ایرج زارع” پس از یورش به حزب تودهٔ ایران به فعالیت مخفی روی آورد. پس از سپری کردن شش ماه در شرایط مخفی بهدلیل نداشتن امنیت جانی ناچار بهترک میهن گردید.
رفیق ایرج زارع پس از ورود به آلمان غربی آن زمان، با رهنمود حزب در دفتر متعلق به حزب ما در نشر و توزیع مطبوعات حزبی بهفعالیت پرداخت. درهمین دوران و در همین دفتر چندین بار با چهرهٔ نامدار سینمای پیشروی ایران رفیق فقید “سهراب شهیدثالث” دیدارهایی داشت و همیشه از آن دیدارها و از شخصیت والای رفیق شهیدثالث یاد میکرد. او با تسلط به زبانهای آلمانی و اسپانیایی، در کنار فعالیتهای حزبی، بهترجمهٔ آثاری ارزشمند نیز روی آورد و چندین کتاب و تعداد بسیاری مقاله بهویژه از زبان اسپانیایی ثمرهٔ کوشش خستگیناپذیر فرهنگی و ادبی رفیق ایرج زارع در زمینهٔ ترجمه است. بسیاری از مقالههای برگردان شده بهفارسی رفیق در مطبوعات حزبی با نام یا بدون نام انتشار یافتهاند و از سوی علاقهمندان به تحلیلهای عمیق و روشنگرانه در زمینه مسائل سیاسی و فرهنگی و ادبی بهگرمی استقبال شدهاند. سالهایی از زندگی رفیق ایرج در کوبای سوسیالیستی گذشت. آشنایی او با زبان اسپانیایی و تسلطش به این زبان حاصل همین دوران از زندگی اوست.
فضیلت، شهامت اخلاقی، و پایبندی ایرج زارع به آرمانهای والای انسانی و دفاع خللناپذیرش از مبارزهٔ زحمتکشان ایران احترام و ستایش همگان را نسبت به او برمیانگیخت. رفیق ایرج زارع در دوران دشوار و طولانی بیماریاش با آگاهی به وخیم بودن آن لحظهای را از کار ترجمه بازنمیایستاد و با روحیهای قوی و امیدواریای شگرف قلم میزد و از طریق آگاهی دادن بهوسیلهٔ مقولات سیاسی و اجتماعی به خوانندگانش به پیکار تودهایاش ادامه میداد. رفقای تودهای و دوستان ایرج زارع به او در مقام انسانی پرتلاش و رفیقی صدیق علاقه داشتند.
حزب تودهٔ ایران درگذشت رفیق ایرج زارع را به خانواده، بستگان، دوستان، اعضا، و هواداران حزب تسلیت میگوید. یاد رفیق ایرج زارع که دور از میهن و در آرزوی رهایی میهن درگذشت از ضمیر رفقا و دوستانش هرگز زدوده نخواهد شد. خاطرهٔ رفیق ایرج همواره زنده خواهد ماند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد!
به نقل از «نامۀ مردم» شمارۀ ۱۲۰۷، ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
با سلام،
خیلی ممنون که این اطلاعیه را سایت شما هم چاپ کرد. ایرج با بقیه کاملا فرق داشت. حتما میدانید که دکتر عاصمی به ایرج خیلی علاقه داشت و تشویقش کرد که زبان آلمانی را خوب یاد بگیره.
یاد هر دو گرامی باد
یاد وخاطره اش گرامي.