به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۸۳، دوشنبه ۱۴ مرداد ماه ۱۳۹۸
فقر، گرسنگی، بیماری، بیکاری، بیخانمانی- چنیناند رهآوردهای چهل سال حاکمیت فقیهان پس از برقراری رژیم جمهوری اسلامی. ستم و بیداد حاکمیت از یک سو و بیکفایتی در ادارهٔ کشور از دیگر سو، مردم کشورمان را به ورطهٔ فقر و فلاکت و درماندگی کشاندهاند،
رژیم “ولایت فقیه” با بهپیش بردن سیاست نولیبرالیستی که بر غارت و چپاول تودهها بنا شده است، ساختارهای جامعه را به ورطه نابودی و ویرانی کشانده است. داشتن کاری متناسب با دانش و تخصص و قدرت جسمانی همراه با دستمزدی کافی حق هر انسانی در جامعهای عادلانه است، حقی که از همان بدو استقرار رژیم جهل و جنایت جمهوری اسلامی بهصورتی خشن نقض شده است. موج گستردهٔ بیکاری جامعه را فراگرفته است. در حال حاضر میزان بالای بیکاری که بهویژه دامنگیر بسیاری از جوان کشور است از هم پاشیدگی روحی و روانی این آیندهسازان میهن را موجب شده است. بررسی آخرین گزارشهای آماری از اشتغال کشور نشان میدهد که ۶/۳۵ درصد از جمعیت در سن کار شاغل هستند. بر این اساس از حدود ۲۷ میلیون و ۷۴ هزار نفر از جمعیت فعال کشور، “۲۲ میلیون و ۸۱۳ هزار نفر شاغل و سه میلیون و ۲۶۰ هزار و ۸۰۰ نفر بیکار هستند” [روزنامۀ مستقل، ۱۱ تیرماه ۱۳۹۸]. هرچند وجود این میزان بیکاری که در روزنامه مستقل آورده شده است گویای آمار بالای بیکاری در کشورمان است، اما دامنهٔ فاجعۀ بیکاری بسیار بیشتر از آن میزانی است که گزارش شده است. چراکه مسئولان حکومتی بهروال معمول همواره سعی دارند واقعیتهای دهشتناک جامعه را لاپوشانی کنند و تنها از سر ناچاری گاهی گوشههایی از ابعاد آن را آشکار میکنند. در کشور ما کمتر روزی است که خبر یا گزارش واگذاری بخشهایی از اموال عمومی به بخش خصوصی در جایجای آن بهگوش نرسد. در این ارتباط آقای رضا وفایی یگانه، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری ایسنا، ۲۸ تیرماه ۱۳۹۸، اظهار کرد: “از مجموع ۹۳۲ هزار نفر از زنان بیکار جامعه، ۶۵ درصد دارای تحصیلات عالیه هستند. ” آقای وفایی یگانه در ادامۀ همین گفتوگو افزود: “حدود ۷/۱۹ در صد از کل جمعیت فعال کشور یا بیکار بوده و یا با وجود اشتغال در بازار کار خواهان کار بیشتر هستند. … حدود ۴۲ درصد افراد فعال جامعه، یا بیکار هستند یا اینکه اشتغال ناقص دارند. ” البته آقای وفایی یگانه در این گفتوگو از اینکه افراد با اشتغال ناقص در آمارهای دولتی جزو انبوه لشکر بیکاران محسوب نمیشوند سخنی بهمیان نمیآورد. بیکاری جوانان تحصیلکرده جویای کار که از یافتن کاری در رشته تخصصیشان با حقوقی مکفی ناامید شدهاند، از معضلهای بزرگ فراروی جامعه است. در ایران کمتر خانوادهای میتوان یافت که فرزند تحصیلکردهای بیکار در خانه نداشته باشد. اکثر این خانوادهها در شمار قشرهای فقیر و متوسط جامعه هستند، یعنی مردمانی که با هزار خون دل خوردن توانستهاند هزینه تحصیل فرزندانشان را تأمین کنند و اینک برای اشتغال و زندگی معمول جگرگوشههای خود در حال و آینده هیچ دورنمای روشنی نمیبینند. معاون توسعهٔ امور اجتماعی و عمومی سازمان مدیریت ایران اعلام کرد: ” ۴۲درصد بیکاران کشور فارغالتحصیلان دانشگاهها هستند. تنها دو روز پیش معاون آموزشی وزیر علوم خبر داد که ۱۷ درصد فارغالتحصیلان دانشگاهها بیکار هستند ” [کانال تلگرامی صدای آمریکا، ۳۱ تیرماه ۱۳۹۸]. این آمار گرچه نمیتواند عمق ستم به جوانان را نشان دهد، با وجود این خود بهتنهایی افشاگر است.
بیکاری و نبود فرصتهای شغلی، کل کشورمان و تمامی مراکز شهری و استانها را فراگرفته است. ازآنجاییکه بعد از گذشت بیش از چهل سال از حکومت جمهوری اسلامی مشکل حملونقل شهری بالأخص در شهرهای بزرگ بهصورتی لاینحل در آمده است و مسئولان حکومتی برای رفع مشکل آن هیچ تدبیری نمیکنند، افرادی با ماشینهای شخصی بهصورتی گسترده به جابهجایی شهروندان در سطح شهرها میپردازند تا از این راه کمک درآمدی هم کسب کنند. این مسئله مخصوصاً در تهران، نمونههایی فراوان دارد. بر همین اساس، افراد زیادی که در شهرهای مختلف کشور بیکارند با تهیه اتومبیل به تهران میآیند تا مسافرکشی کنند. آنان شبها را نیز در ماشین خود میخوابند. آقای محسن پور سید آقایی، معاون حملونقل و ترافیک شهرداری، نیز به این موضوع اسفانگیز اذعان کرد و گفت: “جوانانی را میبینیم که با کمک یکدیگر ماشین خریده و محلاتی را بهعنوان پاتوق و گعده درنظر گرفته و ماشین خوابی میکنند. اینها جوانان شهرهای دیگری هستند که بهدلیل نبود شغل به تهران میآیند. … بچههای یک استان در یک محله و استانهای دیگر در محلات دیگر جمع میشوند و در خودروهایشان میخوابند” [بهار نیوز، ۳۱ تیرماه ۱۳۹۸]. بسان دیگر مسئولان و کارگزاران حکومتی، سید آقایی دربارهٔ علت این میزان بیکاری که از سیاستهای ضد مردمی رژیم ولایت فقیه ناشی میشود، سکوت پیشه میکند.
از سویی دیگر، ما شاهد برخورد خشن و غیر انسانی مزدواران رژیم به دست فروشان، که تلاش می کنند از این راه امرار معاش بکنند رو به رو هستیم. به عنوان نمونه روز اول تیرماه مأموران نیروی انتظامی و آگاهی با یورشی وحشیانه به دستفروشان گردشگاه زریبار، تمامی هست و نیست آنان را شکسته و بههم ریختند و چند دستفروش را نیز بازداشت کردند. گفته میشود: حمله به دستفروشان بنا بهدرخواست ملا مصطفی شیرزاد، امام جمعه مریوان، صورت گرفته است. این عمل سرکوبگرانه بازتابی گسترده در شبکههای اجتماعی پیدا کرد. علیرضا زاهدیان، معاون طرحهای آماری مرکز آمار ريم، در سخنرانی در “کنگره علوم سلامت”، باروری و فرزندآوری، در تاریخ ۲ خردادماه ۱۳۹۶، اظهار داشت: ” با ایجاد ۹۰۰ هزار شغل در سال ۱ درصد [یک درصد] از نرخ بیکاری کاهش پیدا میکند. ” آقای زاهدیان در این سخنرانی عمداً نمیگوید که رژیم نهتنها شغلی ایجاد نمیکند و نخواهد کرد، بلکه با اجرای طرح نولیبرالی تعدیل نیروی انسانی نیز هر دم بر تعداد بیکاران میافزاید. بحران عمیق و حادی که اقتصاد بیمار کشور را فراگرفته- ازجمله افزایش بیرویه تحریمهای جدید و ضد انسانی آمریکا و متحدانش و بیاعتنایی رژیم جهل و جنایت جمهوری اسلامی نسبت به سرنوشت آحاد مردم میهنمان- در بهبود اوضاع وخیم کار و کاهش نرخ بیکاری برای جویندگان کار چشماندازی روشن در افق آینده نمیگشاید.
مسلماً این وضعیت به فقر و تنگدستی هرچه بیشتر محرومان و زحمتکشان منجر خواهد شد. چارهٔ کار داشتن اقتصادی عادلانه بر مبنای احترام به کرامت انسانی است که در ساختار ضد مردمی رژیم ولایی محلی از اِعراب ندارد. ما برآنیم که بدون تشکل تودهها و بدون مبارزهٔ همهٔ خلقهای میهنمان در مسیر طرد رژیم ولایت فقیه، حل مسئله بیکاری همانند دیگر معضلهای مزمن در کشور امکانپذیر نیست.