جنبشهای رهاییبخش خلقهای زیر ستم برای رهایی از زیر یوغ استعمار و برای به دست گرفتن سرنوشت خود و استقلال میجنگند. هرچند که این جنبشها میتوانند پرخاشگر و تفنگبهدست باشند، ولی نبرد آنها برای رهایی و استقلال مردم است، نه ترساندن مردم. نبرد آزادیبخش از روشهایی مانند اعتراض، اعتصاب و نافرمانی مدنی و نبرد مسلحانه (مانند جنگ چریکی) سود میجوید. این روشهای برای استقلال و آزادی برای ضربه زدن به نیروهای نظامی یا استعماری به کار برده میشوند.
جنبشهای ملیگرایانه و آزادیبخش از سوی جهانیان مشروعیت دارد، بهویژه اگر این جنبشها به نمایندگی از بخش بزرگی از مردم علیه سرکوب دولتی و استعماری بجنگند. این نبردها از پشتیبانی دیپلماتیک، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی، نظامی و اقتصادی دیگر کشورها برخوردار هستند.
اعلامیه سازمان ملل متحد در بارهی استقلال کشورهای مستعمره (قطعنامه ۱۵۱۴، ۱۹۶۰) به جنگ مسلحانه از سوی خلقهای زیر ستم میپردازد. اعلامیه اگرچه بر کاربرد از روشهای مسالمتآمیز برای دستیابی به استقلال پافشاری میکند، ولی هنگامی که روشهای مسالمتآمیز کارا نیست، از حق ایستادگی خلقها علیه نیروهای استعماری، حتا از نبرد مسلحانه پشتیبانی میکند.
تاریخ، بسیاری از جنبشهای آزادیبخش ملی (مانند جنگ استقلال الجزایر علیه استعمار فرانسه، یا نبرد کنگره ملی آفریقا علیه آپارتاید در آفریقای جنوبی، نبرد چریک های کوبا علیه دست نشاندگان امریکا ) نشان میدهد که نبرد آنها با شیوههای گوناگون، حتا مسلحانه آمیخته بود. در تاریخ نبرد ضداستعماری در کشورهای آسیایی، امریکای لاتین و آفریقایی، الجزایر و آفریقای جنوبی از نمونههای برجستهای هستند که در آنها نبرد مسلحانه در آزادی این دو خلق سرنوشت ساز بودهاست.
هر دو نبرد ضداستعماری مسلحانه در الجزایر و آفریقای جنوبی از جنبشهای برجسته و پیروزمند ضداستعماری بودهاند که با درهمآمیزی نبرد مسلحانه، اعتصابها، راهپیماییها توانستند استعمار و تبعیض نژادی را شکست دهند و استقلال و حقوق بشر را برای مردم خود به ارمغان آورند.