ترفند مهندسي خيزش انقلابي مردم را افشا كنيم!

image_pdfimage_print

سخن روز شماره: ۴۰ (۷ تیر ۱٣۹۷)

نامه ي صد اصلاح طلب به محمد خاتمي، اظهارات تاجزاده در رسانه ها، نامه ي ١٨٧ نماينده مجلس به روحاني و پاسخ منفي روحاني به خواست كناره گيري دولت و … همگي از يك ويژگي مشترك برخوردار اند كه بايد آن را نشان صداي گوش خراش ترفند جديدي عليه  منافع مردم ميهن ما ارزيابي نمود. اين مدعيانِ گويا نگران وضع اقتصادي زحمتكشان و توده هاي دیگر زير فشار مردم، گرچه همه از نادرستي سياست اقتصادي و لزوم تغيير آن صحبت مي كنند، ولي مي كوشند بحران اقتصادي- اجتماعي ژرف يابنده را در ايران ناشي از تهديدات ترامپ بنمايند، تا علت اصلي بحران را پنهان دارند.

علت اصلي بحران را پنهان دارند، زيرا خواستار حفظ اقتصاد سياسي ديكته شده امپرياليستي هستند كه آن را ”اقتصاد اسلامي“ مي نامند. همه از لزوم تغيير و ”اصلاح“ برنامه ي اقتصادي سخن مي رانند، اما همگي در كنسرتي ناهنجار كوچك ترين اشاره اي به برنامه ضد مردمي و ضد ملي خصوصي سازي و آزاد سازي اقتصادي نمي کنند و پايان بخشيدن بي چون و چراي آن را خواستار نمي شوند. آن ها خواستار به حراج گذاشتن ”مالكيت“ توده مردم ميهن ما به سود سرمايه سوداگر داخلي و خارجي هستند!

ما همچنين نزد جريان هاي چپ  با وضع مشابهي روبرو هستيم. اين جريان ها نيز با سكوت غيرمجاز درباره ي اقتصاد سياسي نئوليبرال و ضرورت قطعي براي پايان بخشيدن به آن، ناخواسته در كنار اين مدعيان و حاميان نظام سرمايه داري قرار مي گيرند.

تنها حزب توده ايران است كه خواستار پايان بخشيدن به اجراي اين سياست خانمان برانداز است كه ايران را هر روز در بندهاي تنيده ي اقتصاد جهاني امپرياليستي گرفتارتر ساخته و ايران را به كشور نيمه مستعمره آن بدل نموده است.

حزب توده ايران با تعريف مرحله ملي- دمكراتيك انقلاب ايران، راه برون رفت واقعي از بحران ناشي از اقتصاد سياسي ”اسلامي“ را اجراي اقتصاد سياسيِ ملي- دمكراتيك اعلام نموده است. خواستار آن است كه جايگزين مردمي- دمكراتيك و ملي- ضدامپرياليستي براي سياست اقتصادي ديكته شده ي توسط سازمان هاي مالي امپرياليستي به مورد اجرا گذاشته شود. بايد به اجراي دستورات اين سازمان ها مالي امپرياليستي از قبيل صندوق بين المللي پول و بانك جهاني و غيره بدون هر قيد و شرطي پايان بخشيد. برنامه ديكته شده اي كه رژيم ديكتاتوري ولايي آن را با ”حكم حكومتي“ غيرقانوني خامنه اي در سال ١٣٨٥ به برنامه رسمي دولت هاي ايران بدل كرده است. برنامه اي كه عليه منافع مردم و ملي ايران عمل مي كند و اجراي آن با سياست ”تعديل اقتصادي“ رفسنجاني پس از پايان جنگ عراق آغاز شد.

اكنون نيز دلسوزي هاي ظاهري تاجزاده ها كه «احترام به راي و خواست و مطالبات مردم» را ضروري مي داند، و ديگر سردمداران حاكميت نظام سرمايه داري و دست نشاندگان ديكتاتوري ولايي در مجلس كه خواستار «تغيير فوري تيم اقتصادي دولت» شده اند و حسن روحاني كه به «ارشادات مقام معظم رهبري» براي اقتصاد سياسي خانمان برانداز اعتراف مي كند، دلسوزي هاي ظاهر است. آن ها مي كوشند راه حلي براي سركوب و پايان بخشيدن به خيزش انقلابي مردم بيابند.

آن ها مي خواهند با اين ترفندها به مهندسي جنبش مردمي عليه بحران ناشي از اجراي سه دهه سياست ضدمردمي و ضد ملي اقتصادي بپردازند. سياست اقتصادي اي كه به سود سرمايه سوداگر داخلي بوروكراتيك، نظامي و متحدان خارجي آن عمل كرده و مي كند.

به اين منظور آن ها با بهره گيري از تهديدات ترامپ مي كوشند علت اصلي و واقعي بحران اقتصادي- اجتماعي حاكم را كه اقتصاد ”اسلامي“ ضد مردمي است پرده پوشي كنند. وحدت منافع تروريستي ترامپ و رژيم ولايي عليه منافع مردم ميهن ما در هم سويي اقدامات تبه كارانه در هر دو سوي مرزهاي ايران، شفاف تر از آن است كه بتواند مردم را بفريبد.

 

طبقه كارگر ايران و همه زحمتكشان يدي و فكري و لايه هاي مياني جامعه به تجربه ي خود و با گوشت و پوست خود علت نابساماني ها را در اعمال اقتصاد سياسي و برنامه ضد مردمي و ضدملي اقتصادي نظام سرمايه داري وابسته به اقتصاد جهاني لمس و درک كرده اند و فريب نمي خورند.

آن ها مي دانند كه وجود رژيم ديكتاتوري براي اجراي داعش گونه ي اين سياست اقتصادي براي طبقات حاكم اجتناب ناپذير است.

توده هاي مردم مي دانند كه بايد براي رهايي از بحران اقتصادي- اجتماعي به سلطه ي داعش گونه ديكتاتوري ولايي و اجراي اقتصاد سياسي امپرياليستي- اسلامي پايان دهند.

 

نبرد طبقاتي و خيزش انقلابي با گام هاي موزون، متين و پيگير اعتصابي- اعتراضي كارگران زحمتكش و خانواده هاي آن ها و مردم محله، منطقه و شهرها به پيش مي رود و به پيروزي خواهد رسيد. در روند انقلابي نقش زندانيان سياسي با ”قطره قطره مردن“ در اعتصاب هاي غذاي مداوم و جنبش زنان براي رهايي از بندهاي سلطه ي جنسيتي و طبقاتي و جنبش دانشجويي و ديگر روشنفكران از اهميت بزرگ تاريخي برخوردار است و با پايان بخشيدن به ديكتاتوري راه پيروزي نهايي نبرد و خيزش انقلابي خلق هاي ميهن ما را خواهد گشود.

One comment

  1. احسان

    راهکار نیروهای مترقی در برابر مهندسی خیزش های مردمی چیست؟

    تمامی فجایع اقتصادی امروز ایران، عمیقا سیاسی است، تصمیم گیری های سیاسی داخلی و خارجی ایران نقش اساسی در این فجایع اقتصادی داخلی دارد. حتی اتخاذ سیاستگذاری اقتصادی نئولیبرالی از سوی غالب دولت های جهان و تمامی دولت های ایران پس از جنگ ایران و عراق نه تنها در پس خود انگیزه های بسیار بزرگ سیاسی دارد، بلکه ناشی از رفتارهای سیاسی موجود آن کشور هم است؛ اگر سیاستگذاری های سیاسی یک دولت، دمکراتیک و مترقی و عدالت خواهانه نباشد، نمی توان در آن کشور انتظار داشت که سیاستگذاری های اقتصادی اش ملی و مترقی و عدالت محور باشد. دلایل آن فکر کنم کاملا روشن است و اینجا جای بحث ندارد. فقط باید اضافه و خلاصه کرد که نمی توان از مسئولین اصلی یک نظام انتظار “عدالت” اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و اقتصادی داشت، بی آن که خود این مسئولین سیاسی کشور عدالت خواه باشند؛ تفکر عدالتخواهی و اجرای عدالت از هم جدایی ناپذیر هستند. حال بر می گردیم به راهکارها.

    در برابر این ترفند مهندسی کردن خیزش مردمی، سازمان ها و احزاب مترقی باید بدانند چه راهکارهایی را باید در پیش بگیرند تا بتوانند به حاکمیت ولایی ایران، که در اوج ضعف خود است، سخت ترین ضربه را وارد کنند. این اوج ضعف را به وضوح می توان در سخنرانی آقای روحانی در نشست اعضای ارشد دولت او مشاهده کرد که به نوعی دست به دامان و پابوس همه نیروهای داخل موافق و مخالف کشور شد و حتی از تک تک مردم خواست از او و دولتش حمایت کنند.

    در ذیل سعی می کنم چند پیشنهاد خودم را ارائه کنم که فکر می کنم می توانند بیشتر و سخت ترین ضربه را، اگر نه فوری، ولی در نهایتا، بر بنیان جمهوری اسلامی خواهد زد و در صورت خواست مستمر مردم می توان تا در نهایت دو سال دیگر به طور کامل سرنگونی کرد:

    – آگاه کردن اعتراض و اعتصاب کنندگان و همه زحمتکشان و مزدبگیران به این امر آشکار که تغییرات سطحی در راس هرم قدرت هرگز مشکلی را حل نخواهد، بلکه به قدرت اجازه می دهد تا خود را به درستی سازماندهی کند تا بتواند این اعتراضات و اعتصابات پیش رو را سرکوب کند، شاید به همین دلیل است که آقای روحانی می گوید “فقط اگر بتوانیم شش ماه مقاومت کنیم، به سلامت از این مشکل (بحران اقتصادی) عبور کنیم”. پس نباید به آنها وقت داد. الان بهترین زمان زدن ضربه ی نهایی است که ایران در روزهای پیش رو در معرض حمله نظامی امپریالیسم نیست.

    – ادامه اعتصابات و اعتراضات صنفی کارگران و معلمان. نباید شک کرد که این اعتراضات و اعتصابات این بار، سرکوب هر چه شدیدتر را به دنبال خواهد داشت. برای این که از حکم زندان و امثالهم کم کرد، بهترین ترفند، دست کشیدن از شعارهای تند است. به هیچ وجه نباید اجازه داد اعتراضات و اعتصابات به خشونت کشیده شود تا نیروهای انتظامی و امنیتی بهانه ای برای تنبیه های سخت مانند زندان و امثالهم نداشته باشند….

    – هماهنگ کردن اعتراضات و اعتصابات شهرهای مختلف تا بتوان بتدریج این عمل و کنش انقلابی را سراسری کرد. برای این کار کسانی که اعتراضات و اعتصابات را در کارخانه یا شهری رهبری می کنند، باید با رهبران دیگر اعتراضات و اعتصابات شهرهای دیگر تماس بگیرند. بسیار ضروری است این هماهنگی ها کاملا به شکل مخفی صورت گیرد تا بتوان نیروهای آگاه و رهبری کننده را به هر طریق ممکن حفظ کرد.

    – پیوند دادن اعتراضات صنفی کارگران و تمامی مزدبگیران به خواست های سیاسی بزرگتر، بدون استفاده از شعارهای “مرگ بر….” و توهین به مسولین فعلی کشور. باید یاد بگیریم دست از این گفتمان نادرستی دست برداریم که به دشمن بهانه ی سرکوب می دهد. باید اعتراضات مان را با فرهنگ جدید شروع، هدایت و به پایان برسانیم. بهتر است درد و رنج های مان را با زبان جدید و البته متحدانه بیان کنیم و نگذاریم این رنج های فروخورده چند دهه ی گذشته ی همه زحمتکشان ایران خود را به شکل فحش و توهین و مرگ بر… نمود پیدا کند. ما پس از برپایی یک حکومت مترقی و دمکراتیک وقت خواهیم داشت تا تک تک مسببین این رنج ها و دردها را به دادگاهی مترقی و دمکراتیک ببریم و آنها را با هزاران مدرک و دلیل محاکمه و سپس آنها را در زندان های طولانی مدت محکوم کنیم. باید به خودشان و جهان نشان دهیم که کشتن قاتلان و جنایتکاران گذشته دردی را درمان نمی کند. فرزندان ما نباید شاهد اعدام باشند. فرزندان آینده ما باید به جای به قتل رساندن قاتلین پدران و مبارزین واقعی شاهد رشد تمدن و فرهنگی جدیدی باشند که حکومت اسلامی در این چهار دهه به جای گذاشته است و در جهان به شدت خشن به رهبری آمریکا و متحدانش در سراسر دنیا در حال اجراست. بنا براین باید با فرهنگ جدید و شعارهای دقیق فکر و طرح شده بتوانیم خواست های بزرگ و به حق زیر خود را با زبان و گفتمان جدید به حاکمین اسلامی ایران و تمام جهان بویژه به دونالد ترامپ فاشیست و حاکمیت ایالات متحده آمریکا نشان دهیم که ما خود می خواهیم کشور خود را با دست های توانمند خود بسازیم و به احدی اجازه در تعیین سرنوشت خود و کشور خود نمی دهیم و ما خلق ها و قوم های مختلف ولی همگی ایرانی هرگز تجزیه و ویرانی ایران، سرزمین مادری مان را نخواهیم داد. خواست های زیر را می توان روی کاغذها و پلاکارد و پارچه های بزرگ بنویسیم و به شکلی کاملا مسالمت آمیز بیان کنیم:

    ۱) کناره گیری ولی فقیه. دلیل: دخالت در امور قوای سه گانه ی کشور و همه سیاست گذاری ها و قانون گذاری ها، و تحریک دولت های امپریالیستی به دخالت سیاسی و نظامی در ایران، و… مهمترین دلیل این که ما مردم خود قادر به تشخیص درستی و نادرستی امور زندگی خود هستیم و نیازی به ولایت و سرپرستی ایشان در امور خود و فرزندان خود نداشته و نخواهیم داشت. بنابراین رهبر تنها رئیس جمهور برآمده از یک انتخابات آزاد سراسری است. یا نخست وزیری که نمایندگان واقعی مردم در مجلس نمایندگان تعیین می شود.

    ۲) انحلال شورای نگهبان. دلیل: چرا که این سن شورا مانع ورود نیروهای مترقی و دمکراتیک به شوراهای روستایی و شهری و دو قوه ی مقننه و اجرائیه است.

    ۳) انحلال دو مجلس شورای اسلامی فعلی و مجلس خبرگان رهبری. دلیل: هیچ یک از نمایندگان فعالی این دو مجلس، نمایندگان واقعی مردم ایران نیستند و همگی با دخالت مستقیم و غیر مستقیم شورای نگهبان و ولی فقیه به این دو نهاد راه یافته اند. غالب نمایندگان فعلی مجلس شورای اسلامی و تمامی نمایندگان فعلی مجلس خبرگان تابع رهبری بوده و به خواست های واقعی مردم توجه ای نداشته و در تصویب هر قانونی ابتدا نگاه شان به رضایت ولی فقیه است.

    ۴) انحلال سپاه پاسداران، بسیج و همه نهادهای کوچک و بزرگ نظامی و اقتصادی وابسته به آنها. و ادغام سریع آن به ارتش ایران و واگذاری تمام نهادهای اقتصادی انها به دولت. علت: دخالت های سیاسی و نظامی و اقتصادی هم در امور داخلی و هم خارجی ایران و بویژه تحریک کشورهای امپریالیستی و ارتجاعی و نژادپرست منطقه به‌ اهداف پوچ صدرو انقلاب و ارزش های اسلامی به کشورهای منطقه و دنیا.

    ۵) استعفای رئیس جمهور و انحلال دولت: دلیل: ناتوانی در اداره سیاسی و اقتصادی ایران ، نداشتن قدرت مستقل در تصمیم گیری های کلان کشور، ناتوانی در اجرای وعده های انتخاباتی، و…. و از همه مهمتر اجرای سیاست های غلط اقتصاد نئولیبرالی و به کارنگرفتن نیروها و کادرها و متخصص اقتصادی میهن دوست مانند راغفر ها و مومنی ها.

    ۶) آزادی بی قید شرط تمامی زندانیان سیاسی،

    ۷) آزادی احزاب و فعالیت سیاسی آنها بدون هیچ محدودیتی،

    ۸) ورود همه نیروهای سیاسی خارج به داخل کشور بدون هیچ قید و شرط.

    ۹) تشکیل یک شورای متشکل از تمامی نیروهای مترقی و دمکراتیک درون و بیرون ایران برای برگزاری انتخابات آزاد و تشکیل مجلس و دولت مترقی و دمکراتیک

    از میان موارد بالا که به ذهنم رسید، تا دو مورد اول با خواست های صنفی اعتراضات و اعتصابات پیوند نخورد، و تا این اعتراضات و اعتصابات محلی به سراسری تبدیل نشود و تا گفتمان اعتراضات از توهین و آرزوی مرگ برای این یا آن فرد به گفتمان جدید یعنی خواست های مسالمت آمیز برکناری ولی فقیه و انحلال این یا نهاد سیاسی و اقتصادی و نظامی تبدیل نشود، نمی توان انتظار یک گذار دمکراتیک در ایران را داشت. هدف از رفتار و فرهنگ مسالمت آمیز و انسان دوستانه دو چیز است : ۱) ندادن بهانه به دست حریف تا دندان مسلح ندهیم که ما را به دست قضات و دادگاه غیردمکراتیک ببرند و حتی بدون محاکمه یا به طرق مختلف خاص خودشان ما را زندانی و… کنند. ۲) در صورت حمله به هر یک از ما، همه با هم از خود دفاع می کنیم. پس، هر چه تعداد معترض بیشتر و خواست ها مسالمت آمیزتر، حمله و بهانه حریف کمتر. رفتار نیروهای نظامی در مبارزات اخیر ایران، به خوبی اثبات می کند که نباید به حریف کوچکترین بهانه داد. با کوچکترین رفتار نادرست در اعتراضات و اعتصابات، بزرگترین بهانه به دست نیروهای نظامی داده شد. پس باید بینهایت هوشمندانه فکر کنیم. طرحریزی کینم. و سپس عمل کنیم. نه تنها خود، بلکه نباید به هیچ معترضی در جمع خود اجازه ی رفتاری تحریک و خشونت آمیزی بدهیم که منجر به سرکوب اعتراض ما شود. وقتی سرباز ارتش یا پاسدار سپاه پاسداران، که غالبا فرزندان زحمتکشان ما هستند، ببیند رفتار مردم صد در صد مسالمت آمیز و خواست هایشان خواست های خود آنها و خانواده هایشان نیز است، بدون شک یا رفتار نادرست با معترضین نخواهند کرد یا بتدریج رفتار خشن خود را تغییر می دهند و حتی به معترضین هم می پیوندند.

    این کار و پیشنهادها زمانی عملی خواهد بود که تمام مخالفین این نظام ارتجاعی و سرکوبگر زیر چند هدف اولیه مشترک خود گرد هم آیند و به اطلاع مردم ایران برسانند و نشان دهند که تنها یک اتحاد بزرگ احزاب و سازمان ها و اتحاد تمامی معترضین و اعتصاب کنندگان زیر یک هدف بزرگ یعنی تغییر نظام سرکوب گر و ارتجاعی و سرتاپا فاسد سیاسی و اقتصادی به یک نظام صد در صد دمکراتیک و مترقی است که می تواند ایران امروز را از فروپاشی درونی به دلیل بحران های چندبعدی موجود و نیز از تجاوز دول امپریالیستی و ارتجاعی جهان و منطقه جلوگیری کند. پس باید تنها و تنها به اتحاد اندیشید و سپس اتخاذ تصمیم ها و سپس اجرای تصمیمات گرفته شده از سوی تمام نیروهای مترقی و دمکراتیک برای سرنگونی رژیم با کمترین هزینه انسانی و اقتصادی.
    به امید آن روز
    احسان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *