به علت اهمیت مساله خصوصی سازی این دیدگاه زیر عنوان سخن روز انتشار می یابد
***
سخن روز شماره: ۸۰ (۲۸ آبان ۱٣۹۷)
در یکی دو سه هفته اخیر بی بی سی چند مقاله و ویدئو انتشار داده است تا با زیرکی تمام علت ها و ناکامی های بخش خصوصی و خصوصی سازی شرکت ها و کارخانجات دولتی را ۱) سپردن آنها به دست افراد غیرکارشناس ۲) ضعف و سوءمدیریت ۳) عدم سرمایه گذاری کافی و… به خوانندگان و بینندگان خود القا کند، نه بخواهد به جزئیاتی بپردازند که سیاست های خصوصی سازی و نئولیبرالی حاکم بر ایران و جهان چه بلایی بر سر مزدبگیران یدی و فکری آورده است.
.
به دقیقه ی ۱ و ۲۰ ثانیه ویدئوی زیر در بی بی سی گوش کنید تا فردی که دارد جلوی دوربین حرف می زند، چه می گوید. برخلاف آقای اسماعیل بخشی نماینده اصلی کارگران شرکت نیشکر هفت تپه که خواهان دولتی شدن مجدد شرکت شان یا اداره شورایی شرکت شان سخن می گوید، این سخنران می گوید “بخش خصوصی هر جا می رود، آباد می کند. چرا اینجا (یعنی شرکت هفت تپه) این جوری یه.”
http://www.bbc.com/persian/iran-46249378
حال سخنان این فرد را با سخنآن آقای بخشی در همین روز گوش کنید تا ببینید چرا بی بی سی این ویدئوی زیر را برای ببیندگان خود برنگزید:
http://www.iran-chabar.de/article.jsp?essayId=89928
هدف تمام گزارش ها و ویدیوهای بی بی سی در چند هفته اخیر، عملا دفاع از خصوصی سازی است، ولی مخالف “خصولتی سازی” یعنی سپردن بنگاه دولتی به بنیادین های زیر کنترل ولی فقیه است. پس بی بی سی می خواهد بگوید نفس خصوصی سازی به خودی خود بد نیست، هیچ، بلکه خیلی هم خوب است، به شرطی که به نهادهای نظامی- اقتصادی سپرده نشود.
ولی حرف مخالفان واقعی خصوصی سازی مبتنی بر سیاست های دیکته شده نهادهای بینالمللی مانند صندوق بین المللی پول سخن دیگر است، که می گویند دولت ها حق ندارند تمام مسئولیت ها و مشکلات اقتصادی یک کشور را از دوش خود بگیرند و بنابراین باید بر تمام بنگاه های اقتصادی، حتی آنهایی را که واگذار کرده است نظارت کافی داشته باشد تا حق هیچ نیروی زحمتکشی پایمال نشود. دولت ها باید امنیت شغلی کارگران را تامین کنند چه در بخش های دولتی و چه خصوصی. باید قرارداد های موقت و شغل های بی قرارد لغو شود. و…
باید از بی بی سی پرسید که نتیجه ی اقتصاد نئولیبرالی که نتیجه تصمیمات رهبران سابق و فعلی کشورتان، “بریتانیای کبیر”، مانند تاچر و کامرون و می و رهبران سابق سابق و فعلی ایالات متحده مانند ریگان و بوش و اوباما و ترامپ بوده و هست، چه نتیجه مثبتی برای طبقه کارگر انگلیس و دیگر کشورها مانند فرانسه و آلمان به ارمغان آورده است که حال بخواهد برای طبقه مزدبگیر ایران بیاورد. به عنوان مثال بی بی سی نمی گوید اعتراضات اخیر کارگری در آلمان و فرانسه برای چیست. بی بی سی نمی گوید سیاست های اقتصادی نئولیبرالی که از سوی انگلیس و آمریکا، تاچر و ریگان چه بلایی بر سر طبقه کارگر شیلی، اروپای شرقی و حال بر سر طبقه کارگر انگلیس و آمریکا و سرتاسر دنیا آورده است.
چیزی که برنامه های بی بی سی و امثالهم به دنبال آن هستند این می باشد که دست برادران “قاچاقچی و صاحب تفنگ و پول و رسانه” کوتاه شود و رژیم تسلیم امپریالیسم شود و به جای این برادران ریش و پشم دار، دوستانی کراوات دار از داخل یا شرکت ها و انحصارات فراملی و چندملیتی از اروپاو کانادا و آمریکا بیایند و به دلیل نیروی ارزان کار و مواد خام مفت، طبقه مزدبگیر یدی و فکری و نیز حتی محیط زیست ایران را چپاول و استثمار کنند.
اینجاست که اتحاد همه نیروهای سیاسی مترقی داخل و خارج کشور می تواند تمامی زحمتکشان یدی و فکری ایران را از دو دشمن داخلی (حاکمیت ولایی و دولت های به شدت نئولیبرالی ایران) و خارجی (امپریالیسم آمریکا و متحدان اروپایی اش، پادشاهی ارتجاعی عربستان و رژیم نژادپرست اسرائیل) آگاه و سپس نجات دهد. آنها با تشکیل حکومتی ملی-دمکراتیک گام به گام می توانند با سیاست های اقتصادی تولید-محور برابری ها و عدالت های چندگانه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زیست-محیطی را در سرزمین ایران پیاده کنند، و کشور را به استقلال اقتصادی برسانند، تا طبقه زحمتکش را از بردگی و فلاکت نجات دهند.
ولی باید پذیرفت که این دو دشمن داخلی و خارجی از ابزاری بسیار قدرتمند به نام رسانه و شبکه های اجتماعی برخوردارند، که هرگز فرصت و اجازه شنیدن این سخنان را به گوش تمام مردم ایران و جهان نمی دهند. این رسانه های داخلی مانند رادیو و تلویزیون دولتی ایران که تماما در خدمت نیروی سرکوب گر و نیز در خدمت سرمایه داری کلان تجاری است و رسانه های خارجی وابسته به امپریالیسم و نظام سرمایه داری جهانی مانند بی بی سی، رادیو فردا، صدای آمریکا، من و تو، ایران اینترنشنال تماما در خدمت و تبلیغ برای نظام سرمایه داری نئولیبرالی جهانی شده بوده و خواهند بود و هرگز به اندازه سر سوزنی دلسوز و در خدمت زخمتکشان یدی و فکری ایران نبوده و نخواهند بود.
چه باید کرد؟ باید میان مردم رفت که در انتظارند.
بدون رفتن میان مردم و بدون روشنگری و تبلیغ و سازماندهی و بدون اتحاد نیروهای سیاسی مترقی نباید انتظار معجزه بود و بی شک باید پذیرای دو یا سه محتمل بسیار ناخوشایند برای آینده ایران بود.
به ويدئوی زیر هم توجه کنید که آقای علی افشاری، عضو سابق دفتر تحکیم وحدت که حال در واشنگتن آمریکا سکونت دارد، در مصاحبه با بی بی سی دقیقا همان حرف های بی بی سی را تکرار می کند که مشکل از خود خصوصی سازی شرکت ها یا بنگاه های دولتی نیست، بلکه مشکل را در روند واگذاری یا سپردن شرکت ها و بنگاه ها به افراد ناشایست و ناتوان می بیند.
http://www.bbc.com/persian/tv-and-radio-46257905
آقای افشاری که از اصلاح طلبان خارج از کشور است توضیح نمی دهد که چرا کارگران شرکت هفت تپه خواهان بازگرداندن شرکت خصوصی شده شان به دولت هستند. توضیح نمی دهد چرا که خود مانند تمام اصلاح طلبان داخل و خارج کشور خواهان هر چه بیشتر خصوصی شدن شرکت و بنگاه های دولتی هستند، ولی نه واگذاری آنها به شکل خصولتی- یعنی نهادهای نظامی- اقتصادی سپاه.
ولی خواست به حق کارگران هفت تپه که خواهان بازگرداندن شرکت به دست دولت یک علت بیشتر ندارد و آن تضمین حقوق، تضمین قرارداد و حتی استخدام است که اینها در واقع تضمین امنیت شغلی و بیمه و بازنشستگی است که بخش خصوصی این تضمین ها را نمی دهد و دولت هم با فروش بنگاه های دولتی دقیقا در پی این هدف ضدکارگری علیه تمام زحمتکشان یدی و فکری است.
در مصاحبه با علی افشاری، بی بی سی بخشی از سخنان اسماعیل بخشی را پخش می کند تا همزمان به دو هدف مرموزانه خود دست یابد:
۱) بگوید اسماعیل بخشی آن فرد مناسبی نیست که لایق نمایندگی کارگران شرکت نیشکر هفت تپه باشد، چرا که او از واژگانی مانند “کثیف” استفاده می کند وقتی از تلویزیون ایران سخن می گوید، ولی اگر به ویدئوی زیر را که سخنان آقای بخشی را کامل پخش می کند گوش کنیم متوجه می شویم او آن واژه رادقیقا در حالت عصبی بیان می کند. ولی دقیقه بعد که سخن او با تشویق حضار قطع می شود سخن خود را اصلاح می کند و بی جای عبارت “تلویزیون کثیف و ضد مردمی”، می گوید “تلویزیون ضد مردمی”.
http://www.iran-chabar.de/article.jsp?essayId=89933
علاوه بر آن، بی بی سی پس از پخش اندکی از سخنان بخشی، در گفتگو با آقای افشاری از عبارت “آقای بخشی و هم مسلکان او [منظور مصاحبه گر بی بی سی از “هم مسلکان” احتمالا” چپگرا هستند] استفاده می کند، که این بار می بینیم هدف خود یعنی “حقیر و کوچک شمردن آقای بخشی “- را با زبانی آشکار و مستقیم تر بیان می کند.
