ترس از سوسياليسم پايان يافته! (۱)
اقتصاد سياسی ملی- دمكراتيك و حاكميت ملی!

image_pdfimage_print

 

دوره جدید: مقاله شماره: ۷۷ (۲۷ آبان ١٣٩۶)
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری

دستاوردهای برنامه اقتصاد ملی برای مرحله ملی- دمكراتيك در چين!

وضع مبارزاتی كارگران اعتصابی در ايران که اخیراً در مقاله ای در توده‌ای ها از آن نقل شد، با جمله “ترس جامعه از سركوب رژيم پايان يافته” ترسيم می شود. همين مضمون را ديتمار دات در مقاله ای درباره ی “سوسياليسم” مطرح می سازد و می نويسد: «ترس ازسوسياليسم پايان يافته است!»

او اين مقاله را در ارتباط با بررسی افشاگرانه نظر و كاركرد تاريخ «صد ساله ی چپ ضد بلشويك» به كار می برد كه به مناسبت صدمين سالگرد انقلاب اكتبر شنبه گذشته (٤ نوامبر ٢٠١٧) در جهان جوان انتشار داده است. وظيفه سطور كنونی بازتاب مضمون اين بررسی نيست كه ادعانامه ای عليه “چپ” رنگارنگ نام ايرانی نيز است. شايد فرصت باشد به آن به طورمجزا پرداخته شود.

وظيفه ی اين سطور كوشش برای نشان دادن اهميت برنامه اقتصاد ملی مبتنی بر اقتصاد سياسی مرحله ی ملي- دمكراتيك انقلاب ايران است.

روشنگری در اين باره ی دو سو دارد: اول- جهت ملی اين برنامه و دوم- سرشت دمكراتيك آن.

بدين ترتيب، وظيفه ی سطور حاضر  نشان دادن اين نكته است كه بدون تحقق بخشيدن به اين برنامه، پايان بخشيدن به بحراناقتصادي- اجتماعي- فرهنگی و .. حاكم بر ايران ممكن نيست. وظيفه، نشان دادن اين نكته است كه پيشنهادهای “چپِ” رنگارنگ نامايراني، آن جا هم كه پاره پاره سخنانی در مقاله ها و نوشتارهای گروه‌های این جريانِ  درباره ی آن بيان می شود، برای نمونه توسط نظريه پرداز حميد آصفی و يا رضا عليجانی و بانو مرجان توحيدی (١) و ديگران از انسجام درونی برخوردار نيست.دست و پا شكسته است. سرگردان است و از روی ناچاری در سطح از يك شاخه به شاخه ديگر فرج است، قرار دارد.

بحث های جديد و بسيار اميدوار كننده كه با انتشار كتاب “بازگشت از بهشتي، و بازگشت به بهشتي” به قلم سروش محلاتی ميان مسلمانان مبارز مطرح شده است كه در توده ای ها به آن پرداخته شد (2)، موجب خشنودی است. كتابی با عنوان “عدالت اجتماعی و آزادی و توسعه در ايران امروز” كه اقتصاددان فرشاد مومنی برای روزهای آينده در مصاحبه خود با “عصر اقتصاد” (3) وعده ی انتشار آن را داده است، بدون تردید شرايط مناسب تری را برای ادامه این بحث سازنده ايجاد خواهد نمود.

خوشحالی توده ای ها از به جريان افتادن اين بحث درباره ی ضرورت پيوند ميان “آزادی و عدالت اجتماعي” و به ويژه در اين بارهكه تنها در چنين پيوندي، امكان يك «توسعه»ی دمكراتيك و ملی در ايران ممكن است، به ويژه از اين رو بزرگ است، زيرا ديگرارزیابیِ حزب توده ايران از علت «بحران اقتصادی در كشور» در جامعه اریابی ای تنها  نيست. این برداشت كه ميان اقتصاد سياسي سرمایه دارانه ی نئوليبرالیِ حاكم در ايران و «بحران اقتصادي» كنونی بر كشور رابطه ی مستقيم و علت و معلولی وجود دارد، همه گیر می شود. بحران اقتصادی ای كه همراه است با بحران اجتماعي- فرهنگي- مدنی و .. بحرانی كه شالوده جامعه ايرانی را با خطربزرگی روبرو ساخته است.

