تحريم امپرياليسم جنايت عليه بشر، آدمكشي است! سرشت طبقاتي برنامه ”تحريم“ امپرياليستي!

image_pdfimage_print

مقاله شماره: ١٣٩١ / ١٨ (٢١ مرداد)

واژه راهنما: ”تحريم“ امپرياليستي و مذاكرات پنهان از مردم با امپرياليسم. مدافعان ايراني ”تحريم“ امپرياليستي. دفاع از منافع ملي در برابر يورش سرد و گرم امپرياليسم، از دالان سرنگوني انقلابي رژيم ولايي- امنيتي مي گذرد!

ده سال تحريم امپرياليسم آمريكا، انگليس و … عليه كشور عراق پيش از تجاوز نظامي به اين كشور با مرگ و مير بيش از ٥٠ هزار كودك عراقي به خاطر كمبود دارو و غذا همراه بود. اگر امپرياليسم آمريكا قادر نشد از مردم كوبا در ٥٠ سال تحريم و محاصره اقتصادي چنين تلفات سنگين انساني بگيرد و كودكان كوبايي را قرباني سياست ضد بشري خود كند، ناشي از سياست مدبرانه رهبران انقلاب كوبا و همبستگي جهاني بود كه در راس آن، كمك هاي اتحاد شوروي سوسياليستي به انقلاب كوبا قرار داشت.

باوجود چنين تجربه هاي ضد بشري در تاريخ تحريم هاي امپرياليستي، ”اپوزيسيون“ راست- سلطنت طلب و … ايراني در آمريكا و اروپا، نه تنها عليه سياست تحريم امپرياليسم گامي برنمي دارد، بلكه آن را مورد تائيد نيز قرار مي دهد و حتي خواستار ”منطقه پرواز ممنوع“ در ايران است. سيماي ضد مردمي اين عناصر و گروه ها در خارج از كشور كه مشغول ”آلترناتيو“ سازي در برابر حاكميت ضد مردمي سرمايه داري مافيايي ولايي- امنيتي  هستند، در همخواني و همنوايي كامل قرار دارد با سيماي ضد مردمي هم پالگي هايشان در ايران.

نمايندگان سرمايه داري تجاري بزرگ در ايران، عسگراولادي، رفيق دوست، باهنر و … كه هميشه خواستار ”تجارت آزاد“ و ”خصوصي سازي“ بوده و عليه اصل بخش دولتي اقتصاد و به ويژه انحصار دولتي تجارت كلان خارجي موضع گرفته و عمل كرده اند، اكنون با يك كلمه نيز عليه سياست تحريم امپرياليستي موضع نمي گيرند. دل آن ها، آن طور كه عسگري اولاد، رئيس اتاق بازرگاني تهران مي نالد (نداي سبز آزادي)، از اين درد رنجيده است كه به خاطر اين «شلاق غرب … از روي ناچاري به شرقي ها ”امتياز“ داده و به جاي پول نفت از چين كالا وارد» مي شود.

عسگراولادي، دبيركل حزب موتلفه اسلامي، يكي از اصلي ترين اركان حاكميت سرمايه داري مافيايي كه مخالف توليد صنعتي در كشور به منظور «دستيابي به خودكفايي» است (مصاحبه با هفته نامه ”شما“، شماره ٣٠)، با مخالفت با ورود كالا از چين، موافقت خود را با تحريم هاي امپرياليستي، همانند همتاهاي ايراني سلطنت طلب، نشان داده و به اثبات مي رساند.

سرشت طبقاتي نهفته در پشت برنامه ”تحريم“ امپرياليستي، با همين يك نمونه قابل شناخت است. از يك سو، تحريم اقتصادي زمينه سودورزي ”ويژه“ را براي دلال هاي خارجي و داخلي در جهان و كنسرن هاي امپرياليستي به وجود مي آورد و از سوي ديگر ابزار امپرياليسم در ”جنگ سرد“ است. امپرياليسم با پيروزي انقلاب اكتبر در سال ١٩١٧، نه تنها ابزار تجاوز نظامي امپرياليستي را عليه كشور جوان شوراها به كار گرفت، بلكه از روز نخست، سياست ”تحريم اقتصادي“ كه نيازهاي روزمره مردم و به ويژه تحريم صدور توليدات و دانش تكنولوژيكي را در بر مي گرفت، آغاز نمود و تا پيروزي نهايي در ”«جنگ سرد جهاني سوم» (دومينكو لوزردو Domenico Losurdo) ادامه داد.

لوزردو، فيلسوف معاصر ايتاليايي در كتاب ”فرار از تاريخ؟، انقلاب روسي و چيني از ديدگاه امروزي“ (Flucht aus der Geschichte_ die russische und die chinesische Revolution heute, ISBN 978-3-910080-72-0) نقش مخرب و در عين حال طبقـاتـي ”تحريم امپرياليستي“ را در ابعاد اقتصادي، ايدئولوژيك، ضد حقوق بشري و … مورد بررسي قرار مي دهد و نقش آن را در ايجاد شدن زمينه فروپاشي اقتصادي اتحاد شوروي و … ثابت مي كند. او آغاز «جنگ سرد جهاني سوم» را پرتاب بمب اتمي بر سر مردم هيروشيما و ناكازاكي و پايان آن را «جنگ ستاره ها» مي داند. هدف پرتاب كردن بمب اتمي بر سر مردم بي دفاع هيروشيما و ناكازاكي، اتحاد شوروي بود. اين روزها سالگرد اين جنايت ضد بشري و جنايت ديگر امپرياليسم آمريكا كه با بمباران ويتنام با بمب شيمايي ”ناپالم“ عملي شد، برگزار مي شود.

مخاطب لوزردو در اين بررسي بسيار آموزنده از نبرد طبقاتي در جهان، «كمونيست هاي خجول و گذشته و چپ راه گم كرده است» كه به وظيفه ادامه نبرد پشت كرده، به تز ”تعميرات اجتماعي“ و ”مهندسي اجتماعي“ باور يافته و به آن قانع شده است به اميد آن كه ”زمان“ و دقيق تر ”ايستگاه سوسياليسم“ از راه برسد، به جاي آن كه با آموختن از تاريخ قدعلم كرده و با سري افراشته به يورش براي فتح ”باستيل“ بپردازد. مطالعه اين كتاب به ويژه به دارندگان اين انديشه توصيه مي شود و شايد فرصتي براي ارايه بخشي هاي از كتاب باشد.

در شرايط كنوني ايران نيز درك نقش تحريم هاي امپرياليستي بدون توجه به سرشت طبقاتي آن ممكن نمي باشد. اين انديشه كه گويا اين تحريم ها عليه حاكميت سرمايه داري در ايران و با هدف ممانعت از دسترسي آن به سلاح اتمي متوجه است، ظاهر امر، ظاهر پديده را تشكيل مي دهد. البته هدف نهايي امپرياليسم با تحريم و تهديد نظامي، جايگزين كردن رژيم دست نشانده اي در ايران است با نمايندگاني از قبيل عسگراولادي ها، رفيق دوست ها و يا انواع ديگر سلطنت طلب و ”مذهبي“ آن ها از قماش ”مسري“! عناصري كه فعلا در آمريكا، انگلستان و … در آب نمك خوابانده شده اند. اما مذاكرات پنهان از مردم ميهن ما با همين رژيم ولايي- امنيتي و پيشرف هاي در آن كه هر از چندگاه با اعلام پذيرش نكات مورد توافق توسط خامنه اي در مراسم رسمي انجام مي شود، چنان كه درباره سرمايه گذاري صد در صدي خارجي و خريد زمين با مالكيت صد در صدي توسط سرمايه خارجي انجام شد (ن ك ”به مذاكره مخفي از مردم با امپرياليسم پايان دهيد!“  http://www.tudeh-iha.com/lang/fa/archives/1806)، نشان مي دهد كه در يك سوي اين نبرد طبقاتي امپرياليسم و متحدان ايراني آن قرار دارند و در سوي ديگر مردم ميهن ما، در مركز آن طبقه كارگر، زحمتكشان شهر و روستا، همه لايه هاي ميهن دوست كه خواستار استقلال و تماميت ارضي كشور و رشدي ترقي خواهانه براي كشور هستند.

درك سرشت طبقاتي تحريم هاي امپرياليستي زمينه اين شناخت منطقي را به وجود مي آورد كه در اين نكته خلاصه مي شود كه راه دفاع از ميهن انقلابي و منافع ملي در برابر يورش سرد و گرم امپرياليسم، از دالان سرنگوني رژيم ولايي- امنيتي مي گذرد كه در مذاكرات پنهاني با امپرياليسم تنها در جستجوي نجات خود به قيمت انقياد بيش تر ميهن انقلابي مي باشد.

تشديد فشار بر مبارزان تا در درون لايه هاي مذهبي، هيچ معناي ديگر ندارد. طبقه حاكمه كنوني اگر در مذاكرات پنهان از مردم با امپرياليسم خواستار حفظ منافع ملي و منافع مردم مي بود، اگر هدف آن از اين مذاكرات نبرد عليه سيطره امپرياليسم مي بود، چاره اي نيز نمي داشت با مراجعه به مردم و همه نيروهي هاي ميهن دوست و ضد امپرياليسم، برپايي جبهه اي دموكراتيك، مردمي و ملي را تقويت كند! زندانيان سياسي را آزاد كند، آزادي بيان و عقيده را محترم بشمارد و … 

هر اميد غير مستدل درباره سرشت ضد مردمي و ضد ملي اين رژيم، كه براي نمونه برخي از اصلاح طلبان دارا مي باشند، و هر زماني كه براي تجهيز انقلابي «نيروها و حزب هاي چپ و انقلابي، ملي، ملي- مذهبي، نيروها و سازمان هاي مبارزه ضد ستم ملي و حفظ يكپارچگي ملي و تماميت ارضي، و اصلاح طلبان مقاوم و استوار، وجنبش هاي اجتماعي» (”آينده نگري درباره اهميت پيوند مبارزه طبقه كارگر با جنبش ضد ديكتاتوري“ نامه مردم شماره ٩٠٠)، از دست برود، جبران ناپذير بوده و بر باد رفتن زمان به سود امپرياليسم و عليه منافع ملي ايران مي باشد!

نامه مردم همانجا اهميت برپايي چنين جبهه ضد ديكتاتوري را خاطر نشان ساخته و برجسته مي كند كه تحقق بخشيدن به آن «در گروي تلفيق خواسته هاي عام با منافع و حقوق انكارناپذير توده هاي محروم و زحمتكشان است.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *