رفقای گرامی!
با فرارسیدن خردادماه ۱۳۹۹ از تاریخ تأسیس حزب کمونیست ایران صد سال سپری میشود. اگرچه نطفههای جنبش کارگری و سوسیالدموکراسی در میهن ما در دوران انقلاب مشروطیت نضج یافت و تأثیرهایی تعیین کننده بر روند شکلگیری و پیروزی انقلاب مشروطیت داشت اما بااینهمه جنبش کارگری و کمونیستی ایران در هیئت حزبی سازمان یافته و منسجم در تیرماه ۱۲۹۹ خورشیدی و تشکیل حزب کمونیست ایران بهرهبری شخصیت برجسته انقلاب مشروطیت حیدر عمواوغلی بهطوررسمی آغاز میگردد.
سرآغاز رشد اندیشههای چپ و مارکسیستی در ایران اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی است. با رشد صنعت و توسعهٔ شیوهٔ تولید سرمایهداری، آموزههای مارکس به ایران راه مییابد. صحنهٔ اجتماعی و سیاسی این دوره را در چارچوب تحوّل تاریخی جامعهٔ ایران در گذار آن از فئودالیسم به سرمایهداری میتوان خلاصه کرد. پا گرفتن سرمایهداری نوزادهٔ آن زمان، اگرچه بهکندی، اما درحال رشد بود و زایش و شکلگیری طبقهٔ کارگر کشور درحال کامل شدن بود. در سالهای آخر قرن نوزدهم میلادی، و زیر تأثیر و نفوذ دیدگاههای چپ مترقی، مبارزهٔ ضداستبدادی رشدی چشمگیر کرد و شمار فزایندهای از مردم به مبارزهٔ انقلابی پیوستند. تاریخدان برجسته میهن ما، رفیق جانباخته عبدالحسین آگاهی در “تاریخ احزاب در ایران”، در زمینه رشد اندیشههای سوسیالیستی در ایران مینویسد: “پیرامون اندیشههای سوسیالیسم معاصر برای نخستین بار در ایران، در مقالهای که روزنامه ایران (شمارهٔ ۴۰۲، اسفندماه ۱۲۹۵) بهنقل از روزنامه “اختر” (چاپ استانبول) بهمناسبت نهمین سالگرد کمون پاریس (۱۸ مارس ۱۸۷۱/ اسفندماه ۱۲۴۹ خورشیدی) درج کرده، بهتفصیل سخن رفته است. روزنامه علت درج مقاله را چنین توضیح میدهد: سوسیالیستها… روز بهروز در ترویج دادن مقاصد خودشان ترقی مینمایند… و الآن قریب بیست سال میشود که در جمیع اروپ [اروپا] منتشر شدهاند. …” نویسنده در توضیح “اصل مقصود این گروه” ازجمله مینویسد میخواهند “فقرا و عمله در کل اموال مردم مشترک سازند و از این راه معیشت و سعادت حال فقرا و رنجبران را خاطرجمعی دهند و در این خصوص مؤلفین بسیار تألیفات بیشمار نوشتهاند.”
گرچه عقیده محققان دربارهٔ تاریخ دقیق آغاز جنبش سوسیالدمکراسی در ایران مختلف است، اما همگی در این باور شریکاند و آن هم این است که “اجتماعیونعامیون” اولین حزب نسبتاً متشکل در ایران بود که نقشی فعال در تدارک و برپایی انقلاب مشروطیت (۱۲۸۴- ۱۲۹۰) داشت. فعالان جنبش سوسیالدمکراسی انقلابی، مانند اسدالله غفارزاده و دیگران کوششی فراوان در راستای انقلاب مشروطیت داشتهاند.
در این دوران بود که با تأثیر پذیرفتن از دیدگاهها و اندیشههای مارکسیستی، در شهرهای بزرگ ایران- بهویژه در تبریز، تهران، و اصفهان- سازمانهای سیاسیای زیرزمینی شکل گرفتند تا تودههای مردم را بسیج و به مسیر انقلاب هدایت کنند. جنبش سوسیالدمکراسی در ایران پس از شکست انقلاب مشروطیت و بعد از آن یعنی در طی جنگ جهانی اول، چه در ایران و چه در مهاجرت (در اروپای غربی و بهویژه در روسیه)، فعالیتش را ادامه داد. اوایل جنگ جهانی اول گروهی از مجاهدین “اجتماعیونعامیون” و کارگران معادن نفت باکو، بهرهبری اسداله غفارزاده (صدرمیرزا اقوام) کاتب، بهرام آقایف، باباهاشم زاده، رستم کریمزاده، سیفاله ابراهیمزاده، و دیگران، که تظاهرات و میتینگهای اعتراضی کارگران را تشکیل میدادند، خود را گروه “عدالت” نامیدند.
در میان آنها گروهی سیاسی بود که “علی مُسیو”، از روشنفکران برجستهٔ تبریز، در سال ۱۸۹۸ (۱۲۷۷ ش) تشکیل داد. این سازمان بعدها به یکی از قدرتمندترین مرکزهای مبارزهٔ ضداستبدادی تبدیل شد. نخستین بار کارگران ایرانیای که برای کارهای فصلی به قفقاز و مناطق آسیایی روسیه میرفتند، بهویژه برای کار در صنعت نفت باکو (بیشتر از نیمی از کارگران میدانهای نفتی باکو، ایرانی بودند)، سوسیالدموکراسی را به ایران آوردند. انقلابیهای ایرانیای بزرگ همچون حیدر عمواوغلی (از رهبران برجسته انقلاب مشروطیت و دبیرکل حزب کمونیست ایران) از میان این کارگران برخاستند. در سال ۱۹۰۴، گروه سیاسی “همت” در باکو پایهگذاری شد تا فعالیتهای انقلابی سوسیالدموکراتها را بین زحمتکشان آذربایجان و دیگر ایرانیان سازماندهی کند. در همان سال، علی مسیو اعلامیهها و جزوههایی را که در شعبههای باکو، تفلیس، و تبریزِ “حزب کارگران سوسیالدموکرات روسیه (بلشویک)” منتشر میشد، نهفقط در آذربایجان و دیگر نقاط ایران، بلکه پس از ترجمه کردن آنها به عربی، در شهرهای بغداد و کاظمین (در عراق) نیز پخش میکرد. نسخههای نشریهٔ “ایسکرا”، ارگان مرکزی حزب بلشویکها، در فاصلهٔ سالهای ۱۹۰۱ تا ۱۹۰۲، از طریق باکو به تبریز فرستاده میشدند. عملیات ارسال ایسکرا را خود لنین و همسرش کروپسکایا سازماندهی میکردند. اصطلاح سوسیالدموکراسی را نخستین بار گروه “همت” به “اجتماعیونعامیون” ترجمه کرد تا معنای آن از سوی زحمتکشان ایرانی که با زبانهای اروپایی آشنایی نداشتند فهمیده شود. حیدر عمواوغلی وقتیکه در سال ۱۹۰۴ از روسیه به ایران بازگشت، همراه با برخی از رفقایش، نخستین هستههای سوسیالدموکراتهای انقلابی را در شهر مشهد تشکیل داد. یک سال بعد و در آستانهٔ انقلاب مشروطیت، نخستین سند رسمی جنبش سوسیالدموکراسی ایران در جلسهای در مشهد بهتصویب رسید. پس از شکست انقلاب مشروطیت (برآمدن استبداد صغیر) و سپس در جریان جنگ جهانی اوّل (۱۹۱۴)، سوسیالدموکراتهای ایرانی به فعالیتهای انقلابیشان هم در ایران و هم در تبعید ادامه دادند. پس از پیروزی انقلاب فوریهٔ ۱۹۱۷ روسیه و سرنگون شدن رژیم تزاری، انقلابیهای ایرانیای که به روسیه مهاجرت کرده بودند امکان پیدا کردند تشکیلاتشان را علنی کنند، فعالیتهایشان را شدّت بخشند، و دفترهای حزبی و مراکز کارگری برای خود برپا کنند. حزب سوسیالدموکرات “عدالت” ایران در ماه مه ۱۹۱۷ در شهر باکو تأسیس شد و برنامهاش به دو زبان فارسی و آذری منتشر گردید. در بخش فارسی سند برنامهٔ حزب عدالت، صفحهٔ ۱۲، آمده است: “یکی از خواستهای [حزب] ٬عدالت٬ تغییر و تحوّل زندگی و مناسبات اجتماعی بر پایهٔ سوسیالیسم است تا بتوان به استثمار زحمتکشان توسط آنهایی که بر جامعه حکومت میکنند پایان داد.”
نخستین کنگرهٔ حزب سوسیالدموکرات “عدالت” ایران در تیرماه ۱۲۹۹ (ژوئن ۱۹۲۰)، در انزلی، “حزب کمونیست ایران” را بنیاد گذاشت. بهطورکلی سیر اوضاع سیاسی در جامعه در آغاز تشکیل حزب کمونیست ایران را میتوان بهاین شکل خلاصه کرد که، پس از ناکامیهای قیامهای شمال کشور، تا مدتی بهطورعموم روحیه ضد استعماری بر کشور تسلط دارد و منافع محدود طبقهها و قشرهای مختلف تحتالشعاع این روحیه قرار میگیرد. در اثر این وضع، سازمانهایی وسیع از نیروهایی ضد استعماری در نقطههای مختلف کشور- بهخصوص در نقطههایی نظیر قزوین، همدان، کرمانشاه، و جز اینجاها- وجود دارند. این سازمانها، بازماندههای حزبهای گوناگون سابق (مانند: دمکراتها، سوسیالدمکراتها، وجزاینها) بودند که بنا بر ویژگیهای محل و سابقهٔ مبتکرانشان، شکل و نامی خاص بهخود گرفتهاند. حزب کمونیست ایران، از زمانی که مرکزیتش را به تهران منتقل میکند، کار در بین این تشکلهای پراکنده را در برنامهاش قرار میدهد. حزب کمونیست ایران بهدلیل نداشتن کادرهای ورزیده، هنوز توان رهبری این جنبشهای پراکنده را در خود ندارد، اما ارتقای سطح این تشکلها را مدنظر خود قرار میدهد، و درنتیجه، بهمنظور بهوجود آوردن وحدت تشکیلاتی و بالا بردن توان نظری (تئوریک) این تشکلهای ضد استعماری، نخست روزنامهٔ “حقیقت”، سپس روزنامهٔ “کار”، و بهدنبال آنها روزنامههای محلیای مثل روزنامهٔ “نصیحت” قزوین، “پیک رشت”، و روزنامههای محلی (ولایتی)ای دیگر را منتشر میکند. در این دوره، حزب ترقیخواه و مبارز دیگری که بهشدت زیر تأثیر انقلاب اکتبر بوده، بهرهبری شخصیت بنام انقلاب مشروطه یعنی سلیمانمیرزا اسکندری، و آن، حزب “اجتماعیون” (معادل فارسی “سوسیالیست”) نام دارد که بر مبنای گرایشهای قشرهای میانهٔ جامعه شکل گرفته است. همکاریای بسیار نزدیک میان حزب کمونیست ایران و حزب اجتماعیون بهوجود آمد. نزدیکی و وحدت کاری میان این دو حزب بهنحوی است که بارها کنسول بریتانیا در ایران در گزارشهایی که در این دوران برای وزارت خارجه کشور متبوعش میفرستد این دو حزب را با هم اشتباه گرفته است. در آن هنگام جوانان روشنفکر کشورمان برای ایجاد جمعیتهایی فرهنگی، ادبی، و نمایشی ذوق و شوق مخصوصی از خود بروز میدادند. در برخی از شهرها، صرفنظر از سازمانهای سیاسی، چنین جمعیتهایی نیز بهوجود آمده بودند. مهمترین این جمعیتها عبارت بودند از: “جمعیت فرهنگ” در رشت، “انجمن پرورش” در قزوین، “جمعیت فرهیخت” در بندر انزلی، و “پیک سعادت نسوان [زنان]” و “نسوان [زنان] وطنخواه” در تهران. در تمام این تشکلها، حزب اجتماعیون و حزب کمونیست ایران