بی شک رفورمیسم را یارای آموختن از جنبش کارگری نیست !

image_pdfimage_print

نویدنو  01/09/139

توده های مردم با تجربه سیاسی خود دریافته اند که راه نجات خود را باید در کنش گسترده مطالباتی ، اعتراضی و اتحاد خود به عنوان یک خط مستقل مردمی خارج از جناح های حکومتی دنبال کنند

    • به دنبال به چالش کشیده شدن و بی اعتبار شدن اصلاح طلبی حکومتی دو دهه پس از آغاز اصلاحات ، بی شک آنچه که اینک اعتبارش را بیش از پیش از دست می دهد، رفورمیسم چپ در انواع مختلف آن است. اما با اطمینان می توان گفت که حاملان اندیشه رفورمیسم به اقتضای جایگاه اجتماعی خود فاقد پتانسیل یادگیری از جنبش توسعه یابنده و رادیکال شونده کارگران اند.

 

  • مسعود امیدی

زمان چندان زیادی از انتخابات ریاست جمهوری سال 96 و انتخابات شوراها نمی گذرد . همان انتخاباتی که دولت روحانی و مدافعان آن با شعار حقوق شهروندی و ایجاد ترس برای روی کارآمدن کاندیدای جناح مقابل با توجه به کارنامه شناخته شده اش، در صدد آن برآمدند تا نظر و آرای توده های مردم را به نفع روحانی جلب کنند. آنها اینگونه تبلیغ می کردند که عدم شرکت در انتخابات و عدم حمایت از روحانی به معنای بی عملی است که به نفع جناح مقابل خواهد بود. از این رو تنها موضع درست را در رای دادن به روحانی می دیدند. اینک نزدیک به یک سال و نیم از آن زمان می گذرد. تحولات اجتماعی و سیاسی در این مدت از یک سو نشان داده است که تا چه میزان دولت روحانی به شعار “حقوق شهروندی” خود در عمل پای بند بوده و در دفاع از حقوق شهروندان در برابر جناح دیگر ایستادگی کرده است ، و از سوی دیگر نشان می دهد که خود دولت در برخورد با اعتراضات گسترده جنبش معلمان ، جنبش کارگری، کامیونداران و ….و مطالبات مختلف معیشتی و دموکراتیک مردم تا چه میزان در کنار رای دهندگان خود بوده است!

چه بسا بخش قابل توجهی از کسانی که در آن انتخابات با چنین امید واهی ای به روحانی رای دادند ، امروز در میان خیل عظیم معترضانی هستند که در اعتراضات گسترده اجتماعی از اعتراضات درس آموز کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز و شوش و هپکوی اراک و …..گرفته تا شمار فزاینده اعتراضات کارگری ، معیشتی و دموکراتیک در سراسر کشور حضور داشته و ایفای نقش می کنند. در این ارتباط بویژه رویکرد حمایتی کارگران فولاد اهواز نسبت به هفت تپه و نیز حمایت دانشجویان و نیز وکلا و حقوق دانان از آنها بسیار پرمعناست. این به نوعی می تواند طلیعه شکل گیری یک جنبش مستقل مطالباتی، اعتراضی و ملی تلقی شود که در برخی تحلیل های انقلابی و مارکسیستی لنینیستی روزهای انتخابات به صراحت پیش بینی و توصیه شده بود. این به معنی آن است که توده های مردم با تجربه سیاسی خود دریافته اند که راه نجات خود را باید در کنش گسترده مطالباتی ، اعتراضی و اتحاد خود به عنوان یک خط مستقل مردمی خارج از جناح های حکومتی دنبال کنند. اما طبیعی است که رفورمیستها فاقد این استعداد باشند که مانند کارگران این درس را آموحته باشند.

همه آنهایی که به دور از پرنسیپ های مارکسیستی و لنینیستی به دنبال آن هستند تا کنش سیاسی و اجتماعی را به جای دنبال کردن در پویش و دینامیسم مبارزه طبقاتی و طبقات اجتمایی ، بیش و پیش از هر چیز در دایره تنگ و بسته و سترون مبارزات سیاسی و جناحی های قدرت دنبال کنند، نه تنها سهمی در بسیج و سازماندهی جنبش مطالباتی و اعتراضی امروز طبقه کارگر ایران ندارند، بلکه هم اکنون نیز در تلاشند تا افق های آن را که می تواند بسیار امید بخش باشد، به نوعی با تردیدها و نگرانی های متعدد همراه نموده و بدین وسیله مانع توسعه این اعتراضات شوند.

اعتراضات اخیر کارگری ، هم به لحاظ شعارهای طبقاتی مطرح در آن ها ، هم به لحاظ گستردگی آن ها، هم از نظرمیزان انسجام و یکپارچگی آن و هم از نظر جلب همبستگی معلمان ، دانشجویان و… یک نقطه عطف جدی در جنبش کارگری ایران و در مسیر تبدیل شدن طبقه کارگر به یک طبقه “برای خود” است. بی تردید این دستاورد ارزشمند به هیچ وجه نمی تواند محصول دنباله روی از سیاست های توصیه ای رفورمیستها در جنبش کارگری و چپ باشد. آن را باید بیش و پیش از هرچیز نتیجه تجارب سیاسی طبقه کارگر و نزدیکی جنبش انقلابی چپ با جنبش کارگری دانست. امری که از مشاهده پلاکارهایی چون “نان، کار، آزادی” در اعتراضات و تظاهرات کارگری آشکار است.

به دنبال به چالش کشیده شدن و بی اعتبار شدن اصلاح طلبی حکومتی دو دهه پس از آغاز اصلاحات ، بی شک آنچه که اینک اعتبارش را بیش از پیش از دست می دهد، رفورمیسم چپ در انواع مختلف آن است. اما با اطمینان می توان گفت که حاملان اندیشه رفورمیسم به اقتضای جایگاه اجتماعی خود فاقد پتانسیل یادگیری از جنبش توسعه یابنده و رادیکال شونده کارگران اند.

29 آبان 97

نقل از فیس بوک نویسنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *