null منتشر شده در – فروردين 26, 1398
در هفته گذشته توجه روزنامهها و رسانههای کشور بهطورعمده به اعلامیه دولت ترامپ در مورد قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست سازمانهای تروریستی و بازتاب دادن واکنشها به آن اختصاص یافته بود. داستان در همه روزنامهها چه از سنخ اصولگرا، اصلاحطلب و یا از جنس تندرو گرفته تا اعتدالگرا یکدست بود: وحدت و یکپارچگی برگرد سپاه. نمایندگان در مجلس و صداوسیما با بر تن کردن یونیفورم سپاه خود را سپاهی نامیدند که بتوانند نمایشی از “وحدت و یکپارچگی ملی” را بهنمایش بگذارند.
واقعیت انکارناپذیر اما این است که در انظار عمومی و در متن جامعه فرماندههای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رژیم ولایی بهدرستی بهعنوان عناصری سرکوبگر و تحت فرمان ولی فقیه شناخته شدهاند. مردم بنا بر تجربه زندگی دیدهاند و میدانند که سپاه نیرویی است خشن و پرقدرت و آزادیکُش. در این ارتباط نگاهی به برخی از روزنامهها و سخنوریهای شخصیتهای سیاسی درون حاکمیت نشان میدهد که در مورد نقش مخرب سپاه در کشورمان تا چه حد بین درک مردم و گفتههای سیاستمداران و رسانههایی که هفته گذشته اینچنین عشق و علاقه به این نیروی سرکوبگر نشان دادند فاصله وجود دارد.
سرمقاله روزنامه ایران، ۲۲ فروردینماه، با تیتر “دیدار دیپلماتها با سرداران”، نوشت: “سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نخستین واکنش نسبت به اقدام دولت آمریکا، در بیانیهای بازتابهای داخلی نسبت به این رویداد را ٬حماسه پرشور وحدت و یکپارچگی ملی٬ توصیف کرد. روز گذشته البته یک اتفاق کمسابقه برگ سترگ دیگری بر این دفتر حماسه پرشور افزود آنجا که وزیر امور خارجه کشورمان بههمراه دو معاون خود به دفتر فرماندهی کل سپاه رفتند و با فرماندهان ارشد این نهاد دیدار و گفتوگو کردند.” این همان جواد ظریفی است که چند هفته پیش بهدلیل اینکه قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در کنار بشار اسد و علی خامنهای بدون او با هم عکس گرفته بودند، بهصورتی نمایشی برای دو روز قهر کرد و استعفا داد و گفت: “وزارت خارجه مسئول روابط خارجی کل کشور است نه اینکه هر دستگاهی در داخل یا خارج از دولت سیاست خارجی خود را دارد و ما صرفاً مسئول سیاست خارجی وزارت خارجه هستیم.” حالا همان جواد ظریف در عکسی بههنگام ماچ و بوسه با فرمانده کل سپاه، محمدعلی جعفری، در صفحه روزنامههای اصلاحطلب و تندرو و اصولگرا نشان داده میشود و از او با آبوتاب نقلقول میشود: ”ملت، دولت و نظام از کسانی که جان خود را برای امنیت ما مایه گذاشتهاند و فداکاری و ایثار میکنند دفاع کرده و در کنار آنها ایستادهاند.” در این دیدار، فرمانده سپاه هم طبق روال معمول با لاف زدنهای توخالی و خطرناک مدعی شد: “گوشت نیروهای نظامی آمریکا در منطقه زیر دندان ماست”.
یکی از تیترهای صفحه اول روزنامه آرمان، ۲۲ فروردینماه، هم از قول حسن روحانی نوشت: “سپاه مدافع آزادی در منطقه است.” این سخن رئیسجمهور حکومتِ ولایت در جلسه هفته گذشته هیئت دولت، به مفهوم کلمه آزادی بهویژه با توجه به فعالیتهای سرکوبگرانه سپاه معنایی تازه بخشید. این همان حسن روحانی است که در کارزار انتخاباتی سال ۹۶ بهمنظور جلب توجه و گرم کردن تنور نمایش انتخابات مهندسی شده اجازه یافت در حرکتهایی نمایشی انواع اتهامات را به سپاه وارد سازد و فعالیتهای موشکی و اقتصادی آن را زیر سؤال ببرد.
روزنامه کیهان شریعتمداری هم روز شنبه ۲۴ فروردینماه با استناد به چند عکس چند راهپیمایی نمازگزاران در نماز جمعهها در برخی از شهرها، در تیتری با حروف درشت نوشت: “خروش یکپارچه ملت علیه آمریکا و در حمایت از سپاه”. روزنامه جوان، وابسته به سپاه، ۲۲ فروردینماه، نیز از قول ظریف نوشت: “امروز به دیدار فرماندهان سپاه آمدیم تا در کنار برادرانمان مانند سابق حضور جدی داشته باشیم و خوشبختانه این اقدام احمقانه آمریکاییها باعث شد اتحاد و همدلی در کشور ما بیشازپیش شود.” اینکه جواد ظریف میگوید: “مانند سابق…”، خندهدار است، زیرا تا بهحال روزنامههایی مثل جوان و کسانی مانند جواد ظریف یکدیگر را متهم میکردند که برخلاف منافع ملی عمل میکنند. مخصوصاً ظریف و روحانی همواره تندروها (ازجمله سپاه) را متهم میکردند که در دستگاه دیپلماتیک کشور سنگاندازی و خرابکاری میکنند. در هفته گذشته شماری از سیاستمداران و روزنامههای حامی دولت حسن روحانی و اصلاح طلبی- اعتدالگرایی که گویا برای اصلاح کردن حاکمیت ولایت فقیه تلاش میکنند بههمراه صداوسیما و در کنار رسانههایی با دیدگاههایی بهشدت واپسگرا مانند کیهان، همگی، برگرد سپاه در حاکمیت ولایت فقیه ذوب شدند.
این نمونهای بارز از وجود ارزشهای دوگانه و دروغین در تاروپود مجموعه حاکمیت ولایت فقیه و در شمار زیادی از رسانهها و تحلیلگرهایی است که به جناحهای قدرت متصلاند. آنها هرگاه که لازم باشد برای “تداوم نظام” در هر نقشی بازی خواهند کرد و به هر رنگی درخواهند آمد و همزمان در رقابت با یکدیگر برای کسب منافع کلان اقتصادی و رانتهای سیاسی و حفظ آنها به هر کاری دست میزنند: برای گرم کردن انتخابات از پیش مهندسیشده نقشآفرینی میکنند، اعتراضهای مردم را سرکوب میکنند، آزادیخواهان را به زندان میاندازند، اقتصاد ملی را برای منافع جناحی از درون خالی میکنند و امنیت و منافع ملی را به خطر میاندازند.
دولت راست افراطی ترامپ بهصورتی برنامهریزیشده هرروز کشور ما را با خطرهایی جدید و ویرانگر روبرو میکند. در هفته گذشته مرحله دیگری از حرکتهای حسابشده را عملیاتی کرد. بدین ترتیب، سیاست دولت ترامپ زیر پرچم مبارزه با “تروریسم اسلامی” و از سوی دیگر عملکرد و لافزنیهای رژیم ولایی، کشور ما را با خطر جنگ روبرو خواهد کرد. اصحاب قدرت رژیم ولایی که حتی نتوانستهاند کشور ما را در مقابل بلایای طبیعی مانند سیلابها مصون نگهدارند، با گرفتن انواع ژستهای توخالی و بهراه انداختن نمایشهایی ساختگی از وحدت و یکپارچگی ملی در کوچه و خیابان و مسجد و مجلس، تصور میکنند میتوانند زیر لوای دروغین دفاع از ایران برای خود اعتباری تازه کسب کنند.