نقشی برجسته داشتند. سالهای پیش از تشکیل حزب کمونیست ایران یعنی سالهای دهه ۱۲۹۰ همچنین با رشد جنبش کارگری و شکلگیری اعتصابهای کارگری همراه است. در این حرکتها، کارگران خواستار حقوق خود ازجمله حق ۸ ساعت کار در هفته بودند. رفیق آگاهی در کار تحقیقیاش در این زمینه یادآور میشود که، در سال ۱۲۹۹ خورشیدی “شورای مرکزی اتحادیههای کارگری تهران” پدید آمد که در تاریخ جنبش کارگری و اتحادیهای اهمیتی بهسزا داشت. همین شورای مرکزی اتحادیههای کارگری تهران، بعداً توسعه یافت و اتحادیههای کارگری دیگر شهرها نیز به آن میپیوستند. بر اساس منابع آماری گوناگون، در دیماه ۱۳۰۰، در تهران با بیش از ۲۰۰ هزار نفر جمعیت، ۱۰ اتحادیهٔ کارگری با حدود ۱۰ هزار نفر عضو فعالیت میکردهاند. در تبریز با حدود ۲۰۰ هزار نفر جمعیت، اتحادیههای کارگری و صنفی در حدود ۳ هزار نفر عضو داشتهاند. در رشت با حدود ۴۰ هزار نفر جمعیت، اتحادیههای کارگری در حدود ۳ هزار نفر عضو داشتند. در انزلی و حومه اتحادیه کارگران ماهیگیری ۳ هزار نفر عضو داشت که ۳۰ درصد آن کارگران روسی بودند. درعینحال، در بندر انزلی کارگران بندر نیز اتحادیه خودشان را داشتهاند با در حدود ۲۰۰ نفر عضو. در دیگر شهرهای ایران نیز اتحادیههای کارگری و صنفی بهتدریج بهوجود میآیند. در این دوره درنتیجهٔ سازماندهی و رهبری اتحادیهها، جنبش اعتصابی گسترش یافت و اتحادیههای کارگری توانستند اوایل سال ۱۳۰۰ چندین اعتصاب پیروزمند را سازمان دهند. از جمله آنهایند اعتصاب کارگران چاپخانههای تهران، اعتصاب کارگران نانواییهای تهران، اعتصاب کارگران کارخانههای ریسندگی تهران، اعتصاب کارگران بندر انزلی و جز اینها، که بهطورکلی جنبهٔ اقتصادی داشتند. پس از استقرار حکومت دیکتاتوری رضاخان در سال ۱۳۰۴، حملههای نیروهای ارتجاعی بر ضد جنبش کارگری و اتحادیهای بُعدی تازه و گستردهتر پیدا کرد. در همین سال ۱۳۰۴ و در آستانهٔ انتخابات مجلس شورای ملی، شورای مرکزی اتحادیههای کارگری تهران بهفرمان رضاشاه منحل گردید و کارزاری گسترده بر ضد کمونیستها و نیروهای چپ آغاز شد. سرانجام، در سال ۱۳۱۰، رضاشاه قانونی ننگین را از تصویب مجلس دستنشاندهاش گذراند که بعدها به “قانون سیاه” معروف شد. مطابق این “قانون سیاه” ضد کمونیستی، هرگونه فعالیت کمونیستی در ایران ممنوع شد. در همین سال است که دکتر تقی ارانی در جمع رهبری حزب کمونیست ایران جای میگیرد. رهبری جدید حزب کمونیست که هدفش متحد کردن ردههای تشکیلاتی حزب بود، در اوایل سال ۱۳۱۱ نشریهٔ “دنیا”- که درواقع نشریهٔ سیاسی و تئوریکی کمونیستی بود- آغاز بهانتشار کرد که و نخستین بار “جهانبینی ماتریالیستی” را در جامعهٔ بهشدت مذهبی و عقب نگهداشته شدهٔ ایران مطرح کرد. پلیس رضاشاه در سال ۱۳۱۵، دکتر ارانی و گروهی از رهبران و کادرهای حزبی را دستگیر کرد که بعدها به “گروه ۵۳ نفر” شهرت یافتند. بازداشت این ۵۳ نفر درعمل به از هم پاشیده شدن حزب کمونیست ایران منجر شد. چندی بعد موتور محرک حزب یعنی دکتر ارانی در زندان رضاشاهی و بر اثر شکنجههایی که شده بود جان باخت.
پس از آنکه نیروهای متفقین رضاشاه را از قدرت برکنار کردند و افراد گروه ۵۳ نفر و دیگر زندانیان سیاسی بهدلیل شکسته شدن یخ فضای دیکتاتوری از زندان آزاد شدند، در مهرماه ۱۳۲۰ حزب تودهٔ ایران، در مقام حزب طبقهٔ کارگر ایران و ادامه دهندهٔ راستین راه حزب کمونیست ایران و انقلابیهای سترگی همچون حیدر عمواوغلی و دکتر تقی ارانی، بنیاد نهاده شد و به عرصهٔ فعالیت پا نهاد و بار دیگر پرچم ظفرنمون رزم طبقهٔ کارگر و زحمتکشان را در میهن ما بهاهتزاز درآورد.
رفقا!
بهگواهی تاریخ صدسالهٔ اخیر، کمونیستها و حزب تودهٔ ایران در انجام شدن تغییرهایی سیاسی، فرهنگی، و اجتماعی در میهنمان ایران، نقشی یگانه و تاریخیای داشتهاند که هیچ تلاش تبلیغاتیای از سوی ارتجاع و بلندگوهای رسانههای امپریالیستی توان نفی آن را ندارد و بنا بر این تلاشی است مذبوحانه. در نتیجه کار کمونیستها و خصوصاً مبارزان تودهای بوده است که آموزشهای مارکس و لنین و دیگر آثار و نوشتههای جنبش انقلابی جهان بهفارسی ترجمه و بهطور گسترده در ایران منتشر و پخش شد. غنای نظری و اجتماعی حزب ما و پایگاه مردمی عظیم آن در سالهای دهههای ۱۳۲۰و۱۳۳۰ و سپس در نبرد انقلاب بهمن ۵۷ آنچنان بوده است که حتی دشمنان و مخالفان حزب نیز به آن اعتراف میکنند. نفوذ اندیشههای حزب در بین روشنفکران و تأثیر پایگاه مردمی آن در ارتقای خواستها و انسجام جنبش طبقهٔ کارگر و دیگر طبقهها و لایههای زحمتکش کشورمان را بسیاری از ناظران بیغرض جامعه و تاریخ ایران اذعان کردهاند. برخی از برجستهترین آثار مارکسی از سوی حزب توده ایران منتشر شدهاند که عبارتند از: ترجمهٔ آثار کلیدیای از مارکس و انگلس و ازجمله “سرمایه” [کاپیتال] بهترجمهٔ رفیق ایرج اسکندری، بخش بزرگی از آثار لنین بهترجمهٔ رفیق جانباخته محمد پورهرمزان، دو کتاب مرجع “ماتریالیسم دیالکتیک” و “ماتریالیسم تاریخی” نوشتهٔ رفیق جانباخته هوشنگ ناظمی (امیر نیکآیین)، آثاری مهم در زمینههای اقتصاد سیاسی و امپریالیسم نوشتهٔ رفقا: فرجالله میزانی (جوانشیر) و رفعت محمدزاده (اخگر)، از اعضای کمیتهٔ مرکزی و هیئت سیاسی حزب که از سوی رژیم جمهوری اسلامی اعدام شدند، بنیانگذاری تاریخنگاری نوین مردمی در ایران بهوسیلهٔ رفیق جانباخته عبدالحسین آگاهی و رفقا: رحیم نامور، و حسن قزلچی (در زمینه تاریخ خلق کُرد)، انتشار آثاری کلیدی در زمینه جنبش رهاییبخش زنان از ستم جنسی بهقلم رفقا: زندهیاد ملکه محمدی و مریم فیروز، و چاپ و نشر آثاری مهم و برجسته در زمینههای ایدئولوژی و تئوری مارکسیسم، زبانشناسی، و تاریخ با قلم توانای رفیق احسان طبری و همچنین آثاری ارزنده از رفیق قهرمان رحمان هاتفی (مهرگان) که زیر شکنجههای وحشیانه رژیم ولایت فقیه جان باخت. بهعلاوه، چهرههایی همچون علی امید، شناسایی، معلم، حسین پور تبریزی، و دیگران، نقشی درخشان در جنبش سندیکایی ایران داشتهاند و در تاریخ مبارزات معاصر جنبش کارگری و کمونیستی میهن ما ماندگارند.
کوتاه سخن: انتشار صدها کتاب و جزوه علمی، نشریهها و مجلههای پرمحتوای سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی، نشر گستردهٔ اندیشهها و آموزههای دورانساز مارکسیسم-لنینیسم در جامعه، سازماندهی سندیکاهای کارگری و دهقانی، سازماندهی فعالیتهای صنفی دانشجویی و ایجاد تشکلهای پیشرو در راه رهایی زنان میهن از چنگال واپسگرایی و ستم جنسی و طبقاتی، طرح برنامههایی انقلابی و مبارزه برای بهرسمیت شناخته شدن حقوق کارگران و تصویب قانون کار، مبارزه برای اجرای اصلاحات ارضی بهنفع دهقانان، مبارزه برای دستیابی زنان میهن به حق انتخاب شدن و انتخاب کردن، کوشش بهخاطر بهرهمند شدن همگان از بهداشت و آموزش رایگان برای همه، تقسیم عادلانه ثروت و تحقق عدالت اجتماعی، تحقق حق خودمختاری برای همه خلقهای کشورمان در چارچوب ایرانی آزاد و یگانه، مبارزه بهخاطر آزادی فعالیت حزبها و جمعیتهای صنفی، در زمرهٔ دیگر اندیشهها و کارزارهایی دورانساز بودند که نخستین بار از سوی کمونیستها خصوصاً حزب ما در میهنمان در شکل و محتوایی سازنده و خلاق مطرح شدند و از استقبال گستردهٔ جامعه برخوردار شدند. در راه جامه عمل پوشاندن به این اندیشهها و بهبار نشستن این تلاشها، هزاران تودهای و همچنین نیروهایی مترقی مبارزهای متشکل را سازماندهی کردند.
نشست وسیع کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران، رهبری حزب را موظف میکند که در گرامیداشت صدمین سالگرد تأسیس حزب کمونیست ایران در خلال یک سال آینده مجموعهای از برنامههای تبلیغی و ترویجی ازجمله انتشار کتابی بهاین مناسبت را سازماندهی کند.
نشست وسیع کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران
اسفندماه ۱۳۹۸
به نقل از «نامهٔ مردم»، شمارۀ ۱۰۹۸، ۱۲ اسفند ۱۳۹۸