نویدنو 20/07/1397
- همه این تغییرات و دگرگونی ها برای کسانی که دل در گرو رهایی بشریت و در وحله اول زحمتکشان جامعه دارند یادآور این نکته است که چقدر جای انقلابیون دانایی که جهان را نه تقسیر بلکه تغییر می دادند خالی است .
پنجاه و یک سال از قتل فجیع ارنستو چه گوارا مبارز ضد امپریالیست امریکای لاتین به دست مزدوران سیا گذشته است . جهان در گردش خود دراین نیم قرن شاهد حوادث و رخ دادهای بسیار گوناگونی بوده است که هریک در جای خود در خاطره جمعی و تاریخی بشریت باقی خواهد ماند. همه این تغییرات و دگرگونی ها برای کسانی که دل در گرو رهایی بشریت و در وحله اول زحمتکشان جامعه دارند یادآور این نکته است که چقدر جای انقلابیون دانایی که جهان را نه تقسیر بلکه تغییر می دادند خالی است .
نویدنو در گرامی داشت یاد چه گوارای هماره زنده یادداشتی از مسعود امیدی ، نمایی از زندگی او و فیلمی از مبارزات او را تقدیم خوانندگان گرامی می کند.
چه گوارا نماد برجستهی شرافت و ارادهی انسان دوستانه و عملگرای چپ انقلابی و انترناسیونالیست
به مناسبت پنجاه و یکمین سالگرد شهادت چه گوارای کبیر به دست دیکتاتوری سرمایه داری
مسعود امیدی
شخصیت فرمانده چه از یک سو محصول تاریخی دوران خود (دوران جنگ های انقلابی و آزا ی بخش علیه امپریالیسم) بود و از سوی دیگر تاثیرات عظیمی بر جهان باقی گذاشت. دهه ها از قتل چه به دست نیروهای ارتجاع و امپریالیسم می گذرد. چه نه تنها از یادها نرفته است بلکه به عنوان یک پزشک انقلابی و انسان دوست که ریشهی اصلی محرومیت توده های مردم به بهداشت و درمان ، وجود فقر و نابرابری ، بیعدالتی و ستم طبقاتی ، بیسوادی و جهل و …در کشورهای تحت سلطهی امپریالیستی را بهدرستی در نظام ضد انسانی سرمایه داری و امپریالیسم جهانی یافته بود و تنها راه رهایی بشر را در نابودی نظام سرمایه داری می دید، همچنان به عنوان نماد مبارزهی شجاعانه با امپریالیسم و دیکتاتوری برای آزادی و عدالت می درخشد. چه مبارزه خود را به یک کشور محدود نکرد ه و در بعد جهانی به رهایی انسان از چنگال سرمایه داری می اندیشید و همبستگی انترناسیونالیستی برای چه تنها یک شعار نبود . چه یک انقلابی برجسته ، یک آرمانگرای عملگرا بود که وظایف انقلابی خود را به کشور خاصی محدود نمی دید و بر این باور بود که باید اندام های اختاپوس سرمایه داری را در همه جای جهان قطع کرد. چه عشق به مردمان زحمتکش سراسر جهان داشت و رسالت اانسانی و انقلابی خود را نبرد برای رهایی آنها می دانست.
امروزه دهه ها پس از شهادت چه، سیستم جهانی سرمایه داری از یک سو می کوشد تا با توجه به نفوذ معنوی و محبوبیت جهانی شخصیت چه به عنوان نماد مبارزهی انقلابی با سرمایه داری و امپریالیسم ، تصویر او را برای استفاده گستردهی تجاری جهت فروش انواع کالاهای مصرفی مورد بهره برداری قرار دهد و به فرصتی برای سوداندوزی و انباشت بیشتر سرمایه تبدیل کند و از سوی دیگر چه و یاران انقلابی او را به عنوان تروریست به جهانیان معرفی کند.
و این در حالی است که مبارزهی مسلحانه توده ای یکی از شیوه های رایج مبارزهی انقلابی در دوران چه بود که جامعهی انقلابی کوبا با دستاوردهای درخشان در زمینهی بنای سوسیالیسم در حوزهی عدالت اجتماعی، بهداشت و درمان ، آموزش ، کمک های انترناسیونالیستی به بسیاری از خلق های جهان و….به عنوان یکی از دستاوردهای این شیوه از مبارزهی انقلابی اینک پیش روی ماست . نیکاراگوئه نیز یکی دیگر از کشورهایی بود که از طریق جنگ های چریکی ای که به مبارزه ی مسلحانه توده ای تبدیل شد، موفق به سرنگونی حکومت وابسته به امپریالیسم گردید. جمهوری دموکراتیک خلق چین را نیز باید یکی دیگر از کشورهایی دانست که به شیوهی مبارزات انقلابی و جنگ های آزادیبخش توده ای تشکیل گردید. البته در برخی از نقاط جهان نیز این گونه مبارزات انقلابی با سرکوب خشونت بار امپریالیسم و سرمایه داری جهانی مواجه گردید که این سرکوب به هیچ وجه از حقانیت تاریخی آنها نمی کاهد. نفرت انگیز آن است که رسانه های امپریالیستی ، مزدوران و برخی فریب خوردگان آنها با چشم فروبستن بر سنت های انقلابی چپ و نیز باچشم فروبستن بر ده ها کودتای امپریالیستی در سراسر جهان که با خشونت و کشتارهای وحشیانهی انقلابیون ، اعمال شکنجه های وحشیانه بر آنها در زندان ها و…. همراه بود،عملیات انقلابی انقلابیون از جان گذشته در کشورهای تحت سلطه برای از پای درآوردن شکنجه گران، ماموران و گزمگان رژیم های سرمایه داری و وابسته به امپریالیسم در کشورهای تحت سلطهی امپریالیستی را “ترور” می نامند و بیشرمانه آنها را به نوعی در ردیف اقدامات تروریستی سازمان ها و گروه های تروریستیِ ساخته و پرداخته به دست امپریالیسم قرار می دهند!
براستی که چه گوارا نماد شرافت انسانی در برابر شرارت و پلیدی سیستم جهانی سرمایه داری و امپریالیسم و نظام های دیکتاتوری وابسته به آن بود. چه از جمله شخصیت های انقلابی بود که به راحتی می توان با صفت کبیر آنها را توصیف نمود.
19 مهر 97
برگرفته از فیس بوک
نمایه زندگی ارنستو چه گوارا
چه گوارا 1928 – 1967
پدر – ارنستو گوارا لینچ
مادر – سلیا د سرنا وای لیوسا
همسران – هیلدا گادا، الئیدا مارچ
فرزندان – هیلدا ، آلئیدا
14 ژوئن 1928
ارنستو چه گوارا در روساریوی آرژانتین به دنیا امد. والدین او ، ارنستو گوارا لینچ و سلیا د لا سرنا زوج متوسط نسبتا ثروتمندی بودند.
طی سال 1948
وارد دانشگاه بوینوس آیرس شد و پزشکی خواند
تابستان 1950
تور 4.500 کیلومتری مناطق روستایی آرژانتین
ژانویه – جولای 1951
یک سال ترک تحصیل کرد و همراه با البرتو گرانادو تور 8.000 کیلومتری جنوب امریکا را آغاز کرد . او از فقر و وضعیت زحمتکشان فقیری که دید تکان خورده بود.
مارس 1953
تحصیلات دانشگاهی را به پایان برد و دوره دکترا را گذراند.
جولای 1953
تور مسافرتی دیگری رابه امریکای جنوبی و مرکزی ترتیب داد و از بولیوی ، پرو، اکوادور، پاناما، کاستاریکا، نیکارگوا ، هندوراس و السالوادور دیدار کرد .
دسامبر 1953
با بازماندگان حمله مونکادا در کستاریکا دیدار کرد
24 دسامبر 1953
زمانی که جاکوب آربنز گوزمان رئیس جمهورگواتمالا بود ، که به صورت دموکراتیک انتخاب شده بود ، و برای کاهش فقر با تقسیم اراضی تلاش می کرد وارد گواتمالا شد .
طی سال 1954
تصمیم داشت در گواتمالا ساکن شود اما بعنوان پزشک کاری پیدا نکرد بنا براین مجبور شد مشاغل زیاد متفاوتی را برای کسب در آمد انجام دهد. او به صورت فزاینده ای متقاعد می شد که سرمایه داری مسئول فقر شدید امریکای جنوبی و مرکزی است و به نظریات کارل مارکس علاقمند شد .
اواخر بهار 1954
به شدت در گیر فعالیت های انقلابی در گواتمالا شد
ژوئن 1954
نیروهای امریکایی به گواتمالا تجاوز کردند و زئیس جمهور آربنز ناچار به استعفا شد .
سپتامبر 1954
سرنگونی آربنز توسط دولت امریکا گوارا را متقاعد کرد که امریکا هرگز برای دولت های چپ گرا مطلوب نخواهد بود از این رو متعهد شد برای تحقق انقلاب جهانی که بتواند سرمایه داری را سرنگون کند تلاش نماید.
سپتامبر 1954
گواتمالا را ترک و به مکزیک رفت
سپتامبر 1954
با هیلدا گادا که حامله فرزندشان بود ازدواج کرد
جولای 1955
با رائول و فیدل کاسترو دیدار کرد . به جنبش انقلابی آن ها برای سرنگونی دولت باتیستا در کوبا پیوست
فوریه 1956
تولد یک دختر. هیادا بئاتریز گوارا گادا معروف به هیلدیتا
25 نوامبر 1956
گوارا یکی از هشتاد و دو نفری بود که در قایق گرانما عازم کوبا شد
2 دسامبر 1956
به کوبا رسیدند اما گروه مورد حمله نیروهای باتیستا قرار گرفت . گوارا و برادران کاسترو جز معدود باز مانده ها بودند که به تیه های کوبا گریختند.
تابستان 1958
باتیستا برای پاکسازی تپه های کوبا از شورشی ها نیرو اعزام کرد. اما ارتش کوبا حریف شورشیان که تپه ها را می شناختند و از تاکتیک های چریکی علیه کوبایی استفاده می کردند نشدند. سربازان کوبایی بسیاری ارتش را ترک و به ارتش انقلابی پیوستند.
اواخر دسامبر 1958
گوارا جنگی را در داخل سنتا کلارا هدایت کرد که با موفقیت شهر را اشغال وسرنگون کرد. باتیستا گریخت.
ژانویه 1959
شورشیان وارد هاوانا پایتخت کوبا شدند و تشکیل دولت جدید را اغاز کردند
ژانویه تا ژوئن 1959
وظیفه پالایش ارتش و پلیس و کسانی که وفادار به باتیستا مانده بودند به گوارا و رائول محول شد . بسیاری از آن ها مورد محاکمه قرار گرفتند و گناهکار شناخته شدند و اعدام گشتند. دادگاه ها و اعدام ها به صورت جهانی محکوم شد .
فوریه 1959
شهروند کوبا شد
می 1959
هیلدا گادا را طلاق داد
2 ژوئن 1959
با آلئیدا مارچ ازدواج کرد
7 اکتبر 1959
در دولت جدید کاسترو به ریاست دپارتمان اصلاح صنعت و سازمان ملی کشاورزی منصوب شد
26 نوامبر 1959
به ریاست بانک ملی کوبا منصوب شد
طی سال 1960
اولین کتاب خود “جنگ چریکی” را به پایان رساند
26 جولای 1960
در اولین کنگره جوانان امریکای لاتین سخنرانی و اعلام کرد که انقلاب کوبا انقلابی مارکسیستی است
اکتبر 1960
تاریخ انقلاب کوبا را با عنوان “یادداشت هایی برای مطالعه در باره انقلاب کوبا” نوشت
21 اکتبر 1960
کوبا را برای دیدار از کشورهای سوسیالیستی از جمله چین ، شوروی و چکسلواکی ترک کرد
24 نوامبر 1960
تولد یک دختر. الئیدا گوارا
فوریه 1961
جایگاه ریاست بانک کوبا را رها کرد و وزیر صنعت شد
آوریل 1961
کتاب ” کوبا مورد استثنایی یا پیشتاز در مبارزه علیه امپریالیسم” را نوشت
طی سال 1962
گوارا هم سو کردن کوبا با شوروی را اغاز کرد حرکتی که به بحران موشکی کوبا در اکتبر منجر شد
ژوئن 1963
گروهی انقلابی به آرژانتین اعزام کرد
تابستان 1963
نوشتن کتاب راه های جنگ انقلابی
دسامبر 1963
سخنران مجمع عمومی سازمان ملل بود که در باره ارتباط بین انقلاب مسلحانه و سوسیالیسم حقیقی سخنرانی کرد.
طی سال 1964
او بیشتر اوقاتش را در سفر و سخنرانی درباره سوسیالیسم و انقلاب مسلحانه گذراند
بهار 1965
به کوبا بازگشت و با اعلام ان که اعتقاد دارد که آرزوی حقیقی من بعنوان یک انقلابی و مصمم کمک به تحقق انقلاب در دیگر کشورهاست از دولت استعفا کرد.
تابستان 1965
کوبا را به سوی افریقا ترک کرد وازتعدادی ازکشورها از جمله کنگو و زئیر بازدید کرد که امیدواربود انقلاب کمونیستی را تحقق بخشد .
اواخر 1965
گوارا را انقلابی خطر ناکی می دیدند و مایک هوار وظیفه پیگیری و دستگیری او را گرفته بود .
مارس 1966
برای اجتناب از دستگیری به کوبا بازگشت
اواخر مارس 1966
کوبا را ترک و به امریکای جنوبی سفر کرد و از طریق آرژانتین به اروگوئه، پاراگوئه، برزیل و سرانجام به بولیوی رفت
نوامبر 1966
به یک گروه انقلابی بولیویایی پیوست
مارس 1967
حمله موفقی را علیه ارتش بولیوی رهبری کرد
اوت 1967
دولت بولیوی برای نابود کردن تعدادی از گروه های انقلابی تلاش کرد . گوارا زنده ماند
8 اکتبر 1967
نیروهای بولیویایی به بقایای شورشی ها حمله کرد و گوارا زخمی و زندانی شد
9 اکتبر 1967
چه گوارا اعدام شد . قبل از مرگ 9 تیر به او شلیک شده بود