هسته بنیانی “اصولگرایان” حزب موتلفه اسلامی است. از نامداران گذشته این دسته میتوان از جلالالدین فارسی، لاجوردی، عسکراولادی و پرورش نام برد. این دسته در دهههای گذشته از ناطق نوری، احمدینژاد، ولایتی و رئیسی پشتیبانی کرد. هم اکنون باهنر، بادامچیان، میرسلیم، شجونی و محسن رفیقدوست از چهره های برجسته آن هستند.
کنشهای تجاری این دسته در بازار بر همگان آشکار است. پس از انقلاب میان حزب تودهی ایران و نماینده سیاسی بورژوازی تجاری، آقای عسگر اولادی درگیر ایدولوژیک، به ویژه در بارهی ملی کردن بازرگانی خارجی بود. هیات موتلفه می خواهد تا دست بخش خصوصی را در رهبری بازرگانی و اقتصاد کشور باز بگذارد. این دسته یکی از واپسگراترین تفسیر اقتصادی- اجتماعی را از اسلام دارد؛ اسلامی که هم ضدکارگر است و هم ضدزن.
بورژوازی تجاری هنگامی که زیر تحریم غرب است، سودورزی خود را با دادوستد با چین و با خرید جنگافزار از جمهوری دموکراتیک به دست می آورد.
“ده مهر” می نویسد: «این نیروها همان هواداران «خط ضدامپریالیستی و خلقی امام» هستند که بر اثر تحولات مثبت جهانی و منطقهای، […] میکوشند تا انقلاب ایران را به ریل اصلی آن بازگردانند».
رفیق عمویی در “صبر تلخ” در باره ی «مؤتلفه اسلامی» می گوید: “برای ما مشخص شد که در واقع آن جناح افراطی بیشتر به آقای خمینی نزدیک است. با گذشت زمان دیدیم که […] در واقع «مؤتلفه اسلامی» مشاور اصلی و تعیین کننده دادستانها و… شد. ” (ص ۴۶۵)
“ این نشان میدهد که واقعا بازار و این لایه متحجر روحانیتی که سالیان دراز متکی بر اقتصاد بازار بوده […] استخوانبندی این نظام را تشکیل میداده، در تحلیل نهایی این برنده قضیه است! “(ص ۷۵۴)
“ده مهر” باید پاسخ دهد که “جناح افراطی” “لایه متحجر روحانیت که سالیان دراز متکی بر اقتصاد بازار بوده” در چه هنگامی با چه جهش کوانتومی “ضدامپریالیستی و خلقی” شدهاست؟