مردم بهخوبی میدانند در نزدیک به چهار دههٔ گذشته چگونه و چرا نیروهای سپاه و بسیج در درون کشور برای ایجاد جو رعب و سرکوب کردن هرگونه اعتراضی بهکار گرفته شدهاند. برای مردم جای تردیدی نیست که سپاه پاسداران آخرین خط دفاع و از ابزار اصلی تهاجم حاکمیت ولایی به جنبش مردمی بوده و هست. مردم بهخوبی میدانند که دستگاه مخوف امنیتی سپاه همواره حرف آخر را میزند و بهسرعت هر ندای آزادیخواهی را در گلو خفه میکند و آزادیخواهان و فعالان مدنی و صنفی را بیدرنگ به زندان میاندازد. مردم بهیاد دارند که در سال ۱۳۸۸ چگونه سپاه و بسیج اعتراض مردم را بهشکلی خونین سرکوب کردند. مردم میدانند که فعالیتهای برونمرزی سپاه قدس منافع ملی کشور و حاکمیت ملی ما را در مرز وضعیتی پرتنش، نامتعادل و خطرناک قرار داده است و هزینههای مالیای هنگفت را بر کشور تحمیل کرده است.
کارنامه سپاه و بهویژه فرماندههای ارشد آن بسیار سیاه است و این نمایش یکپارچگی و ابراز شیفتگی نسبت به آن از جانب دولت “تدبیر و امید” در کنار ولی فقیه و همداستان شدن اصلاحطلب با اصولگرا و تندرو و همچنین عملکردِ مجموعه رسانهای مجاز در کشور زیر سایه حاکمیت مطلق ولایی، در حافظه مردم ثبت میشود. در آینده سرانجام زمانی خواهد رسید که خروش واقعیِ یکپارچه مردم برای آزادیخواهی بهصورتی قدرتمند در برابر رژیم ولایی قد علم خواهد کرد و در راهِ گذار از مرحله دیکتاتوری به دموکراسی این ذوب شدگان در ولایت و هواداران سینه چاک سپاه پاسداران را کنار خواهد زد.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۷۵، ۲۶ فروردین ماه ۱۳۹۸
2 هفته پیش از اخبارروز
عنوان : صلح، جنگ و اتقلاب
با سلام
البته نمی توان جدال لنین و ترتسکی در زمان جنگ را به شرایط کنونی تحمیل کرد. اما در آن مشاجره بر سر شعارِ ترتسکی («مبارزه برای صلح») و نظر لنین در مورد «شکست کشور خودی» مفاهیمی هست که جای تامل بسیار دارد.
اجازه می خواهم قسمت کوتاهی از پلمیک لنین را در اینجا بازگو کنم:
یک طبقهی انقلابی در جریان یک جنگ ارتجاعی نمیتواند خواستار چیزی جز شکست دولتش باشد.
تروتسکی مینویسد خواستار شکست روسیه بودن «امتیاز دادن ناخواسته و ناموجه به اسلوب سیاسی سوسیال-میهنپرستی است که مبارزهی انقلابی علیه جنگ و شرایط پدیدآورندهی آن را با گرایشی – که در اوضاع فعلی خودسرانه است – به سوی شر کوچکتر جایگزین میکند.»
یک «مبارزهی انقلابی علیه جنگ» فقط فریادی پوچ و بیمعنی است…مگر اینکه به معنی اقدام انقلابی علیه دولت خودی حتی در زمان جنگ باشد…اقدام انقلابی زمان جنگ علیه دولت خودی مسلماً نه تنها به معنی خواستار شکستش بودن بلکه کمک کردن حقیقی به چنین شکستی است.
نمونهی کمون پاریس را در نظر بگیرید. فرانسه از آلمان شکست خورد ولی کارگران از بیسمارک و تییر شکست خوردند!
یک انقلاب در زمان جنگ به معنی جنگ داخلی است؛ تبدیل کردن جنگ بین دولتها به یک جنگ داخلی، از یک طرف با عقبنشینیهای نظامی («شکستها») دولتها تسهیل میشود؛ از طرف دیگر شخص نمیتواند واقعاً برای چنین تبدیل کردنی بدون تسهیل کردن شکست تلاش کند.
٨۹٣۴٨ – تاریخ انتشار : ۲۲ فروردین ۱٣۹٨