گزارش هایی که در چند روز اخیر از شدت خشونت و سرکوب و کشتارها توسط مردم منتشر شده، هر چند به علت قطع اینترنت از یک سو و نبودن یک شبکه ی خبررسانی آزاد در ایران از سوی دیگر، قابل تایید و یا تکذیب نیست، اما خبر از کشته های بسیار، از شهرهای بزرگ تا بخش های کوچک می دهند، اظهارات این جا و آن جای مسئولان حکومتی در مورد کشته شدن معترضان، نشان می دهد که این گزارش های مردمی بیراه نمی گویند و حکومت در جریان اعتراضات اخیر تا توانسته کشته است.
این کشتار بی رحمانه – که می تواند سر به صدها بزند – با فرمان رهبر حکومت اسلامی علی خامنه ای در همان فردای نخستین روز اعتراضات آغاز شد، او به عوامل انتظامی و امنیتی حکومت دستور داد که به وظیفه عمل کنند. و وظیفه نیروهای نظامی و امنیتی در جمهوری اسلامی جز سرکوب و کشتار چیز دیگری نیست.
اخباری که از همه ی مناطق اعتراضی می رسد، حاکی از تعداد بالای کشته شدگان و تیراندازی های مستقیم به روی مردم معترض و جان به لب رسیده ای است که حتی اگر بخشی از آن نیز حقیقت داشته باشد، آن گاه ما با یک فاجعه ی بزرگ، با یک دریای خون، روبرو خواهیم بود که نظام اسلامی برای ادامه ی حکومت جنایتکارش بر خاک این کشور جاری کرده است.
ابعاد این سرکوب ها و کشتارها بسیار برزگتر و بیشتر از قیام دی ماه ۹۶ در صد شهر ایران است. مردم معترض نیز از آن قیام چه به لحاظ گستردگی و چه به لحاظ شدت عمل بسیار فراتر رفته اند. این امواج، موج از پس موج، پایه های لرزان این حکومت را تکان می دهد و تکان داده است.
حکومت اسلامی اکنون بر دریای خون نشسته است. و حکومتی که بر دریای خون بنشیند فرو خواهد پاشید، در پس یکی از این امواجی که از پی هم می آیند. اما هیچ کس نمی تواند بداند، جانیانی که در راس این حکومت نشسته اند، تا آن زمان هنوز قرار است تا چه میزان دیگری از خون این ملت شریف و رنج دیده را بر خاک جاری کنند.