در دفاع از سوسیالیسم (۶٣(
جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت(داخل کشور(
در آستانه ۱۱ اردیبهشت روز جهانی کارگر، طبقه کارگر ایران بحرانیترین و دشوار ترین دوران حیات خود را در پس از انقلاب سپری میکند. در شرایطی که بحرانی گسترده، بحرانی که در چهار دههٔ گذشته مشابهی نداشته، تمامی حوزههای ساختاری کشور را فراگرفته، و نتایج فاجعه بارش در گسترش فقر و بیخانمانی اکثریت مردم، بیکاری، نبود امنیت کاری، پایین بودن دستمزدها، ورشکستگی و تعطیلی واحدهای تولیدی، افت فزایندهی ارزش پول ملی، تورم افسارگسیخته، فساد و رانتخواری، اختلاس و ثروتاندوزی شخصی حکومتیان و وابستگانشان نمود یافته، شرایط سختی را به طبقه کارگر و اقشار پایینی جامعه تحمیل نموده است. کارگران ایران به عینه شاهدند که سبد غذاییشان هرروز کوچکتر میشود و هزینهٔ مسکن بخش عمدهای از درآمدهایش را میرباید. بحران فزاینده اقتصادی، اکثریت مردم کشور را با مشکلات جدی در تأمین حداقلهای معیشتی خود روبرو کرده است. متأسفانه این روند فاجعهبار در آینده نیز ادامه خواهد داشت.
طبق آمارهای رسمی جمهوری اسلامی نرخ تورم در سال ۹۷ بیش از ٣۰ درصد بود و تعداد بیکاران به بیش از ٣ میلیون نفر رسید. برآورد کارشناسان مستقل حاکی از تورم ۵۰ درصدی و عبور تعداد بیکاران از مرز ۵ میلیون نفر است. استناد به آمارهای حکومتی حاکی از اوضاع فلاکتباری است که تاوانش را طبقهٔ کارگر و اقشار محروم جامعه میپردازند. وزارت کار در هیاهویی کرکننده مدعی است که افزایش دستمزدها بیشتر از تورم بوده و همچنین مزورانه در بوق کرنا میدمند که افزایش ٣۷ درصدی حداقل دستمزد موجب رکود تولید و تعطیلی کارخانهها خواهد شد. و این نشان از این واقعیت تلخ دارد که نو لیبرالهای هنوز چشم طمع بر سفرههای خالی کارگران دارند و مبارزه مرگ و زندگی با شدت بیشتری ادامه خواهد یافت.
در این میان تغییر رویکرد دولت آمریکا نسبت به اجرای «برجام» و متعاقباً تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تحریم کامل نفتی ایران، که در راستای تثبیت هژمونی نوین آمریکا بر جهان صورت میگیرد، بعد دیگری از بحران سیاسی جمهوری اسلامی را به دنبال داشت. دولت ترامپ چیدمان قدرت و آرایش قوای همگرا باسیاستهای امپریالیستی خود در منطقهٔ خاورمیانه را پیگیری میکند. اعمال تحریمهای گسترده اقتصادی، وضعیت زندگی و ادامۀ حیات مردم کشور ما را بیش از بیش به مخاطره خواهد انداخت، سیاستی که میتواند به جنگی خانمان سور و ویرانگر فرا بروید. جنگی که میتواند بهسرعت سراسر منطقه را به کام خود بکشد و که به قاعده تمامی جنگها، تودههای مردم و کارگران و زحمتکشان قربانیان مقدم آن خواهند بود. برای کارگران و اقشار پایینی جامعه که هماینک برای تأمین معاش خود با هزاران گرفتاری دست به گریباناند، شرایط جدید آیندهای تیرهتر را تصویر مینماید. در روزهای آینده تأثیرات مخرب این دو تصمیم اخیر آمریکا را بر زندگی کارگران شاهد خواهیم بود. کارگران بایستی در کنار مبارزه برای تحقق خواستهای صنفی و سیاسی خود برای احتراز از جنگ و حفظ صلح تلاش کنند.
در هفتههای اخیر شاهد تلاشهای نهان و آشکاری از جانب رژیم ولایتفقیه برای انجام مذاکره با حکومت آمریکا بودهایم و تغییرات قابلتوجهی در سیاست جمهوری اسلامی رخداده و احتمال نوشیدن جام زهر و نرمش قهرمانانه وجود دارد. اجتناب از جنگ و کاستن از تنشها امری است قابلقبول، ولی توافقهای پنهانی خلاف منافع ملی و دادن امتیازهایی برخلاف منافع مردم به کشورهای امپریالیستی خصوصاً آمریکا را باید افشاء و با آن مبارزه کرد. جمهوری اسلامی نشان داده در بزنگاههایی که بقایش در خطر بوده از دادن امتیاز به دول خارجی و سرکوب بیرحمانهی مردم ابایی نداشته است. چه جمهوری اسلامی معاملهای با آمریکا و همپیمانانش داشته باشد و چه پیشبرد سیاست رژیم چنج از طرف مقابل در دستور کار قرار گیرد، این جنبش دمکراتیک مردم ایران است که قربانی آن خواهد شد.
تحریم کامل نفتی و تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بار دیگر بهانهای شد برای هواداران و مبلغین تز ارتجاعی و کاذب دوگانگی. تزی که مبارزات اجتماعی در جامعه را به طرفداران رژیم و سرنگونی خواهان متکی به نیروهای خارجی محدود نموده. آنها طبقه کارگر را برای رهایی از وضع موجود به حمایت از یکی از دو طرف دعوا تشویق میکنند. سلطنتطلبان و دیگر طرفداران رژیم چنج در حمایت از آمریکا و پرزیدنت ترامپ و رژیمهای مرتجع منطقه تنها راه برونرفت از سلطهی سیاه و قرونوسطایی جمهوری اسلامی را در جمع شدن زیر پرچم آمریکا میدانند و طرفداران رژیم ولایتفقیه و خودباختگانی که تنها راه برونرفت از وضع فلاکتبار کنونی را در اصلاح رژیم جمهوری اسلامی میدانند، شب و روز بر دهل از بین رفتن امنیت و فروپاشی ایران در صورت سقوط جمهوری اسلامی میکوبند و مردم را به سینهزنی در زیر بیرق ولیفقیه فرامیخوانند. آنچه دراینبین مغفول مانده و فراموششده، نقش و هویت مستقل طبقه کارگر و مبارزات مستقل مردم ایران است. طبقه کارگر ملزم به پیروی از این دوگانهٔ کاذب و ارتجاعی نیست، پیروی از این تز ارتجاعی سرنوشت محتوم و شوم طبقهٔ کارگر ایران ناست. دوگانهای که طرفین آن مایل نیستند نیروی سوم و صدای سومی مطرح شود. چراکه طبقهٔ کارگر و مبارزان سوسیالیسم آن نیروی سومی هستند که صدایشان روزبهروز رساتر و بلندتر میگردد. نیروی سوم مبارزه طبقاتی را بهعنوان واقعیت انکارناپذیر در عرصۀ مبارزات اجتماعی باور دارد و در مبارزه کار و سرمایه صراحتاً جانبدار اردوی کار است. نیروی سوم با اعتقاد به مبارزه طبقاتی و مبارزه علیه سلطه و جنگطلبی امپریالیسم خواهان کنار نهادن جمهوری اسلامی و دولت نئولیبرال و امنیتی آن است.
برخورد «اصلاحطلبان انتخاباتی» با روند رو به رشد جنبش کارگری در ماههای اخیر نمونۀ بارز تخریب و فریب است. آنها ضمن نکوهش جنبش مستقل کارگری از اینکه کارگران برای احقاق حقوق خود مبارزه مستقیم را برگزیدهاند، ناراحتاند. نیروهای راست نیز مزورانه و فرصتطلبانه در ظاهر همدردی با کارگران و زحمتکشان و فرودستان جامعه را پیشه ساختهاند. به باور ما، دفاع یا همصدایی نیروهای راست با بخشی از خواسته های کارگران و معلمان و فرودستان جامعه که اساساً اعتراضشان به کاربست سیاستهای نئولیبرالی و البته بیکفایتی و نا سلامتی حکومتیان بوده، از جنسی متفاوتی هستند. طبیعی است این اعتراضات تا جایی که نظام را نشانه گرفته از حمایت و همصدایی ظاهری آنها هم که شده بهرهمند خواهد شد، ولی با تعمیق خواستها و گسترش آن به نفی سیاستهای نئولیبرالی، آنها را به تقابل و رودررویی با کارگران و زحمتکشان خواهد کشاند. در این میان تحریف خواست کارگران نیشکر هفتتپه برای «لغو خصوصیسازی» به «ابطال خصوصیسازی معیوب» که بنگاه خبرپراکنی بیبیسی در ترویج آن میکوشد. از نکات بارز این رویکرد به شمار میرود. جنبش کارگری در حال تعمیق و گسترش بوده و در کوران مبارزه طبقاتی است که رهبران جنبش کارگری از دل مبارزات جاری به وجود خواهد آمد.
در یک سال گذشته علیرغم پراکندگی صفوف مبارزاتی کارگران و مردم، مؤلفههایی همچون تعدد، استمرار و فراگیری اعتراضات کارگران و زحمتکشان، زنان، معلمین، جوانان، بازنشستگان و…. موجب امیدواری گردید. تنها راهکار جمهوری اسلامی در مواجه با این موج فزاینده اعتراضات تودهای همچون چهار دههی گذشته، سیاست سرکوب جنبشهای اعتراضی و آزادیخواهی بود. خطری احساس میشود اینکه با تداوم این حرکتها و سرکوب مکرر و در غیاب سازمانی و رهبری سیاسی، یاس و سرخوردگی در جنبشهای اعتراضی کارگران و زحمتکشان پدیدار گردد. هرچند که بروز اشکال مبارزاتی متنوع و رویکردهای سیاسی متفاوت در اعتراضات مردمی، طرح شعارهای سیاسی عبور از جناحها و باندهای حکومتی، نشان میدهد که زمینههای مادی برای تشکلیابی و سازمانگری کارگران و تودههای معترض باهدف ایجاد سازمان سراسری کارگران و زحمتکشان بیشازپیش فراهم میشود. و کارگران بهروشنی دریافتهاند که تنها راه رهایی طبقهٔ کارگر، تشکل یابی و همبستگی طبقاتی است.
جمعی از هواداران سازمان فداییان خلق ایران- اکثریت (داخل کشور)
۱۱ فروردين ۱٣۹٨