هیچ تردیدی نیست که بورژوازی بوروکراتیک- تکنوکرات و بورژوازی مالی از هرگونه سازشی با امریکا به هر بهایی که باشد پشتیبانی می کنند. پایگاه اجتماعی این دو لایه بورژوازی از لایههای بالایی و بالای- میانی جامعه با رنگ و بوی کم مذهبی و غرب گرا هستند که آمادگی این سازش را دارند. بورژوازی بازرگانی هم که پس از تحریمها برای سودورزی خود به سوی شرق نگاه کردهاست، در سرشت آزمند خود دارای یک ایدیولوژی ضدغربی نیست، بلکه برای او هر دادوستدی که پولآور باشد، خوب است. وظیفه بزرگ بورژوازی بازرگانی این است که تا پایگاه اجتماعی خود را که از لایههای پایین مذهبی و خردهبورژوازی لومپن شهری و روستایی و دارای گرایشهای ضدغربی هستند، را با دلیلهایی هم چون “حفظ نظام” و “اسلام یعنی صلح” آماده نوشیدن جام زهر از سوی ولیفقیه کند.
بزرگترین بازنده چنین سازشی، به چند دلیل بورژوازی نظامی است. نخست اینکه بورژوازی نظامی زندگی و یکپارچگی خود را در تنش میبیند تا بتواند دلیلی برای نظامیگری و صنعت نظامی خود بیابد. دوم این که گروه ترامپ با هماندیشی بورژوازی صهیونیسم بیش از همه به دنبال ضربه زدن به این لایه بورژوازی در حاکمیت ایران است. حاکمیت جمهوری اسلامی باید به آن چنان سازشی با امریکا بپردازد، که پذیرش آن برای بورژوازی نظامی چندان دشوار نباشد.
اگر این لایهها نتوانند که پیمانی با امریکا ببندند که در پی آن دست کم فشار تحریمها کاهش یابد، در آن هنگام شاید که بورژوازی نظامی بتواند دیگر لایهها را برای ساختن جنگافزار هستهای با خود هم سو کند.