۲) به ببیندگان القا کند فقط این بی بی سی است که رسانه مردمی و دمکراتیک است و خبرها را همان طور که هستند، به سمع و نظر شنوندگان و ببیندگان خود می رساند، در حالی که رئیس سابق او و همکارانش در بخش بی بی سی فارسی گفت: “کار ما خبررسانی نیست، بلکه خبرسازی است”، این یعنی بی س بی سی و امثالهم خبر را آن طور می سازند که به نفع نظام و طبقه سرمایه داری ایران و جهان باشد، نه طبقات محروم و زحمتکش، به همین دلیل کل سخنان آقای بخشی را پخش نمی کند.
در این ویدئو و مصاحبه، هم، به وضوح شاهدیم که اصلاح طلبانی مانند علی افشاری همصدا با رسانه های سرمایه داری مانند بی بی سی هستند که می خواهند علت اعتراضات و اعتصابات کارگران و معلمان را تنها و تنها اعتراض صنفی نشان دهند، نه اعتراضات صنفی و سیاسی چپگرایانه و ضد سرمایه دارانه.
راهکار اصلاح طلبانی مانند آقای اقشاری و این رسانه های وابسته به نظام سرمایه داری جهانی این است که “خصوصی سازی باید درست صورت گیرد”، یعنی به نهادهای نظامی و اقتصادی حاکمیت -“خصولتی ها”- سپرده نشود، بلکه به افرادی خارج از این نهادها که از شایستگی و توانایی بهبود و توسعه این بنگاه های خصوصی شده برخوردارند. در حالی که اعتراضات اخیر کارگران و معلمان به روشنی نشان می دهند که آنها نه تنها از حقوق صنفی شان از دست رفته یا معوق خود به اعتراض برخاستند، بلکه آشکارا نشان داده اند مخالف خصوصی سازی بنگاه های دولتی و کالایی شدن آموزش و درمان هستند، دو امری که صد در صد در مخالفت با سیاست اقتصادی نئولیبرالی حاکم بر ایران و جهان است.
علاوه بر این، افشاری ها و بی بی سی ها نشان می دهند که مخالف بسیار جدی هر نوع دخالت دولت ها در اقتصاد هستند یعنی طرفدار و مبلغ اقتصاد آزاد (عنصر سوم نئولیبرالیسم) هستند، اقتصادی آزادی که در آن تنها کسانی در رقابت (عنصر دوم اصلی نئولیبرالیسم) برنده اند که از ثروت و سرمایه مالی بیشتر (عنصر اول نئولیبرالیسم) برخوردارند، چرا که همان طور که آقای افشاری در پایان مصاحبه اش می گوید “دولت ها – در ایران و جهان – [نمی توانند] کارفرما و حتی تاجر خوبی باشند”. یعنی برای دست در اندرکاران اقتصاد نباید هیچ گونه دخالت و نظارتی باشد. این سخن آقای اقشاری دقیقا همان سخن آقای روحانی رئیس جمهور به شدت نئولیبرال ایران است که می گوید: “اقتصاد نه کار ماست، و نه کار شما [برادران نظامی پلسدار], و اقتصاد را باید سپرد به دست مردم”، بی آن که بگوید منظورش از مردم کیست.
اعتراض کارگران و معلمان و دانشجویان در هفته های اخیر نسبیت به خصوصی سازی و کالایی شدن آموزش دقیقا از اینجا سرچشمه می گیرد که چون دولت پس از واگذاری طبق اصول بنیادین اقتصاد نئولیبرالی و خصوصی سازی حق دخالت و نظارت بر بنگاه های اقتصادی را ندارد، پس اصلا نباید این بنگاه های دولتی را به بخش خصوصی یا “خصولتی و رفاقتی” واگذار کند. از قضا، مانند دیگر تناقضات در تمامی سیاست های مختلف حاکمیت ولایی ایران، سیاست خصوصی سازی گریبان آن را به طور جدی گرفته است، چرا که از یک سو از ابتدای انقلاب ۵۷ مدعی عدالت خواهی و ضد سرمایه داری و حتی ضدامپریالیست بوده است، از سوی دیگر تلاش می کند با واگذاری بنگاه های دولتی به بخش خصوصی منافع کلان سرمایه داران بازاری و تجاری را تامین کند. مکث در این نوع تناقضات موجود در تمامی سیاستهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی است مهمی توان به ذات اسلام سیاسی پی برد و دشمنی این اسلام سیاسی با طبقه کارگر و تمامی زحمتکشان یدی و فکری ایران و کشورهای منطقه و خاورمیانه و بخش های از آفریقاست.
نتیجه گیری:
جریان اصلاح طلبی ایران و اصلاح طلبانی مانند افشاری ها، گنجی ها و تاجزاده ها و خاتمی ها، و رسانه ها و تمامی جناح های سیاسی داخل ایران، و تمامی رسانه های وابسته به امپریالیسم و نظام سرمایه داری جهان دنبال یک هدف هستند: فضای سیاسی-اقتصادی بدون مزاحم تا بتوان زحمتکشان یدی و فکری و محیط زیست آنها را با قدرت و بی رحمی هر چه تمام تر غارت، چپاول و استثمار کنند. و تنها یک جریان سیاسی مترقی می تواند سد بزرگی برای تمامی این دشمنان داخلی و خارجی ایجاد کند: مارکسیست های واقعی.