تنظيم برنامه اقتصاد ملى‏‏‏‏ مبتنى‏‏‏‏ بر شرايط مشخص موضع اقتصادى‏‏‏‏ خيزش انقلابى‏‏‏‏ مردم و مخالفان آن موضع پوزيتويستى‏‏‏‏ ”عدالت“ در تائيد شرايط حاكم بر ايران مقايسه وضع اقتصادى‏‏‏‏- اجتماعى‏‏ چين و ايران

image_pdfimage_print

بخش دوم مقاله شماره ١٣٨٩ / ٨ (١٥  ارديبهشت)

واژه راهنما: موضع اقتصادى‏‏‏‏ خيزش انقلابى‏‏‏‏. دستاورد سال آغاز خيزش انقلابى‏‏‏‏ و مخالفان آن. علت واردات بى‏‏‏‏رويه از چين و سواستفاده از آن. مقايسه وضع اقتصادى‏‏‏‏- اجتماعى‏‏ چين و ايران. آرشيو “عدالت” و موضع پوزيتويستى‏‏‏‏ آن. سرنوشت گره خورده حاكميت سرمايه‏دارى‏‏‏‏ با خيزش انقلابى‏‏‏‏. عضويت ايران در WTO خلاف مصالخ ملى‏‏‏‏. «تمدن معنوى‏‏‏‏ سوسياليستى‏‏‏‏» در چين. وقايع ميدان “تيان آن من”. «سوسياليسم نوع چينى‏‏‏‏»، پديده‏اى‏‏‏‏ قابل شناخت.

در جمهورى‏‏‏‏‏‏ خلق چين حصار «مقدورات» شكسته خواهد شد؟

«برپاساختن تمدن معنوى‏‏‏‏ سوسياليستى‏‏‏‏»

براى‏‏‏‏ توضيح وقايع ميدان “تيان آن من” (**)‌ در سال ١٩٨٦ و ١٩٨٩، پترز در كتاب پيش گفته (صفحه ٤٢٢-٤١٦) به طور مفصل به طرح بحث‏ها درباره «برپاساختن تمدن معنوى‏‏‏‏ سوسياليستى‏‏‏‏» در حزب كمونيست چين و جامعه مى‏‏‏‏پردازد. در ششمين نشست دوازدهمين كميته مركزى‏‏‏‏ در ٢٨ سپتامبر ١٩٨٦ سند «خط‏مشى‏‏‏‏ براى‏‏‏‏ برپايى‏‏‏‏ معنويت تمدن سوسياليستى‏‏‏‏» به‏تصويب رسيد. سند به خاطر  برداشت ديالكتيكى‏‏‏‏، واقع‏بينى‏‏‏‏، برخورد مشخص به مساله‏ها و بيان شيواى‏‏‏‏ آن توجه را بخود جلب مى‏‏‏‏كند.

كميته مركزى‏‏‏‏ به اين نتيجه‏گيرى‏‏‏‏ نايل شد كه براى‏‏‏‏ تضمين نوسازى‏‏‏‏ در كوتاه و بلند مدت ضرورى‏‏‏‏ است كه اصل‏هاى‏‏‏‏ اساسى‏‏‏‏ برپايى‏‏‏‏ تمدن معنوى‏‏‏‏ سوسياليسم با روشنى‏‏‏‏ تعيين گشته و با همه توان براى‏‏‏‏ تحقق آن اقدام شود. كميته مركزى‏‏‏‏ مورد تاكيد قرار داد كه پيشرفت اقتصادى‏‏‏‏، رفرم نظام اقتصادى‏‏‏‏ و سياسى‏‏‏‏ و برپايى‏‏‏‏ تمدن معنوى‏‏‏‏ سوسياليستى‏‏‏‏ مى‏‏‏‏بايستى‏‏‏‏ با هم تلفيق و هماهنگ گشته و به پيش برده شوند. وظيفه اساسى‏‏‏‏ در برابر رشد معنويت تمدن سوسياليستى‏‏‏‏ در اين نكته برجسته مى‏‏‏‏شود كه انسان بتواند با رشد معنوى‏‏‏‏ به «شهروندى‏‏‏‏ با فرهنگ، منظم، با اخلاقيات و آرمان‏هاى‏‏‏‏ والا» تبديل گردد. و همچنين سطح رشد يافته ايدئولوژيكى‏‏‏‏، اخلاقى‏‏‏‏، فرهنگى‏‏‏‏ و علمى‏‏‏‏ كل ملت چين ارتقا يابد. «ترديدى‏‏‏‏ وجود ندارد كه در شرايط برقرارى‏‏‏‏ سوسياليسم، ارتقاى‏‏‏‏ كيفيت شخصيت شهروندان به بالا رفتن بازده توليد، به رشد رابطه ميان انسان‏ها نوين بر پايه مالكيت اجتماعى‏‏‏‏ و به دگرگونى‏‏‏‏ عميق سيماى‏‏‏‏ كل جامعه منجر خواهد شد. همه اين‏ها پيش‏شرط‏هاى‏‏‏‏ غيرقابل چشم‏پوشى‏‏‏‏ براى‏‏‏‏ موفقيت نوسازى‏‏‏‏ سوسياليستى‏‏‏‏ مى‏‏‏‏باشند.» ازاين‏رو، رشد و ترقى‏‏‏‏ آموزش، علوم و فرهنگ به عنوان وظيفه كل جامعه برجسته شد. مساله‏هاى‏‏‏‏ ايدئولوژيكى‏‏‏‏ مى‏‏‏‏بايستى‏‏‏‏ از طريق «بحث‏هاى‏‏‏‏ عميق، استدلال و قانع كردن» حل و فصل گردند. مصوبه، رشد معنويت تمدن در چين را وابسته به جذب پيشرفت معنوى‏‏‏‏ فرد فرد شهروندان مى‏‏‏‏سازد. [آزادى‏‏‏‏ جامعه مبتنى‏‏‏‏ بر آزادى‏‏‏‏ فرد انسان است (مانيفست كمونيستى‏‏‏‏)]

در سند هچنين آمده است: تاريخ چين و همچنين جهان نشان مى‏‏‏‏دهد كه هيچ كشورى‏‏‏‏ از رشد و ترقى‏‏‏‏ برخوردار نخواهد شد، اگر عناصر معينى‏‏‏‏ از علوم جديد و فرهنگ را از كشورهاى‏‏‏‏ ديگر نپذيرد. «ما ايدئولوژى‏‏‏‏ و نظام اجتماعى‏‏‏‏ سرمايه‏دارى‏‏‏‏ را كه بر پايه استثمار و سركوب قرار دارد و همچنين كليه جوانب نازيبا و منحط سرمايه‏دارى‏‏‏‏ را با قاطعيت رد مى‏‏‏‏كنيم. اما ما بايد به هر كوششى‏‏‏‏ دست زنيم تا به علم و تكنيك پيشرفته، دستاوردهاى‏‏‏‏ عام قابل استفاده در اقتصاد و بخش ادارى‏‏‏‏ و همه ديگر اطلاعات قابل استفاده از همه كشورهاى‏‏‏‏ جهان، ازجمله از كشورهاى‏‏‏‏ پيشرفته سرمايه‏دارى‏‏‏‏ بياموزيم و آن‏ها را در پراتيك بكارگرفته، مورد امتحان قرار داده و رشد دهيم. درغيراين‏صورت ما نادان باقى‏‏‏‏ خواهيم ماند و تحقق بخشيدن به نوسازى‏‏‏‏ در چين ممكن نخواهد شد.» «شكوفايى‏‏‏‏ مجدد (تمدن بزرگ چين برپايه سوسياليسم – نگارنده) تنها از طريق رشد پرتوان مادى‏‏‏‏ تحقق نخواهد يافت، بلكه همزمان نياز به رشد پر توان معنويت تمدن سوسياليستى‏‏‏‏ دارد. با سرمشق قرار دادن ماركسيسم بهترين سنت‏هاى‏‏‏‏ تاريخى‏‏‏‏ تمدن بزرگ چين در مفهوم معنوى‏‏‏‏ امروزى‏‏‏‏ آن و با نگاهى‏‏‏‏ انتقادى‏‏‏‏ تداوم پيدا خواهد كرد. …»

در سند وظيفه مشترك همه، چنين جمع‏بندى‏‏‏‏ مى‏‏‏‏شود: «سوسياليسم با سيماى‏‏‏‏ چينى‏‏‏‏ را برپا ساختن و چين را به كشورى‏‏‏‏ مدرن و با يك تمدن پيشرفته و سطح بالاى‏‏‏‏ دموكراسى‏‏‏‏ تبديل ساختن.» در گذشته اهميت چندانى‏‏‏‏ به رشد دموكراسى‏‏‏‏ داده نشده است. اما بدون دموكراسى‏‏‏‏ نمى‏‏‏‏تواند نوسازى‏‏‏‏ عملى‏‏‏‏ گردد. دموكراسى‏‏‏‏ به سازمان‏هاى‏‏‏‏ مربوط به خود و به ثبات قانونى‏‏‏‏ نياز دارد. بى‏‏‏‏جهت نيست كه در اين رابطه بر اين نكته تاكيد شده است كه حزب بايد فعاليت خود را در چهارچوب قانون اساسى‏‏‏‏ و قوانين جارى‏‏‏‏ بمورد اجرا درآورد و دموكراتيك كردن زندگى‏‏‏‏ سياسى‏‏‏‏ را در حزب و در حاكميت به پيش براند. وظيفه پراهميت ديگر در رفرم سياسى‏‏‏‏، ايجاد دگرگونى‏‏‏‏ در ساختار رهبرى‏‏‏‏ حزب و دولت و تكميل كردن نظام حقوقى‏‏‏‏ مى‏‏‏‏باشد. ازاين‏رو «بايد ما همه انديشه‏ها و شيوه‏هاى‏‏‏‏ رفتارى‏‏‏‏ مثبت كه در خدمت پيشبرد چهار نوسازى‏‏‏‏: شكوفايى‏‏‏‏ ملى‏‏‏‏، ايجاد وحدت سرزمين پدرى‏‏‏‏، وحدت ملت، پيشرفت اجتماعى‏‏‏‏ و رفاه عمومى‏‏‏‏ هستند را بكارگيريم؛ كليه انديشه‏ها و شيوه‏هاى‏‏‏‏ رفتارى‏‏‏‏ مثبت را براى‏‏‏‏ ايجاد زندگى‏‏‏‏ زيبا از طريق كار صادقانه، بپذيريم و محترم بشماريم، حفظ كنيم و رشد دهيم.» تك تك ما مى‏‏‏‏بايستى‏‏‏‏ «در جايگاه خود بسختى‏‏‏‏ بكوشد رفرم‏ها را تحقق بخشد و سرزمين پدرى‏‏‏‏ را با پشتكار و قناعت رشد بخشد.»

در سند مساله اخلاق سوسياليستى‏‏‏‏ مورد توجه قرار مى‏‏‏‏گيرد. وجود اخلاق عمدتا در «عشق داشتن به سرزمين پدرى‏‏‏‏، به خلق، به كار ، به علم و به سوسياليسم» تعريف مى‏‏‏‏شود. اين «پنج عشق» بايد در همه بخش‏هاى‏‏‏‏ زندگى‏‏‏‏ اجتماعى‏‏‏‏ عيان باشد. «ميان خلق‏هاى‏‏‏‏ متفاوت، ميان كارگران، دهقانان و روشنفكران، ميان ارتش و خلق، ميان كادرها و توده‏هاى‏‏‏‏ خلق، در درون كل ملت مى‏‏‏‏بايستى‏‏‏‏ روابط سوسياليستى‏‏‏‏ نوع نوين  – تساوى‏‏‏‏ حقوق، وحدت، دوستى‏‏‏‏ و كمك متقابل –  وجود داشته و ترقى‏‏‏‏ يابد.»

مشخصه نگرش واقع‏بينانه در سند اين نكته است كه مانع‏ها براى‏‏‏‏ رشد چنين رابطه‏اى‏‏‏‏ برشمرده مى‏‏‏‏شوند: «اخلاقيات فئودالى‏‏‏‏ عميقاً در كشور ما ريشه دوانده است. تصورات عقب مانده پدرشاهى‏‏‏‏، انديشه سودبرى‏‏‏‏ ويژه، شيوه رفتارى‏‏‏‏ فرماندهى‏‏‏‏، برخورد گروهى‏‏‏‏، اين نظر كه مردان بر زنان برترى‏‏‏‏ دارند، بخش‏هايى‏‏‏‏ از تاثير مضر رفتار فئودالى‏‏‏‏ هستند.» در اين چهارچوب همچنين از «عادات بد در عروسى‏‏‏‏ها و مراسم بخاك سپارى‏‏‏‏» و از «خرافات فئودالى‏‏‏‏» ياد شده است. همچنين از «ايدئولوژى‏‏‏‏ رشوه‏خوارى‏‏‏‏ بورژوازى‏‏‏‏ و رفتار برده‏دارانه كه ناشى‏‏‏‏ از شرايط نيمه استعمارى‏‏‏‏ حاكم بر جامعه» بوده و در چين نيز از ريشه‏هاى‏‏‏‏ قديمى‏‏‏‏ برخودار هستند، سخن به ميان آورده شده است.

در بخش بعدى‏‏‏‏ سند، جا و نقش ماركسيسم براى‏‏‏‏ رشد و ترقى‏‏‏‏ معنويت تمدن نشان داده مى‏‏‏‏شود. ماركسيسم به عنوان «جهانبينى‏‏‏‏ علمى‏‏‏‏ طبقه كارگر و دستاورد بزرگ تمدن انسانى‏‏‏‏» و بمنزله «زمينه تئوريك سوسياليسم و رهبرى‏‏‏‏ توسط حزب» معرفى‏‏‏‏ و تعريف مى‏‏‏‏شود. «ماركسيسم مهم‏ترين بخش ايدئولوژى‏‏‏‏ سوسياليستى‏‏‏‏ را تشكيل داده و نقش تعيين كننده براى‏‏‏‏ برپايى‏‏‏‏ تمدن معنوى‏‏‏‏ را بعهده دارد.» ماركسيسم «يك علم است كه با پيشرفت تاريخى‏‏‏‏ و علوم غنى‏‏‏‏تر شده و رشد مى‏‏‏‏يابد. او شناخت از حقيقت را بپايان نمى‏‏‏‏رساند، اما راه شناخت آن را نشان مى‏‏‏‏دهد.»

براى‏‏‏‏ شكل تحقق بخشيدن به رفرم و نوسازى‏‏‏‏ نسخه از پيش آماده‏اى‏‏‏‏ وجود ندارد. «اين امرى‏‏‏‏ طبيعى‏‏‏‏ است كه اغلب درباره تئورى‏‏‏‏ و پراتيك اختلاف نظر بوجود مى‏‏‏‏آيد». ازاين‏رو بايد «قاطعانه پايبند بود بر خط‏مشى‏‏‏‏ “بگذار صد گل بشكفد! بگذار صد مكتب با هم همچشمى‏‏‏‏ بكنند!”» «ما بايد تحقيقات جسورانه و بحث‏هاى‏‏‏‏ آزاد كه بر زمينه تحقيقات علمى‏‏‏‏ قرار دارند را مورد حمايت قرار داده و تقويت نمايم، تا تحقيقات در تئورى‏‏‏‏ ماركسيستى‏‏‏‏ را قويا تقويت كرده و تصميمات سياسى‏‏‏‏ مختلف را برپايه علمى‏‏‏‏ و دموكراتيك ممكن سازيم … آنچه كه مربوط به نظر و كار در بخش هنرى‏‏‏‏ مى‏‏‏‏شود، بايد ما خود را پايبند به اصل مربوطه در قانون اساسى‏‏‏‏ درباره آزادى‏‏‏‏هاى‏‏‏‏ آكادميك و نگارش، آزادى‏‏‏‏ بحث بدانيم و آزادى‏‏‏‏ انتقاد و انتقاد از خود را مجرى‏‏‏‏ سازيم.»

تا آنجا كه من اطلاع دارم، اين اولين‏ بار بود كه در حزب كمونيست چين چنين سندى‏‏‏‏ واقع‏بينانه كه بطور كامل و با وسعت درباره دگرگونى‏‏‏‏ جامعه سنتى‏‏‏‏ چين نظر مى‏‏‏‏داد، تنظيم شده بود. اين سند در هماهنگى‏‏‏‏ چشمگير است با سند درباره رفرم اقتصادى‏‏‏‏ از سال ١٩٨٤. من در آن تاثير شخصيت هو يائوبانگ را مى‏‏‏‏بينم؛ زيرا در آن بر اين نكته تكيه شده است كه مساله‏هاى‏‏‏‏ ايدئولوژيك «با پافشارى‏‏‏‏ از طريق بحث، استدلال و قانع ساختن» حل و فصل شوند و «آزادى‏‏‏‏هاى‏‏‏‏ آكادميك و نگارش، آزادى‏‏‏‏ بحث» حاكم باشد. اين نظرات حتى‏‏‏‏ در رهبرى‏‏‏‏ حزب يك دست نبود.

«تحقيقات جسورانه و بحث آزاد» در چين از پايان سال‏هاى‏‏‏‏ ٧٠ به طور تك و توك در داخل و بيرون از حزب آغاز شده بود. ازجمله كسانى‏‏‏‏ كه بطور انتقادى‏‏‏‏ درباره جزم‏گرايى‏‏‏‏ها و تابوها در حزب كمونيست چين فعال شده بود، وانگ روش‏هوى‏‏‏‏، سردبير آن زمان روزنامه مركزى‏‏‏‏ حزب، “ژئن‏مين‏ژيبائو” بود. او جزو نيروهايى‏‏‏‏ بود كه از نظر ايدئولوژيك و سياسى‏‏‏‏ نزديك به هو يائوبانگ قرار داشت. وانگ تشخيص داده بود كه برداشت سنتى‏‏‏‏ از ماركسيسم و همچنين از سوسياليسم كه در ح ك چين معمول شده بود، ده‏ها سال از رشد واقعى‏‏‏‏ سرمايه‏دارى‏‏‏‏ و سوسياليسم عقب مانده است. ازاين‏رو به نظر او مى‏‏‏‏بايستى‏‏‏‏ اين برداشت از ماركسيسم و سوسياليسم بطور انتقادى‏‏‏‏ مورد بحث قرار گرفته و در آن‏ها نتايج پراتيك منظور گردد.

«هدف آزاد ساختن انديشه، دستيابى‏‏‏‏ به حقيقت است، محك حقيقت، پراتيك است.» ازاين‏رو براى‏‏‏‏ او اين «چهار اصل اساسى‏‏‏‏» تابو نبودند. «بدون آزاد ساختن انديشه نمى‏‏‏‏توانيم به ماركسيسم- لنينيسم و انديشه‏هاى‏‏‏‏ مائو تسه‏تنگ پايبند باقى‏‏‏‏ بمانيم.» وانگ در انتقادهاى‏‏‏‏ خود به پديده‏هاى‏‏‏‏ منفى‏‏‏‏ بسيارى‏‏‏‏ در زندگى‏‏‏‏ سياسى‏‏‏‏ جامعه مى‏‏‏‏پرداخت كه در سال ١٩٨٦ روح سند درباره برپايى‏‏‏‏ معنويت تمدن سوسياليستى‏‏‏‏ را تشكيل مى‏‏‏‏دادند. در اين مورد به‏ويژه نظريات او درباره انسان‏دوستى‏‏‏‏ سوسياليستى‏‏‏‏ و بيگانه شدن، ادعانامه او درباره محترم شمردن ارزش انسان بود. او معتقد بود كه پاسخ دادن به نياز به برسميت شناختن ارزش انسان و هومانيسم سوسياليستى‏‏‏‏ نيز بخشى‏‏‏‏ از رفرم‏ها را تشكيل مى‏‏‏‏دهد. «پايبندى‏‏‏‏ ما در حال حاضر به محترم شمردن ارزش انسان، به اين معناست كه سد تحقق همه آن‏چيزهايى‏‏‏‏ بشويم كه مانع آنند كه ما ارزش انسان را ارتقا دهيم و دگرگون سازيم».

در ششمين نشست پلنوم ك م، در برخوردها با طرح برپايى‏‏‏‏ تمدن معنوى‏‏‏‏ سوسياليستى‏‏‏‏ نيروهاى‏‏‏‏ ارتدوكس فشار خود را بر حزب تشديد كردند. آن‏ها تاثير فرهنگى‏‏‏‏- ايدئولوژيك سرمايه‏دارى‏‏‏‏ كشورهاى‏‏‏‏ خارجى‏‏‏‏ را بر روى‏‏‏‏ چين مورد انتقاد قرار داده و خواستار برنامه‏اى‏‏ تحت عنوان «ذهن را متمدن كنيم» شدند. در پائيز و زمستان همان سال دانشجويان مدرسه عالى‏‏‏‏ علوم و تكنيك در پكن اقدام به تظاهراتى‏‏‏‏ كردند كه دامنه آن با سرعت به شانگهاى‏‏‏‏ و ديگر شهرهاى‏‏‏‏ بزرگ و متوسط كشانده شد. به نظر كميته مركزى‏‏‏‏ حزب اين تظاهرات داراى‏‏‏‏ علل متفاوت بود، ازجمله ناشى‏‏‏‏ از اشتباه‏ها در كار ارگان‏هاى‏‏‏‏ مركزى‏‏‏‏ و محلى‏‏‏‏، براى‏‏‏‏ نمونه نزد مديران مدارس. اين نارسايى‏‏‏‏ها منجر به ايجاد شدن بدبينى‏‏‏‏ نسبت به حزب شده بود. تحت تاثير مخالفان «پژوهش جسورانه و بحث آزاد»، اين تظاهرات به طور كلى‏‏‏‏ به‏مثابه نشان تاثير جريان «ليبرال بورژوا» ارزيابى‏‏‏‏ شد كه بايد با همه امكات دفع شوند. در ٣٠ دسامبر دنگ سيائوپينگ در گفتگويى‏‏‏‏ با بخشى‏‏‏‏ از رهبرى‏‏‏‏ خواستار آن شد كه عليه اين جريان موضع‏گيرى‏‏‏‏ بعمل آيد. او تظاهرات دانشجويان را نتيجه برخورد غيرقاطع حزب با ليبراليسم بورژوازى‏‏‏‏ در سال‏هاى‏‏‏‏ اخير ارزيابى‏‏‏‏ نمود.

براى‏‏‏‏ اين كمبود در نشست وسيع دفتر سياسى‏‏‏‏ در آغاز سال ١٩٨٧ هو يائوبانگ مسئول شناخته شد. از او انتقاد بعمل آمد كه به «چهار اصل اساسى‏‏‏‏» باندازه كافى‏‏‏‏ پيگير و پايبند نبوده است. او با اين انتقاد در روز ١٦ ژانويه از سمت دبيركلى‏‏‏‏ كناره‏گيرى‏‏‏‏ كرد، اما عضو دفتر سياسى‏‏‏‏ ك م باقى‏‏‏‏ماند. هو به خاطر وضع پيش آمده، كنارگيرى‏‏‏‏ خود را با سخنان زير توضيح داد: او اصل رهبرى‏‏‏‏ دستجمعى‏‏‏‏ را مراعات نكرده است و در مسائل سياسى‏‏‏‏ اساسى‏‏‏‏ دچار اشتباه‏هاى‏‏‏‏ سنگين شده است. با اين واقعه مرحله رشد حزب و حاكميت كه اميد رشد و ترقى‏‏‏‏ همه‏جانبه و دموكراتيك را ايجاد كرده بود، بطور غيرمترقبه پايان يافت. اما اعتبار هويائوبانگ نزد بخش‏هاى‏‏‏‏ بزرگى‏‏‏‏ از خلق عميقاً ريشه دوانده بود. با برداشتى‏‏‏‏ جز اين، ابراز تاسف بزرگ مردم در زمان مرگش در بهار ١٩٨٩ قابل توضيح نمى‏‏‏‏باشد.

من [پترز] وضع را بيش از اين نكته ارزيابى‏‏‏‏ مى‏‏‏‏كنم: اگر تظاهرات دانشجويان در سال ١٩٨٦ به‏مثابه علائم «تضادها در ميان خلق» درك شده و مورد توجه قرار گرفته بودند و مساله‏هاى‏‏‏‏ ميان مردم و حزب برطرف شده بودند، به احتمال زياد تظاهرات وسيع بهار سال ١٩٨٩ بوجود نمى‏‏‏‏آمد.»

با توجه به نكته‏هاى‏‏‏‏ نقل شده از كتاب هلموت پترز، اين يك كند ذهنى‏‏‏‏ مفرط نخواهد بود اگر بخواهيم اين شرايط را مشابه با شرايط حاكم بر ايران ارزيابى‏‏‏‏ كنيم؟ برپايى‏‏‏‏ «سوسياليسم از نوع چينى‏‏‏‏» تجربه‏اى‏‏‏‏ پايان نيافته مى‏‏‏‏باشد. با همه آرزوها خوب براى‏‏‏‏ كمونيست‏هاى‏‏‏‏ چينى‏‏‏‏ در برپايى‏‏‏‏ آن و پيروزى‏‏‏‏ در نبرد بغرنج و سخت آن‏ها، نمى‏‏‏‏توان نظر ابراز شده ماركس و انگلس را در مانيفست كمونيستى‏‏‏‏ بارى‏‏‏‏ ديگر برجسته نساخت: «آزادى‏‏‏‏ فرد، شرط آزادى‏‏‏‏ جامعه است»!

حزب كمونيست چين با آگاهى‏‏‏‏ كامل درباره مساله آزادى‏‏‏‏هاى‏‏‏‏ قانونى‏‏‏‏ سوسياليستى‏‏‏‏، راه سخت و دشوار خود را طى‏‏‏‏ مى‏‏‏‏كند. تفاوت سرشتى‏‏‏‏ اين كوشش با آنچه در “كيهان” به آن نسبت داده مى‏‏‏‏شود، تفاوتى‏‏‏‏ كيفى‏‏‏‏ و ماهوى‏‏‏‏ است! برجسته ساختن اين محتواى‏‏‏‏ انسان‏دوستانه در برابر تبليغات حاكميت سرمايه‏دارى‏‏‏‏ مافيايى‏‏‏‏ در ايران، محك دفاع از مواضع «سوسياليسم علمى‏‏‏‏» بوده و خط فاصل را ميان سره و ناسره تشكيل مى‏‏‏‏دهد و نه اتخاذ كردن مواضع پوزيتويستى‏‏‏‏!

روند رشد آزادى‏‏‏‏هاى‏‏‏‏ قانونى‏‏‏‏ سوسياليستى‏‏‏‏ در چين در سال‏هاى‏‏‏‏ اخير به دستاوردهاى‏‏‏‏ بزرگى‏‏‏‏ نايل شده است. نظر مارك لئونارد، رئيس “اطاق فكر” ايجاد شده توسط تونى‏‏‏‏ بلر، نخست‏وزير سابق انگلستان براى‏‏‏‏ بررسى‏‏‏‏ اوضاع چين، در كتاب منتشر شده توسط او تحت عنوان “آلترناتيو چينى‏‏‏‏ در مقابل نظم جهانى‏‏‏‏ آمريكايى‏‏‏‏”، صراحت دارد. او اين دستاورد را “دموكراسى‏‏‏‏ مشورتى‏‏‏‏” (دموكراسى‏‏ شورايى‏‏) مى‏‏‏‏نامد كه همان اجراى‏‏‏‏ واقعى‏‏‏‏ “دموكراسى‏‏‏‏ پايه” است. طبق موازين تعيين شده، «سرپرست دولتى‏‏‏‏ [در شهر بزرگ چونگ نيگ] … در كنار مسئوليت خود … موظف است بر اساس يك سلسله از مقررات دولتى‏‏‏‏، كليه تصميمات مهم دولت را مورد بحث عمومى‏‏‏‏ قرار دهد. … تاكنون ٦٠٠ جلسه شنود با شركت بيش از ١٠٠ هزار شهروند صورت گرفته است. …».

اين آزمايش و كوشش‏هاى‏‏‏‏ ديگر براى‏‏‏‏ پاسخ به نياز انسان به آزادى‏‏‏‏، همه وسيله و اهرم‏هايى‏‏‏‏ هستند براى‏‏‏‏ برپايى‏‏‏‏ سوسياليسم. زيرا بدون آزادى‏‏‏‏هاى‏‏‏‏ سوسياليستى‏‏‏‏، برپايى‏‏‏‏ جامعه سوسياليستى‏‏‏‏ ناممكن است. آزادى‏‏‏‏هاى‏‏‏‏ سوسياليستى‏‏‏‏ داراى‏‏‏‏ درونمايه‏اى‏‏‏‏ مشخص هستند. همانطور كه اشاره شد اين درونمايه توسط بانيان سوسياليسم علمى‏‏‏‏ تعريف و مطرح شده‏است: «آزادى‏‏‏‏هاى‏‏‏‏ فردى‏‏‏‏ پيش‏شرط آزادى‏‏‏‏ جامعه است»!

*- در سال ٢٠٠٩ دانشمند و ماركسيست آلمانى‏‏‏‏‏‏ پروفسور دكتر هلموت پترز كه در دهه ٧٠ قرن پيش در جمهورى‏‏‏‏‏‏ خلق چين تحصيل كرده و در رشته چين شناسى‏‏‏‏‏‏ از دانشگاه پكن فارغ‏التحصيل شده است و چندين سال در كادر ديپلوماتيك كشور آلمان دموكراتيك در چين مشغول به كار بوده و به زبان چينى‏‏‏‏‏‏ تسلط دارد، كتابى‏‏‏‏‏‏ قريب به ٧٠٠ صفحه‏ درباره اوضاع چين از پيش از زمان انقلاب آزاديبخش تا دوران كنونى‏‏‏‏‏‏ (كنگره هفدهم حزب كمونيست چين در ٢٠٠٧) با بهره‏گيرى‏‏‏‏‏ از منابع وسيعى‏‏‏‏‏ به رشته تحرير درآورده است. در اين اثر اشتباه‏هاى‏‏‏‏‏‏ كمينترن تا كنگره هفتم آن و موضع نادرست اتحاد شوروى‏‏‏‏‏‏ در سال‏هاى‏‏‏‏ بيست و سى‏‏‏‏ قرن گذشته در برابر انقلاب در جريان در چين، اشتباه‏هاى‏‏‏‏‏‏ انجام شده در دوران “انقلاب فرهنگى‏‏‏‏‏‏” و همچنين تجربه پايان نيافته جارى‏‏‏‏‏‏ در اين كشور به طور موشكافانه‏اى‏‏‏‏‏‏ مورد بررسى‏‏‏‏‏‏ قرار گرفته است.

پترز تجربه كنونى‏‏‏ در جمهورى‏‏‏‏‏‏ خلق چين را همان اجراى‏‏‏‏‏‏ برنامه اقتصادى‏‏‏‏‏‏ نوينى‏‏‏‏‏‏ ارزيابى‏‏‏‏‏‏ مى‏‏‏‏‏‏كند كه لنين بعد از پايان جنگ و دفع تجاوز شانزده كشور به كشور نوپاى‏‏‏ شوراها پس از پيروزى‏‏‏‏‏‏ انقلاب اكتبر، تحت عنوان برنامه “نپ” مطرح نمود و تحقق بخشيدن به آن را آغاز كرد. برنامه‏اى‏‏‏‏‏‏ كه در سال‏هاى‏‏‏‏‏‏ بعد متاسفانه ادامه نيافت. “سرمايه‏دارى‏‏‏‏‏‏ دولتى‏‏‏‏‏‏ زير رهبرى‏‏‏‏‏‏ حزب كمونيست” درونمايه برنامه لنين بود. تجربه كنونى‏‏‏‏‏‏ در جمهورى‏‏‏‏‏‏ خلق چين كه آن را “راه سوسياليستى‏‏‏‏‏‏ نوع چينى‏‏‏‏‏‏” مى‏‏‏‏‏‏نامند كه با توجه به عقب‏ماندگى‏‏‏‏‏‏ چندين قرنى‏‏‏‏‏‏ جامعه چينى‏‏‏‏‏‏ و سلطه اشكال ماقبل فئودالى‏‏‏‏‏‏ در كشورى‏‏‏‏‏‏ نيمه مستعمره تنظيم شده و جريان دارد را پترز حركت در لب پرتگاه ارزيابى‏‏‏‏‏‏ مى‏‏‏‏‏‏كند. تجربه‏اى‏‏‏‏‏‏ هنوز ناتمام و در خطر، كه شعر سياوش كسرائى‏‏‏‏‏‏ را در ذهن تداعى‏‏‏‏‏‏ مى‏‏‏‏‏‏كند: «جاده لغزنده … در فراز درّه، ره باريك است. رهگذر … كج نيفتى‏‏‏‏‏‏ به چپ و راست، خطر!».

باوجود اين، او اين تجربه را كوششى‏‏‏‏‏‏ علمى‏‏‏‏‏‏ و پراتيكى‏‏‏‏‏‏ واقع‏بينانه، در عين حال كوششى‏‏‏‏‏‏ عملگرا، با نرمش و هوشمندانه‏اى‏‏‏‏‏‏ براى‏‏‏‏‏‏ تحقق بخشيدن به «آرمانى‏‏‏‏‏‏» مى‏‏‏‏‏‏داند كه بدون جسارت انقلابى‏‏‏‏‏‏ و پايبندى‏‏‏‏‏‏ به قدرت خلاق بررسى‏‏‏‏‏‏ و تجزيه و تحليل مبتنى‏‏‏‏‏‏ بر ماترياليسم تاريخى‏‏‏‏‏‏ و ماترياليسم ديالكتيكى‏‏‏‏‏‏، دست نيافتنى‏‏‏‏‏‏ است. تئورى‏‏‏‏‏‏ دنگ سيائوپنگ در اين‏باره كه نمى‏‏‏‏‏‏توان سوسياليسم را در جامعه‏اى‏‏‏‏‏‏ با سطح نازل نيروهاى‏‏‏‏‏‏ مولده برپا داشت، هسته مركزى‏‏‏‏‏‏ انديشه تئوريك براى‏‏‏‏‏ كوشش به منظور‏ ايجاد كردن نيروهاى‏‏‏‏‏‏ مولده رشد يافته را در تجربه در جريان در اين كشور تشكيل مى‏‏‏‏‏‏دهد. او تئورى‏‏‏‏‏‏ خود را مبتنى‏‏‏‏‏‏ بر برداشت ماركس كه جامعه سوسياليستى‏‏‏ را «جامعه‏اى‏‏‏‏‏‏ با سطح ‏نيروهاى‏‏‏‏‏‏ مولده رشديافته‏تر از جامعه سرمايه‏دارى‏‏‏ كه از بندهاى‏‏‏ مالكيت فردى‏‏‏ آزاد شده است» تعريف مى‏‏‏‏‏‏كند، مى‏‏‏داند.

** – پترز در كتاب خود و در ارتباط با بازگشت دنگ سيائوپنگ به فعاليت حزبى‏، مرگ چوئن لاى‏ و خنثى‏ ساختن “گروه چهارگانه” پس از مرگ مائوتسه تنگ نيز نكاتى‏ را (در صفحه ٣٣١-٣٢٩) برمى‏شمرد كه آشنايى‏ به آن در اينجا براى‏ شناخت روند بغرنج در ج خ چ آموزنده است. او وقايع پس از مرگ چوئن لاى‏ در تاريخ هشتم ژانويه ١٩٧٦، در زمان حيات مائوسته تنگ را برمى‏شمرد و مى‏نويسد: در اين دوران اختلاف درباره چگونگى‏ برخورد با “انقلاب فرهنگى‏” با تضادى‏ درونى‏ همراه بود و شرايط مساعدى‏ را براى‏ سواستفاده “گروه چهارگانه” ايجاد كرده بود. زير فشار مشكلات، مائوتسه تنگ دوباره دنگ سيائوپنگ را به كار در حزب بازگردانده بود. دنگ در عين حفظ ظاهر دفاع از تجربه انجام شده “انقلاب فرهنگى‏”، در صدد بود درس‏هاى‏ لازم را از آن براى‏ ترميم وضع اقتصادى‏ و زندگى‏ اجتماعى‏ بگيرد. در اين راه، او در كنار چوئن لاى‏ قرار داشت. با مرگ چوئن لاى‏، موقعيت دنگ سيائوپنگ نيز متزلزل شد. «مائوتسه تنگ رسم قديمى‏ را نقض كرد و دنگ سيائوپنگ را كه در سمت معاونت چوئن لاى‏ قرار داشت، به جاى‏ او انتخاب نكرد. (او هوآ گوئوفنگ از “گروه چهارگانه” را به جانشينى‏ چوئن لاى‏ منصوب كرد) … نارضايى‏ قشرهاى‏ وسيع از تقابل و حمله مجدد به دنگ سيائوپنگ، به مورد پرسش قرار دادن حقانيت “انقلاب فرهنگى‏” انجاميد. در اين چهارچوب موج جديدى‏ عليه “گروه چهارگانه” بوجود آمد. اين موج خود را به طور سمبوليك در جريان مراسم سوگوارى‏ براى‏ چوئن لاى‏ در بهار متظاهر ساخت كه در برخوردها در ميدان صلح آسمانى‏ در پكن پيش آمدند. در ٤ آوريل ١٩٧٦ دفتر سياسى‏ تصميم گرفت كه تظاهر ميليون‏ها انسان را در ميدان “تيان آن من” به عنوان يك اقدام ضدانقلابى‏ اعلام و آن را توسط ارتش سركوب سازد.»

پس از مرگ مائوتسه تنگ و «بعد از بركنارى‏ “گروه چهارگانه” در ٨ اكتبر ١٩٧٦، رهبرى‏ حزب و كنگره ملى‏ خلق، دولت و ارتش ملى‏» … «حوادث ميدان “تيان آن من”را خيزشى‏ مردمى‏ ارزيابى‏ كرده و از دنگ سيائوپنگ ادعاده حيثيت بعمل آورده و او دوباره به كار در مركزيت حزب دعوت شد (ص ٣٦٣).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *