نویدنو 15/10/1396
سندیکای کارگران شرکت واحد و هفت تپه :
با مردم به جان آمده خشونت نکنید!
سال ها گفته شد دستمزدمان کفاف حداقل های زندگی را نمی دهد؛ اما شنیده نشد. حتی حداقل حقوق ناچیز که پنج برابر خط فقر است ماه ها معوق گردید. گسترش خصوصی سازی، شرکت های پیمانکاری، قراداد موقت و سفید امضاء، توسط دولت های مختلف و به صورت مستمر، امنیت شغلی کارگران را از بین برده است. تسهیلات بانکی برای ایجاد شغل، صرف دلالی و مال اندوزی افراد خاص شد و سیاست های غلط بیکاری را به اوج رساند. فقر گسترش یافته و کارتن خوابی و کار کودکان و زباله گردی برای سیر شدن شکم رواج یافته است. بیمه های درمانی برای کارگران و مردم ناکارآمد است. اختلاس و دزدی اموال عمومی رواج یافته است. با گران شدن خدمات دولتی و حامل های انرژی، گرانی ها در سایر بخش ها نیز شدت گرفته است. کمر فرودستان با هدف مندی یارانه ها شکست ولی سال به سال به ازاء مبلغ ثابتی که به مردم پرداخت شد آزاد سازی قیمت ها گسترده تر شده است.
اعتراضات و اعتصابات به حق کارگران و معلمان با ضرب و شتم، اخراج، شلاق و زندان پاسخ داده شده است. سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، سندیکای کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه و دیگر سندیکاها و تشکلات مستقل کارگری و تشکلات مستقل معلمان که از حق کارگران و معلمان دفاع می کنند نه تنها به رسمیت شناخته نمی شوند بلکه با آنها خشونت شده است و نمایندگان آنها دائما با حبس و دادگاه مواجه بوده اند. حتی اصول قانون اساسی در به رسمیت شناختن حق اعتراض برای مردم و برای تشکیل سندیکاهای مستقل و پیگیری حقوق کارگران همواره نقض شده است.
طعم تلخ این بی عدالتیهای گسترده را همه کارگران و مردم محروم کشیده اند. پاسخ اعتراض مردم به جان آمده برخورد خشونت بار نیست.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
سندیکای کارگران شرکت کشت وصنعت نیشکرهفت تپه
………………..
ویدنو 15/10/1396
بیانیه مادران صلح ایران در مورد اعتراضات اخیر مردم
در روزهای اخیر شاهد تجمعات و اعتراضات مردم نسبت به اوضاع نامناسب اقتصادی ،سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بودیم . آن چه که مسلم است این نارضایتی ها ناشی از سیاست های غلطی بوده که در طی سالیان گذشته تاکنون اعمال و شرایط به گونه ای شده است که تنها جرقه ای لازم بود تا آتش اعتراضات شعله ور شود.
مادران صلح ایران بنا بر صفت مادر بودن همواره نگران فرزندان و به تبع آن نیز نگران مام میهن هستند و ارائه ی راهکارهای منطقی و مبتنی بر واقعیت های جامعه را وظیفه ی خود می دانند تا کشور بتواند از این بحران عبور کند.
اعتراضاتی که ابتدا از مشهد شروع شد به سرعت به اکثر شهرهای استان خراسان و سپس به شهرهای بزرگ و کوچک دیگر مناطق کشور از جمله پایتخت تسری پیدا کرد .
همواره دلسوزان فرهیخته نسبت به وقوع چنین پیش آمدهایی هشدار می دادند که جامعه خشمگین و هر لحظه در حال انفجار است .
جامعه ای که همه گونه ایثار و فداکاری را در زمان جنگ هشت ساله با عراق ، در زمینه ی ساختن خرابی های بعد از جنگ ، در زمان تحریم های تحمیل شده و در زمینه ی مشارکت همه جانبه در انتخابات انجام داده است. انتظار دارد تا مسؤولان کشور به وعده های خود عمل و فشاراقتصادی،اجتماعی،فرهنگی و انسداد سیاسی را برطرف نمایند. ( گرچه حل این مشکلات بر عهده ی هر سه قوه و نهادهای ذی ربط می باشد. )
وجود تبعیض در همه ی حوزه ها، اختلاس های میلیاردی که جدیتی برای گفتن حقایق در موردشان صورت نگر فته، باعث عدم اعتماد مردم نسبت به مسئولین مربوطه شده است.
دانشگاهها از نیروهای نخبه و کار آمد تهی گشته و دولتمردان و سیاستگذاران جامعه به تعدادی افراد خاص محدود شده است و کمتر از افراد لایق و توانمند در پست های مهم و کلیدی و تخصصی استفاده می شود.
وضعیت بحرانی و نامطلوب محیط زیست، خشکسالی، زلزله های اخیر و اوضاع نابسامان منطقه، اندک بارقه ی امیدی را هم که در مردم بالاخص جوانان وجود داشت از بین برده و ناامیدی جامعه را فرا گرفته است .
بر این مشکلات عملکرد مؤسسات مالی قارچ گونه که در دولت گذشته شکل گرفت و به هیچ وجه به هشدارهای متخصصان اقتصادی هم توجهی در این مورد نشد را باید اضافه کرد که بر هیزم آتش اعتراضات افزود. هر چند که مالباختگان خواسته های خود را بارها به شکل قانونی اعلام کردند ولی متاسفانه گوش شنوایی برای دردهای مردم وجود نداشت.
بعد از انتخابات مردم امیدوار شدند که فضای سیاسی و اجتماعی تغییر خواهد کرد و اوضاع اقتصادی نیز بهبود خواهد یافت ولی بخش شکست خورده در این انتخابات همچنان در مقابل رای مردم ایستادند و با بیان اینکه هیچ چیز تغییر نکرده است، عملاً به رای مردم دهن کجی کردند.
انسان ناامید دست از جان می شوید و به هر عملی که فکر می کند می تواند او را از وضع موجود نجات دهد؛ اقدام می کند.
مادران صلح ایران با توجه به شرایط پیش آمده از مسئولان و دست اندرکاران انتظار دارند که ..
1- اعتراضات قانونی مردم را به رسمیت بشناسند و از هر گونه خشونت اجتناب ورزند و بدانند که اعتراضات با خشونت پایان نمی یابد بلکه تبدیل به آتش زیر خاکستر خواهد شد.
2- شناسایی و مجازات عاملین قتل هایی که در حین اعتراضات صورت گرفت را در دستور کار خود قرار دهند و دستگیر شدگان و زندانیان دربند ومحصور را آزاد نمایند.
3- به خواسته هایی که امکان تحقق آنها در کوتاه مدت میسر است به سرعت پاسخ داده شود وزمینه ی تحقق آنها فراهم گردد.
4- آزادی های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی مصرح در قانون اساسی به رسمیت شناخته شود تا مردم در فضای گفتگو و همدلی در راستای توسعه ی کشور مشارکت نمایند.
5- بودجه ی سال 97 بر مبنای احقاق حق اکثریت مردم تنظیم شود و در جهت تعدیل و کاهش بودجه نهادهایی که تاکنون پاسخگوی مطالبات جامعه نبوده اند؛ اقدام مؤثر صورت پذیرد.
6- دولتمردان در مورد مسائل و موانع موجود با مردم شفاف سخن گویند.
7- صدا و سیما متعلق به آحاد جامعه است. اجازه ی بیان نظرات به همه ی اقشار جامعه داده و از سانسور و تک صدایی به شدت پرهیز شود.
8- سیاست تعامل با کشورهای همسایه و جهان درجهت تامین امنیت وصلح، بیش از پیش در دستور کار قرار گیرد .
9- فعالیت های نهادها و تشکل های مردمی و احزاب سیاسی مبتنی بر قانون در راستای تأمین توسعه ی پایدار کشور ضروری است و باید به رسمیت شناخته شود.
10- طبق گفته های رئیس جمهور از ۳۶۰ هزار میلیارد تومان بودجه سال ۹۷ حدود ۲۰۰ هزار میلیارد تومان در اختیار دولت نمی باشد. این حق مردم است که چگونگی هزینه کرد این مبلغ کلان در بودجه برایشان مشخص و شفاف سازی شود.
و در نهایت ما مادران صلح ایران با اعتقاد بر این باور که حق حاکمیت و تصمیم گیری در امور کشور از آن ملت ایران می باشد، هر گونه دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورمان را محکوم می نماییم.
مادران صلح ایران
به نقل از ویراست:
……………..
نویدنو 15/10/1396
دست سرکوبگران از جان مردم کوتاه!
نزدیک به یک هفته از آغاز اعتراضهای خیابانی مردم میگذرد. در این مدت گسترهی اعتراضها چنان فزونی گرفت که بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ ایران به آن پیوستند. طرح مطالبات با شعارهای اقتصادی آغاز شد اما به سرعت دامنهی سیاسی گرفت. در رویارویی با این اعتراض سراسری برخورد نیروهای انتظامی و امنیتی و لباس شخصی رفته رفته به خشونت و سرکوب و به کارگیری سلاح گرم در برابر مردم بیدفاع انجامید و تاکنون ضرب و جرح و بازداشت صدها تن و قتل بیش از بیست تن از معترضان را در پی داشته است.
طرفه آنکه دولت به رغم ادعاهای خود در پذیرش حق اعتراض مردم، در همان روزهای نخست شبکههای اجتماعی مجازی را که از معدود ابزارهای باقیماندهی آزادی بیان است، مسدود کرد.
کانون نویسندگان ایران که طی نیم قرن فعالیت خود همواره مدافع حقوق اساسی مردم از جمله حق آزادی بیان و اندیشه بیهیچ حصر واستثنا بوده است، هر گونه اقدام سرکوبگرانه و تهدید و کشتار مردم بیدفاع، و هر برخورد ضد انسانی با تجمعهای اعتراضی را محکوم میکند و اعلام میدارد بیان آزادانهی مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و هر درجه مخالفت با آنها حق مردم است.
کانون نویسندگان ایران
۱۲ دی ۱٣۹۶
…………….
ویدنو 15/10/1396
بیانه ی شورای صنفی مرکزی دانشجویان دانشگاه تهران
در روزهای اخیر، دانشگاه نیز مانند سرتاسر کشور وضعیت ملتهبی را پشت سر می گذارد، در روزهای گذشته ریاست دانشگاه، در عین نظارت سخت گیرانه بر عبور و مرور دانشجویان، به حضور گسترده ی نیروهای امنیتی و لباس شخصی چراغ سبز نشان داده است. در حالی که صدها دانشجوی دانشگاه تهران هم صدا با مطالبات به حق و مترقی فرودستان و سرکوب شدگان سراسر کشور شعار “نان، کار، آزادی” سر دادند، عده ای وابسته به جناح های قدرت در بیرون دانشگاه، سر در دانشگاه تهران، این نماد تاریخی مقاومت و ایستادگی دانشجویان آزاده ایران را، به جولانگاه نفرت پراکنی خود علیه دیگر جناح های قدرت بدل ساختند تا صدای همبستگی دانشجویان و فرودستان را خاموش کنند. آنان امروز نیز برای شکستن این همبستگی تاریخی دست به دامان برچسب زنی های دروغین و فرصت طلبانه به نهاد مستقل شورای صنفی شده اند.
در سال های اخیر، فعالان صنفی دانشجویی مانند کارگران، معلمان و دیگر اقشار تهی دست جامعه، با مخالفت مستمر نسبت به سیاست های بی نواسازانه دولت های سازندگی، اصلاحات، مهرورزی و اعتدال، صدای خود را به مردم می رساندند. امروز نیز شورای صنفی ضمن حمایت از فریاد فراگیر تهیدستان جامعه، دخالت آمریکا و مزدوران منطقه ای شان و فرصت طلبی گروه های خارجی را محکوم کرده و دلسوزی دروغین آن ها را در ادامه قدرت طلبی همیشگی شان برای مصادره مبارزات برابر ی طلبانه و و آزادی خواهانه مردم در دهه های اخیر می داند .
فضای امنیتی دانشگاه تا آن جا پیش روی کرده است که پنج تن از اعضای شورای صنفی به محض خروج از جلسه اعضای شورای صنفی با هیئت رئیسه دانشگاه تهران ، حتی با وجود تضمین رئیس دانشگاه مبنی بر تامین امنیت دانشجویان حاضر در جلسه ، توسط نیرو های امنیتی باز داشت شدند . اما دیگر اعضای شورا با ایستادگی و پیگیری قاطع خود سبب آزادی این پنچ نفر شدند.
در روز های پرآشوب دانشگاه و جامعه، عده ای از دانشجویان به صورت غیر قانونی بازداشت شده اند . در حالیکه اتهام و وضعیت آنان مبهم و نامشخص است. ما، رئیس دانشگاه و وزیر علوم را در قبال سرنوشت آنان مسئول می دانیم. رئیس دانشگاه وظیفه دارد از نخستین و بدیهی ترین حقوق دانشجویان صیانت کرده و از پیگیری مستمر تا آزادی همه ی آن ها عقب نشینی نکند .
با توجه به وظیفه ی شورای صنفی مبنی بر حفظ حقوق و مراعات حریم دانشجویان ما خواستار موارد زیر هستیم :
1) رسیدگی تا آزادی فوری ، بدون وثیقه و بدون تشکیل پرونده ی قضایی
2) خروج نیرو های امنیتی و لباس شخصی از فضای دانشگاه و خوابگاه ها ، پایان دادن به تهدید ها و بازداشت دانشجویان
✅منبع: کانال شورای صنفی مرکزی دانشجویان دانشگاه تهران
…………
ویدنو 15/10/1396
1-حرکت های اعتراضی مردم که با سرعت حیرت انگیزی به سرتاسر ایران گسترش یافت، پدیده خلق الساعه ای نبود. حرکت توده مذاب این آتش فشان از سال های قبل در اعماق جامعه در حال تکوین بود. وضعیت امروز در دیروز شکل گرفته است. نقطه آغاز آن، اعدام ها و دهه خونین برای ازبین بردن هرگونه امکان اعتراض دربرابر غارتگری هائی بیحساب بعدی بود. زیرا سرکوب به خاطر سرکوب وجود ندارد، در ورای آن امکان چپاول با دست باز و امتیازات ویژه نهفته است. در یک کشور ثروتمند نفتی، این قانونمندی با شدت بیشتری عمل می کند. از زمان هاشمی رفسنجانی، دستگاه های سرکوب تحت کنترل ولایت فقیه به تمامی حیات اقتصادی کشور چنگ انداخته است. صد ها میلیارد دلار از ثروت کشور مخفیانه به حساب های خصوصی همه سردمداران رژیم و آقازاده های آنان در بانک ها و موسسه های مالی انتقال یافته است. درکدام کشور جهان ، کامیون های طلا و دلار دزدی حکومتیان به خارج قاچاق می شود؟ در کدام کشور جهان رئیس بانک مرکزی کشور میلیارد ها دلار را علنا می رباید و حاکمیت، منتقدین را به زندان می اندازد؟ در کدام کشوری بنادر و اسکله های آن خارج از نظارت دولت رسمی قراردارد؟ در کجای جهان کارگران را به خاطر درخواست دستمزد های پرداخت نشده به شلاق می بندد؟ هیچ قدرت اشغال گری این چنین به تاراج کشوری نه پرداخته بود. در مرکز ثقل این چپاول ها، پدیده ای بنام ولایت فقیه نشسته است که بی رحمی مغول و حرص و آز راهزنان را در خود جمع کرده است. ولی او تنها نیست. دولت رسمی برغم اختلافات ناچیز خود با حکومت در سایه، همواره شریک جرم آن در چپاول و جنایت بوده است. کدام کسی در این حکومت قاتل ها و دزدهای با نام نشان بی گناه است؟ کدام بخشی از این طاعون سیاهی که در پشت دین پنهان شده بود سالم است؟ ولایت فقیی که وسط گله دزدان و آدمکشان نشسته است ؟ اصلاح طلبان بی خاصیتی که هرکدام باسابقه « مبارزاتی » شکنجه گری و قتل، زائده ولی فقیه بودند و در لحظات حساس همیشه در کنار جنایت کاران ایستادند و آنرا « ستون نظام » نامیدند؟ حکومت « اعتدال و امیدی» که کابینه اش از قاتل ها ی با سابقه تشکیل شده است؟ دستان آلوده ای همه جناح های رژیم در طول این چهار دهه بر جان و مال مردم دراز بوده است و مردم آنرا به عیان می بینند. کدام کسی در این حکومت قاتل ها و دزدهای با نام نشان بی گناه است؟ کدام بخشی از این طاعون سیاهی که در پشت دین پنهان شده بود سالم است؟
۲- جنبشی که اکنون در تمامی شهر های ایران در جریان است، ماهیت کاملا متفاوتی دارد. اگرجنبش سبز سال ۸۸ از نظر ترکیب اجتماعی خود غالبا جنبش فرزندان طبقه متوسط رانت خواری بوده که ایده آل خود را در خواسته های محدودی از حاکمیت می دیدید. این حرکت با اولین موج سرکوب به خانه های خود عقب نشست و با هزیمت تدریجی و رای به روحانی نامش را نیز به طاق نسیان سپرد. اما جنبش کنونی، جنبش توده های به فقر کشیده شده توسط رژیم اسلحه بدستان خشونت طلب حاکم بر ایران است که گور خوابی را نیز به حسرتی بدل کرده است. این جنبش کارگران و کارمندان و اکثریت زحمتگش جامعه است که به حاشیه امنیت اجتماعی رانده شده اند و دیگر چیزی ندارند که از دست بدهند. مردم به درستی در شعارهای خود می گفتند که «حقوق ملت ما ، زیر عبای ملا»!
۳- توهم پراکنان می گویند این جنبش رهبر ندارد، بی سر است، پراکنده است، آلترناتیو ندارد. این حرف یاوه ای است. گستردگی آن در سرتاسر کشور نشان دهنده این است که کلیت جامعه ایران را فرا گرفته است. آلترناتیو با چتر از آسمان فرود نمی آید بلکه حاصل مبارزه است و در متن حرکت شکل میگیرد و نه در خانه نشستن. خواسته های اجتماعی و سیاسی در جریان مبارزه است که بلور بندی و صیقل می یابند. به مبارزات مردم باور داشته باشیم. دیگر فروش ترس به مردم که « اگر ما به رویم چه کسی می آید؟» و یا لولو خرخره وضعیت خراب سوریه ای که خود در آن نقش داشتند، ارزش مصرف خود را از دست داده است. آلترناتیو این حکومت، خود مردم اند. می توان با فراخوان یک مجلس موسسان و انتخاباتی با نظارت سازمان ملل، به عمر نکبت بار این حکومت ترور پایان داد.
۴- در اندیشه سیاسی ایران یک دگرگونی عظیم فکری رخ داده است: مردم ازنظر فکری ازکلیت رژیم اسلامی فرا رفته اند که نقطه عطف بر گشت ناپذیری در ذهنیت سیاسی مردم است. حتی اگر جنبش اجتماعی و سیاسی ایران سرکوب شود، فراروی از رژیم جمهوری اسلامی نقطه آغاز هر حرکت دیگری خواهد بود.
۵- در شهر های بزرگ ایران، بویژه در تبریز، بدلیل وحشت روشن رژیم یک حکومت نظامی اعلام نشده برقرار است. تبریز شبیه دوره اشغال پاریس توسط نازی هاست. تمامی راه های ارنباطی بین آبرسانی تا دانشگاه تبریز، با نیروهای نظامی اشغال شده است. ارتباط بین آنجا با بازار تبریز قطع است و در تمامی مناطق حساس شهر, مثل باغ گلستان، محله ی دیک باشی و میدان ساعت، نیروهای نظامی مستقر هستند. در این میان، عناصر وابسته به نیروهای امنیتی اطلاعیه می دهند که مردم را از پیوستن به حرکت مردم منصرف سازند. اینها همان طرفداران حکومت داعش شیعه در ایران هستند که در پشت اسم های مجعول و «ملت چی» های کاذب و بی هویت پنهان شده بودند و میر هاشم دوه چی های امروز هستند.
۶- آذربایجان از زمان مشروطیت به این سو در رآس تمامی جنبش های سیاسی و اجتماعی ایران قرار داشته است. مساله ای ایران ، مساله آذربایجان است . از سنگر ستارخان تا آزادستان شیخ محمد خیابانی، تا جنبش فرقه برهبری پیشه وری، همواره جنبش آذربایجان مقدمه آزادی در سرتاسر ایران بوده است. هویت آذربایجان در رسالت تاریخی مبارزات آن بوده است .
آزادی حاصل مبارزه علیه دیکتاتوری حاکم است. اکنون این جامعه زنده به گور گرفتار چهار دهه سرکوب و کشتار و فساد و دزدی حکومتی، قد علم کرده است که بنیاد این حکومت بنیان کن را براندازد. دربرابر جناح های حکومتی که در سرکوب علیه مردم متحد شده اند، متحد شویم و به جنبش مردم ایران به پیوندیم!
قوی باشین ساولان تک اوجالانسین !
یاشاسین آذربایجان!
دیماه ١٣۹۶
…………….
نویدنو 15/10/1396
بیانیه حزب اعتماد ملی درباره حوادث اخیر
مردم شریف ایران در این ایام شاهد حرکت اعتراضی بخشی از شهروندان و هموطنان خود نسبت به شرایط اقتصادی و سیاسی کشورند و برخی شخصیت ها و نهادهای حاکمیتی و حکومتی را مسئول این شرایط می دانند . مسئولیت سیاسی و وظیفه شهروندی ایجاب می کند که نکاتی را به استحضار برسانیم:
۱- ملت ایران مردمی شرافتمند ، وطن پرست ، غیور، آگاه و خداپرستند که در طول تاریخ و صد و ده سال گذشته بویژه در چهار دهه اخیر هویت ملی ، دینی و شرافت انسانی خود را در عرصه های مختلف به نمایش گذاشته اند ، تقدیم صدها هزار شهید، جانباز و اسیر و تحمل شکنجه ها، محرومیت ها و دشواریهای سیاسی و اقتصادی در راه کسب استقلال،آزادی، عدالت و حاکمیت مردم گواه این ادعاست. جنبش تنباکو، انقلاب مشروطیت، جنبش نفت، جنبش ۱۵ خرداد ، انقلاب اسلامی و دفاع در مقابل هجوم مسلحانه داخلی و خارجی پس از انقلاب اسلامی، همگی سند و برگ های زرین مسئولیت پذیری ، هوشیاری و نکته سننجی آنان است ولذا به راحتی نمی توان برچسب فریب خوردگی ، عامل بیگانه بودن و یا بی هویتی را حتی به معترضان به ستوه آمده این ملت زد .
۲- این ملت هرگاه احساس محرومیت کرد، در ابتدا نصیحت نموده و سپس کناره گرفت، ولی وقتی محرومیت ها طاقت فرسا شد، صدای اعتراض خود را بلند می کند. بنابراین، اعتراضات کنونی نیز نشان دهنده وجود و گسترش احساس محرومیت در میان اقشار مختلف اجتماعی است. مردم محرومیت های زمان جنگ را طبیعی می دانستند و لذا پشت سر مسولان ایستادند و در مقابل خشونت خارجی و داخلی کمر خم نکرده، از انقلاب و کشورشان دفاع کردند. اما محرومیتی که از سوی سنت گرایان محافظه کار و انحصار طلب بعد ازپایان جنگ، ابتدا در حوزه سیاسی آغاز شد و سپس پیامدهای آن در حوزه های اجتماعی ، اقتصادی و انسانی سربرآورد را هرگز عاقلانه و عالمانه و عادلانه ندانستند. در تقابل با این محرومیت ها استراتژی و شیوه های مختلفی را برگزیدند، اما هر بار ، پس از پرداخت هزینه ها و پدیدار شدن روزنه ای برای حل مشکلات با فرآیندی مواجه شدند که بر گره ها افزوده شد.
پس از اتخاذ استراتژی مشارکت در انتخابات ، علیرغم عدم وجود نامزدهای مطلوب، با رضایت دادن به نخبگان حداقلی در انتخابات ۹۲ ، ۹۴ و ۹۶ شرکت فعالانه داشتند، اما کماکان شاهد تداوم و بلکه سخت تر شدن شرایط هستند. بنابراین تحرکات کنونی نشانه احساس محرومیت و عدم امید به حل مشکلات و بهبود شرایط بر اساس راه حل های مشارکت فعال مسالمت آمیز می باشد.
۳- اما این مردم شریف و معترضان به خیابان ها آمده باید بدانند که تجارب گذشته در انقلاب مشروطه، در جنبش نفت و در انقلاب اسلامی و نیز در هیچکدام رفتارهای خشونت آمیز گره گشایی نکرده اند، بلکه اولین خسارتی که در هر مرحله روی دست ملت و دولت ماند ترمیم و بازسازی حاصل از آن حوادث بود . شرایط سیاسی و اقتصادی بوجود آمده پس از پایان هرج و مرج و خشونت نیز نتوانسته است رضایت فعالان و مشارکت کنندگان در خشونت را تامین کند، جز آنکه سبب نابودی و قلع و قمع نخبگان سیاسی به دست یکدیگر و افزایش تعارضات و تضادهای اجتماعی و سیاسی در بین مشارکت جویان و نابودی نیروهای انسانی شده است.آیا وقت آن نرسیده است که ملت ایران از تاریخ صد و ده ساله خود درس بگیرد و این بار مشکل محرومیت خود را از طریق دیگری حل کند؟ و نیز آیا وقت آن نرسیده است نخبگان سیاسی مورد قبول مردم در جناح ها و احزاب سیاسی دست از تضاد و تفرقه بردارند و با تشکیل اتحادی قدرتمند و اتخاذ راه حل های سیاسی مناسب و گره گشا، به نمایندگی از مردم بی پناه هیات حاکمه را وادار به مذاکره و پذیرفتن ساز و کارهای مشکل گشا بنمایند. شاید یکی از عوامل اعتراضات مردمی بدون سر پناه همین باشد که نخبگان سیاسی مورد قبول مردم، پس از پیروزی، آهنگ جدایی از یکدیگر را ساز می کنند و در نتیجه ضعیف و ضعیفتر می شوند، و توان حمایت از مردم بی پناه در مقابل صاحبان قدرت را از دست می دهند . بنابراین باید تدبیری برای یافتن راه حل های مسالمت آمیز کرد ، زیرا پیمودن راه خشونت، نتیجه ای جز هیچ ندارد، ضمن آنکه می تواند فرصتی برای جهانخواران بین المللی و نیز سوء استفاده کنندگان داخلی فراهم کند و در این میان چیزی نسیب مردم نخواهد شد.
۴- صاحبان قدرت، از صدر تا ذیل، باید بدانند که مسولیت ایجاد شرایط موجود کشور بر عهده آنهاست و همگی باید پاسخگو باشند، نه افراد و نهادهای خاص، شرایط کنونی نتیجه مدیریت آنان طی سه دهه گذشته است. حاکمیت بخشیدن به گفتمان سنتی و اقتدار گرا و ناتوان از درک و حل مسایل اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی جامعه و حذف معترضین با انواع شیوه های سیاسی و تبلیغاتی و انحصار ساختاری، اولا موجب انباشت مشکلات و ثانیا تجمیع این مطالبات در بطن جامعه شده است که امروز به صورت رفتارهای خشونت آمیز سر بر آورده است.
صاحبان قدرت باید بپذیرند که انتقاد و اعتراض مسالمت آمیز حق مردم است و بنابراین باید زمینه های اظهار آن را در بستر اجتماعی و سیاسی فراهم کنند، نه آنکه هرگاه گروه و جمعیتی خواهان برگزاری تجمعی شد، وزارت کشور مانع از آن شود و بستر بیان مطالبات و منافع را به صورت مسالمت آمیز فراهم نکند. در این راه باید از احزاب و یا شخصیت های مورد قبول مردم مدد بگیرد.
وقت آن است که برای جلوگیری از رفتارهای خودسرانه و آشوب گرایانه،دولت با وساطت جبههها و احزاب و یا شخصیتهای مرجع مردم زمینه برگزاری تجمعات قانونی را در مراکز مشخص نظیر ورزشگاهها فراهم نماید تا امکان برگزاری گفتگو و مذاکره با مردم فراهم شود که نتایج حاصل از آن قابل پیگیری باشد.
ثانیا صاحبان قدرت بدانند که برخورد خشونتآمیز با مردم معترض،پیامدهای ناگوارتری را به همراه خواهد داشت. بلکه باید مشکلات را از طریق گفتگوهای سازنده بین حکومت و معترضین حل کرد. مشکل با حبس، حصر و خشونت و نیز جنگ روانی بر علیه معترضان حل نخواهد شد.
۵- وقت آن است که گروه حاکم به بررسی و ارزیابی و تحلیل فسادها ی مستقر شده در نظام سیاسی بپردازد .
انکار ضعف و فسادهای اجتماعی و اقتصادی و به ویژه سیاسی راه حل مشکل نخواهد بود. اگر آنان به حفظ نظام جمهوری اسلامی معتقد و پایبند هستند، باید با انجام مطالعات و بررسیهای کارشناسی توسط نخبگان علمی و اجرایی مفاسد نظام را تحلیل و بررسی نموده و به درمان آن ولو با هزینه هایی بر علیه خودشان بپردازند. اعتراضات کنونی نشانه بیماری نظام در ابعاد سیاسی و اقتصادی است؛ لذا باید این نظام پالایش و درمان شود، ساختارهای سیاسی معیوب مثل نظام انتخاباتی اصلاح شوند، ساختارهای اقتصادی بسترساز اختلاس ها، اصلاح شوند. ساختارهای فرهنگی مشکلزا اصلاح گردند و در نهایت شخصیتها و مسئولان سیاسی ناپاک و نا لایق کنار گذاشته شوند، طبیعی است که این امر مستلزم زمانی مناسب خواهد بود، اما باید سازوکاری طراحی شود که مردم به اصلاح امور باور و اطمینان پیدا کنند .
۶- صدا و سیما در ساختار کنونی حلقهی ارتباط حاکمیت و مردم و نیز نشانگر گفتمان حاکمیت است، متاسفانه مواضع، استراتژی و گفتمان این رسانه با نیازها و مطالبات اکثریت قاطع مردم، بهویژه جوانان عزیز در تعارض است. این سازمان بهجای آنکه برای نظام جمهوری اسلامی مشروعیت و مقبولیت بیافریند، موجب انزجار و ادبار جامعه از نظام سیاسی شده و میشود. مقدمترین اقدام نظام سیاسی، حل مشکل صدا و سیما به گونهایست که اکثریت شهروندان جامعه آن را قبول داشته و مواضع سیاسی آن را تایید نمایند.
۷- در پایان به همهی مسئولان و مردم عزیز ایران یاد آور می شویم که در برابر شرایط سخت و پر خطر و ناگوار کنونی کشور مسئولیت انقلابی اسلامی و تاریخی دارند و هر یک به سهم خود باید در پاسداری از حقوق انسانی و ملی شهروندان از یک طرف و حفظ امنیت و استقلال این مرز و بوم از طرف دیگر بکوشند.