زیرا بحران اقتصادي- اجتماعی تعميق يابنده ای كه علت علی تعمیق وابستگی نواستعماری كشور به اقتصاد سياسی امپرياليستی است، با پيامد ضد ملی تشدید خطر برای منافع و استقلال ملی کشور همراه است!

فرشاد مومنی آن را «بی سابقه ترين فاجعه ها و بحران های انسانی و اجتماعی و محيط زيستي» می نامد كه «به كشور تحميل شدهاست».

شناخت مشترك از خطری كه منافع و استقلال ملی ايران را تهديد می كند، شناختی است که علت بحران ناشی از پامال شدن «آزاديهای شهروندی مصرح در قانون اساسي» بيرون آمده از دل انقلاب بهمن ٥٧ مردم ميهن ما می داند، همچنین مورد تاييد فرشاد مومني است. او اين پديده ی ضد مردمی را ناشی از عدول از «انديشه های شهيد بهشتي» می داند. به سخنی ديگر عدول از برنامه اقتصادسياسی ای ارزيابی می كند كه دستاوردهای ملي- دمكراتيك انقلاب بهمن مردم ميهن ما را تشكيل می دهد و پامال شده است.

مبارزه برای برطرف ساختن «بحران اقتصادي- اجتماعی و ..» كه بر ايران حاكم است، زمينه مشترك بحث و مبارزه را ميان ميهن دوستان انقلابی مسلمان و لائيك تشكيل می دهد. لذا بحث مشخص درباره ی مضمون و شرايط مبارزه و هدف های استراتژيك، می‌تواند وباید كارپايه بحث های جديد و مشترك را تشكيل دهد. در سطور زير چنین کوششی ارایه می شود.

اول- اقتصاد سياسی ملي- دمكراتيك و حاكميت ملي!

در بخش نخست حاضر اين نوشتار، مساله ی ارتباط ديالكتيكی ميان اقتصاد سياسی ملي- دمكراتيك ومساله حق حاكميت ملی مورد توجه قرار داده شده است. جنبه هايی از موضوع به كمك شرايط حاکم بركشورهايی كه مانند ايران تن به اجرای ديكته ی سازمان های مالی امپرياليستی برای اِعمال اقتصاد سياسی نئوليبرال سرمايه دارانه داده اند، و تفاوت آن با شرایط حاکم بر جمهوری خلق چين به بحث گذاشته و از آن نتيجه گيری می شود.

نمونه ی برنامه اقتصاد ملی در جمهوری خلق چين و تجربه ی پايان نيافته آن از ساختار و مضمونی به شدت متفاوت از پيشهادهاي پراكنده ای برخوردار است که برای نمونه “چپ” رنگارنگ نام ایرانی برای کشور ما مطرح می سازد. این ساختار ومضمون نشان ميدهد كه پيش تر از آن به عنوان نظرات “چپ” رنگارنگ نام طرح شد. نمونه هايی از قبيل كره ی جنوبي، فيليپين، تركيه و .. كه توسط”چپ” پيش گفته مطرح می شود، به واقعيت وابستگی اين اقتصادهای ملی به سرمايه مالی امپرياليستی به طور كلی بی توجه است. به سخنی ديگر سرشت “نواستعماري” اقتصاد سياسی آن ها را سهل انگارانه به فراموشی مي سپارد. 

تظاهرات هزاران نفر ديروز در سئول علیه وابستگی نومستعمره ای اين كشور و مردم آن به اقتصاد جهانی شده ی امپرياليستی انجام شد. هدف تظاهرات مردم در سئول عليه ترامپ، نشان دادن سرشت نواستعماری رابطه کشورشان با امپریالیسم آمریکا است، كه توسط ترامپ به منظور حفظ سلطه ی خود بر طبل جنگ در شبه جزيره ی كره می كوبد. مردم خواستار صلح در شبه جزیره ی کره هستند. آن‌ها هیچ نفعی برای جنگ در سرزمین خود ندارند که امپریالیسم آمریکا برای دستیابی به سود و حفظ موقعیت استراتژیک خود در جهان به آن دامن می زند. مبارزه ی مردم علیه وابستگی نومستعمره ای اين كشور و مردم آن به اقتصاد جهانی شده ی امپرياليستي است كه پيامد اقتصاد سياسی حاكم بر كره ی جنوبی است!

وابستگی اقتصاد تركيه و سرنوشت اردوغان “مغرور”، به اين مو وابسته است كه آيا می تواند سالانه به ٢٠٠ ميليون يورو سرمايه جديد خارجی دست يابد؟ به چه قيمت دست بايد؟ اين وابستگي، نمونه ی ديگری از همين مضمون وابستگی “نواستعماري” را قابل شناخت می سازد كه ازجمله در شرايط قرارداد نواستعماری با “توتال” وجود دارد كه دولت روحانی تن به آن داد!

چرا در جمهوری خلق چين وضع چنين نيست و برعكس است؟ چرا در چين كه بر اقتصاد ملی آن هنوز به طور عمده “شيوه ی توليد سرمايه داري” حاكم است، وضع چنين نيست كه هيچ، وابستگی اقتصادی امپرياليسم آمریکا  –  حتی آلمان امپرياليستی نيز – به اقتصاد چین به طور مداوم  تشديد می شود؟! و صدای روزنامه سرمايه بزرگ آلمان ازقبيل فرانگفورته آلگمينه، دی ولت و .. و وزير خارجه ی سوسيال دمكرات آن را بلند كرده است كه از آن اخیراً در نوشتاری در توده‌ای ها نقل شد!؟چرا روند «توسعه» در چین به اقتصاد ملی این کشور توانی داده است که چین را در کوتاه ترین مدت به رقیب امپریالیسم آمریکا در جهان بدل سازد؟

 

تا سال ٢٠١٥، شركت های چينی – كه در همه آن ها سهم سرمايه ی عمومي- دمكراتيك لااقل ٣٠ درصد است – بالغ بر ١٥ ميليارديورو در بريتانيای كبير سرمايه گذاری كرده اند. اين سرمايه گذاری در ايتاليا ١١، در فرانسه ٥/٩ و در آلمان قريب به ٨ ميليارد يورو بالغ می شود. (4).

همكاری های اقتصادی چين با ١٦ كشور اتحاديه اروپايی كه تاكنون در كنفرانس «١+١٦» سالانه در ورشو (٢٠١٢)، بوخارست(٢٠١٣)، بلگراد (٢٠١٤) و در شهر سوزهو در چين (٢٠١٥) برگزار شد و امسال در نوامبر در بوداپست برگزار خواهد شد، براي اتحاديه اروپا آن چنان نگران كننده شده است كه مسئولان این اتحادیه مدعی اند كه «پكن می خواهد اتحاديه اروپا را پاره پاره كند،» (همانجا) وضع چنان است كه وزارت خارجه آلمان پكن را متهم به اجرای سياست «تقسيم و حكومت كن» می سازد. اتحاديه ی اروپا كه يونان را زير فشار مالی به زانو درآورد و آن را به “نومستعمره”ی سرمايه مالی عمدتاً آلمانی بدل ساخت، بسيار مخالف سرمايه گذاری شركت چينی كوسكو در بندر پيروس است كه اين بندر را دوباره زنده كرده است. ١٠٠٠ محل اشتغال جديد ايجاد نموده، مقدارباراندازی را دو برابر بالا برده است و اين بندر را به يكی از مراكز دريايی “جاده ی ابريشم” بدل ساخته است. آیا ایران با انعقاد قرارداد ضد ملی با توتال توانسته است گامی در این سو بردارد؟

برای شناخت سرشت نواستعماری وابستگی كشورهايی از قبيل كره جنوبی به اقتصاد سياسی ديكته شده توسط امپرياليسم كه نمونه يبارز آن در ايران همان انعقاد قرارداد ضد ملی با “توتال” است، نگاه به سفر ترامپ به اين كشور كه از آن پيش تر صبحت شد، كمك است.

ترامپ ديروز با هواپيمای “فورس وان” به كره ی جنوبی وارد شد. ورود او اما به فرودگاه سئول، مركز اين كشور انجام نشد. هواپيمای “فورس وان” در فرودگاه «پايگاه نظامی آمريكا، اوسان» در نزديكی شهر سئول فرود آمد!

با اين فرود آمدن در فرودگاه پايگاه نظامی خود، ترامپ نقض حق حاكميت كشور كره ی جنوبی و مردم آن را توسط امپرياليسم آمريكابه نمايش می گذارد و حاكميت و استقلال ملی كره ی جنوبی را به سخره می گيرد. امپرياليسم آمريكا به عنوان نيروی اشغالگر اين كشور، حاكم اصلی است. تظاهر كنندگان عليه ترامپ كه سر راه گذار او و استقبال كنندگان شعار می دادند، خطر جنگی را كهن می خواهند، ولی ترامپ به آن دامن می زند فرياد می زدند.

آن ها عليه وابستگی نواستعماری ميهن فرياد ميزدند!سرمايه مالی آمريكايی در كره جنوبی با توطئه خروج شبانه از كشور در سال ١٩٩٧، شركت هايی را كه با سرمايه گذاری خارجي ايجاد شده بود، به ورشكستگی كشاند و سهام دار اصلی شركت های اين كشور شد. همان طور كه اكثريت سهام شركت مختلط “توتال”با ايران بدون چنين توطئه ای متعلق به توتال است! شركت “هند شرقي” نيز هندوستان، اين كشور شبه قارّه را با همين ابزار اقتصادي به مستعمره ی خود بدل ساخت.

بی جهت نیست که سرمایه‌گذاران خارجی در چین از نبود امکان خروج شبانه و بی بندوبار سود و سرمایه خود از این کشور، از نبود امکان خریدن  – خصوصی سازی! – زمین در این کشور می نالند و ناراضی است. آن‌ها این امر را نشان فقدان “آزادی” در چین قلمداد می کنند.

 

بدون ترديد وضع خاص تاريخي- اجتماعی و فرهنگی در جمهوری خلق چين و شرايط اقليمي- جغرافيايی و جمعيت ميلياردی آن درامر موفقيت سياست حزب كمونيست چين در چند دهه ی اخير نقش بزرگی ايفا ساخته است. انسامبل اين شرايط نقش كمكی داشت براي دفع خطر وابستگی اقتصادي- اجتماعی اين كشور به اقتصاد امپرياليستی با وجود گشودن درها بر روی سرمايه خارجی و همچنين به منظور جلب تكنولوژی مدرن از كشورهای سرمايه داري.

باید نقش این انسامبل شرایط را در ایران مورد بررسی و برای حفظ حاکمیت ملی مورد توجه قرار داد.

حضور سرمایه های عمومی- دمکراتیک در تمام شرکت ها با حضور سرمایه‌گذاران خارجی و ممنوعیت آزادی عمل بی بندوبار توسط آن ها، و به ویژه غیرقابل خرید بودن زمین در چین، نقش عمده‌ای را در موفقیت اقتصاد ملی در مرحله ملی- دمکراتیک فرازمندی جامعه ایفا می سازد.

شناخت و پايداری پيگير حزب كمونيست اين كشور بر برپايی اقتصاد ملی در مرحله ملي- دمكراتيك انقلاب، به سخنی دیگر، زمينه ينظري- كاركردی اين موفقيت ريشه در انديشه ی لنينی “سرمايه داری دولتي” دارد كه متاسفانه با مرگ زودرس لنين در اتحاد شوروي پس از انقلاب اكتبر دوام نيافت. برنامه «نپ» لنینی نتوانست  رشد یافته و شکوفا گردد که اکنون در جمهوری خلق چین به ثمر و سرانجام می رسد.

ارتباط ميان اقتصاد مرحله ی ملي- دمكراتيك انقلاب و حفظ و توسعه ی استقلال اقتصادي- سياسي- فرهنگی-  مدني- نظامی و ..، به سخنی ديگر استقلال ملی در مرحله رشد كنوني، ترديد ناپذير است.

اين موفقيت است كه اجازه می دهد زمان «ترس از سوسياليسم» را پايان يافته بدانيم و دوران را دوران گذار از سرمايه داری به سوسياليسم ارزيابی نمايم.

نظريه پردازان پيش گفته ی “چپ” و “ملي” و “جديد” و .. كلمه ای درباره ی خطر وابستگی اقتصاد سیاسی سرمایه دارانه که پیشنهاد می‌کنند و برباد ده استقلال ملی ايران است ابراز نمی دارند. آن‌ها رابطه و پیوند دیالکتیکی میان استقلال ملی و رشد روزانه ی عدالت اجتماعی نسبی را در نظرات خود مورد توجه قرار نمی دهند. آن ها سخنی برای گفتن ندارند! كجا چيزی در اين باره گفته اند؟ چه چيزی برای گفتن دارند؟

حزب توده ايران مخالف سرمايه گذاری خارجی در اقتصاد ايران نيست. اما يقين دارد كه اگر اين سرمايه گذاری بدون شفافيتِ مضمون و هدف های تعريف شده ی برای برنامه اقتصاد ملی عملی گردد، پيامدی جز آن ندارد كه در سطور پیش گوشه‌هایی از آن نشان داده شد. شفافيت برای برنامه اقتصاد ملی بدون امكان دمكراتيك ابرازنظر سازمان های مدني- صنفی و احزاب سياسي- طبقاتی در كشورايجاد نخواهد شد.

فرشاد مؤمنی نیز در کتاب پیش گفته خود مساله ی «آزادی های شهروندی مطرح در قانون اساسی» را که «اندیشه های شهید بهشتی» می نامد، برای موفقیت اقتصادی در جامعه عمده ارزیابی می کند.

شرايط كنونی حاکم بر ایران عبارت است از نظم “لوبيسم” طبقاتي، عبارت است از نظم طبقات حاكمه كه خواست و برنامه ی خود را به زور شلاق و زندان و شكنجه و اعدام به مردم ميهن ما تحمیل كرده اند. عبارت است از “نبرد طبقاتی از بالا” كه با چماق ديكتاتوری ولايی به زحمتكشان و همه ی مردم ميهن ما تحميل شده است! 

تنها با برقراری حقوق دمكراتيك مردم ميهن ما كه يكی از عمده ترين دستاوردهای انقلاب بزرگ بهمن ٥٧ مردم ميهن ما را تشكيل ميدهد، امكان احيای برنامه ی اقتصاد ملی مبتنی بر حاكميت خلق در مرحله ملي- دمكراتيك انقلاب ممكن می گردد. اهرم پرتوانی كه ميتواند برای ايران نيز شرايط اقتصاد سياسی مشابهی را ممكن سازد كه نوع چينی آن با موفقيت های اقتصادي- اجتماي- فرهنگي- نظامي روزافزون به كانون توجه در سراسر جهان تبديل شده است.

٢- دستاوردهای برنامه اقتصاد ملی برای مرحله ملي- دمكراتيك در چين!

در بخش دوم نوشتار به آن پرداخته می شود. بخش دوم مقاله در دست تنظیم است.

نشانی اینترنتی این مقاله:  https://tudehiha.org/fa/4516

١- راه حل های “چپ ميانه جديد”، مهندسی اجتماعی، مقاله ی ٩٦/٥٦ شهريورماه https://tudehiha.org/fa/4460.

2- نگاه شود به مقاله ی «مردم كوچه و بازار هم می گفتند برنامه ارايه دهيد» ..، مقاله ی ٩٦/٣٦ مرداد ماه ٩٦ HYPERLINK “https://tudehiha.org/fa/3935″https://tudehiha.org/fa/3935

3- كلمه، ١٩ آبان ١٣٩٦، ١٠ نوامبر ٢٠١٧

4- جهان جوان 19 اکتبر 2017

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *