تنهِ اصليِ حزب توده ايران! «تنها من مانده ام» – هوراااا، من، تنها نمانده ام!

image_pdfimage_print

مقاله شماره: ١٣٩٤ / ٥٤ (١٨ بهمن)

واژه راهنما: نياز به بحث سازنده درون حزبي. تحكيم يك پارچگي نظري و وحدت سازماني حزب توده ايران وظيفه ي روزِ توده اي ها. راه رشد غيرسرمايه داري و دفاع از شركت طبقه كارگر در رهبري انقلاب، دفاع از وحدت منافعِ دموكراتيك و ملي كل مردم ميهن ما است.

در ابرازنظر در ارتباط با مقاله ي «انديشه سوسيال دموكرات و بحث سياسي (٣)، سرشت طبقاتي تبليغات: ”ما مالك تن و جان خود هستيم!“»، رفيق عزيز سيامك مي نويسد و نشان مي دهد كه من، تنها نمانده ام! (١)

نشان مي دهد كه نيازِ بزرگي به بحث سازنده ي درون حزبي در شرايط سالم رفيقانه ميان توده اي ها وجود دارد كه بايد براي انجامش آستين هاي انديشه انقلابي را بالا زد، تا به كوشش دشمن طبقاتي براي جدا ساختن «حزب ما از تنه اصلي بدن خود، طبقه كارگر و ديگر زحمتكشان» (رفيق سيامك) پايان بخشيد!

رفيق سيامك پس از عنوان محبت آميز و تائيد كوشش «پركار و روشنگر» به منظور دفع مشكلات و تحكيم «رابطه حزب توده ايران با طبقه كارگر و ديگر زحمتكشان»، مي نويسد:

رفيق عزيز، من هم مانند شما از آينده حزب نگران هستم. و اين نگراني تا فرداي برگشت حزب به ايران و امكان دوباره پيوند نزديك و تنگاتنگ با كارگران و ديگر زحمتكشان با من خواهد ماند. رفيقي مي گفت كه در يك اتاق اينترنتي با يك كارگر فعال و آگاه داخل ايران آشنا شد. اين رفيق از عدم آگاهي اين كارگر مبارز از گذشته مبارزاتي طبقه خود در شگفت بود. اين از بدِ بخت ماست كه رژيم موفق شد تا ارتباط طبقه كارگر را با حزب ش، با تاريخ ش قطع كند.

همانطور كه شما با كوشش پيگير نشان مي دهيد، مخالفان برنامه انقلابي حزب از برون و درون در حال ضربه زدن به ماهيت اصلي و ريشه طبقاتي حزب هستند.

از برون: گروه هاي گوناگون آگاهانه و ناآگاهانه مي كوشند تا توده هاي حزبي را به تحليل هاي روبنايي و بدور از هرگونه انديشه ديالكتيكي ماركسيستي عادت بدهند. اين ها بدون خستگي مي كوشند تا با تقليل گرايي بي نظيري تمام مشكلات و پيچيدگي هاي جامعه ايران را تا حد يك دعواي جناحي كاهش بدهند. اين ها با زيركي خاص از هرگونه تحليل طبقاتي بر پايه برنامه اقتصادي جناح هاي گوناگون جمهوري اسلامي پرهيز مي كنند. مبارزه با طرز انديشه اين گروها، آنطور كه رفيق اخگر غيرمستقيم توصيه مي كند، يك مبارزه امنيتي نيست. اين يك مبارزه تمام عيار ايدئولوژيك است و بايد از تقليل آن به وجود يك مامور امنيتي در اينجا و آنجا پرهيز كرد. اين گروه ها با روانشناختي درست از توده هاي حزبي به ويژه در ايران، از پيوند عاطفي آن ها با شعار دفاع از دستاوردهاي انقلاب ملي و دموكراتيك سو استفاده مي كنند.

متاسفانه رهبري گذشته و حال حزب با عدم توضيح روشن اين سياست درست حزب، اين بستر را براي برداشت هاي نادرست آماده كردند. اگر رهبري حزب توضيح دادن اين مسئله را به اندازه شما جدي مي گرفت، حتي صد مامور امنيتي نيز نمي توانست به حزب ضربه بزند. در بدترين حالت، اين ماموران مي توانستند چند تا نام به اربابان خودشان بدهند. قادر نبودند كه در خط مشي حزب ترديد و در ميان هواداران آن شكاف ايجاد كنند.

راه درست، راه مبارزه ايدئولوژيك با اين گروه ها است كه خوشبختانه شما با مقاله ”برنامه اقتصادي دولت روحاني“ (٢) كه حتما مورد استفاده رفقاي ايران نيز بوده است، بار بزرگي از اين مبارزه را بر دوش مي كشيد. خوشبختانه نامه مردم، ارگان مركزي حزب توده ايران در افشاي زيربناي سرمايه داريِ برنامه اقتصادي دولت نيز نقش قابل توجه داشته است. در اين راستا بايد گفت كه جمهوري اسلامي هيچ ترس و واهمه از حزب توده ايرانِ تهي شده از خصلت طبقاتي خود ندارد.

از درون: ترديدي نيست كه مهاجرت بلند مدت حزب در بافت طبقاتي رهبري آن تاثير مي گذارد. موضوع اصلي بحث سياسيِ كشورهاي ميزبانِ رهبري ناگزير بودن انتخاب بين دو گزينش است، راه نئوليبرالي و را سوسيال دموكراسي. بدون شك اين بحث به گرايش سوسيال دموكراسي نزد برخي از اعضاي رهبري با خاستگاه طبقاتي ويژه كمك مي كند. ترديدي نيست كه انديشه سوسيال دموكراسي با اينكه معضلات ريشه يي و كليدي سرمايه داري را به چالش نمي كشد، نسبت به انديشه نئوليبرالي مترقي است. ولي وجود آن در يك حزب طبقه كارگر براي سلامت طبقاتي اين حزب بسيار خطرناك است. و اين گرايش كه در سطح جهاني آشتي طبقاتي را تلقين و تبليغ مي كند، از ريشه يي كه به دنبال تغييرات بنيادي و ريشه يي است، هراسان است. البته اين گرايش در حزب با استفاده از هر اهرمي مي كوشد كه طرفداران انديشه تغيير بنيادين را در اقليت قرار دهد. ولي اينگونه نيست كه اين گرايش به آساني به هدف هاي خود برسد. صفحات روزنامه مردم پر از نشانه هاي نبرد مستمر و روزانه بر ضدّ اين گرايش است.

مبارزه بر ضدّ هر دو انديشه تنها با تكرار هميشگي ضرورت راه رشد غيرسرمايه داري و رهبري انقلاب ملي و دموكراتيك توسط طبقه كارگر ممكن است. بار ديگر و اين بار ونزوئلا نشان داده است كه فراموشي و جدي نگرفتن اين مهم چه ضربه هاي جبران ناپذير مي تواند به روند تعميق هدف هاي انقلاب ملي- دموكراتيك از مرحله سياسي به مرحله اجتماعي و اقتصادي بزند.

از تبادل نظر با شما خوشحال شدم. تندرست و موفق باشيد. سيامك

رفيق سيامك عزيز، حق با شماست، خطر اصلي بريدن غيرمستدل با تاريخ پرافتخار حزب توده ايران است!

بريدني كه علل تاريخي خود را داشت. بحث و جدل در باره آن ها، همان طور كه شما معتقديد، اكنون كمك نيست! شرايط كنوني نبرد طبقاتي در ايران، تحكيم يك پارچگي نظري و وحدت سازماني حزب توده ايران را در دستور بلاترديد عملكرد توده اي ها قرار داده است. اين مهم را بايد به پيش برد كه همان طور كه شما نوشته ايد، «صفحات روزنامه مردم پر از نشانه هاي نبرد مستمر و روزانه» براي زنده نگاه داشتن خط مشي انقلابي حزب طبقه كارگر ايران است!

بدون ترديد پيروزي ششمين كنگره حزب توده ايران در سال ١٣٩١ با مصوبه هاي اصلي آن براي احياي نقش انقلابي حزب طبقه كارگر ايران، تعيين كننده است. دستاوردي كه بدون همكاري انديشه سوسيال دموكرات در اين زمينه ممكن نمي بوده است. نقش رفيق عزيز علي خاوري، صدر كميته مركزي حزب توده ايران در اين پيروزي تاريخي انكارناپذير است.

اين دستاورد بايد و مي تواند زمينه همكاري رفيقانه و پرتفاهم را براي گذار از مشكلات كنوني تشكيل دهد. احياي تعريف مرحله ملي- دموكراتيك انقلاب ايران، احياي پيوند ميان وظيفه دموكراتيك و وظيفه سوسياليستي حزب توده ايران و مصوبه در باره ضرورت برپايي جبهه گسترده ضد ديكتاتوري، ستون فقرات نبرد امروز را براي پيروزي فردا، نبرد دموكراتيك را براي پيروزي هدف سوسياليستي حزب توده ايران تشكيل مي دهد.

بايد تشتت نظري را در باره درك مشترك از مصوبه هاي پراهميت و انقلابي در بحثي رفيقانه و سازنده برطرف ساخت و آن ها را به اهرمي پرتوان و كارا براي شكست برنامه تبهكاران ارتجاع داخلي و خارجي براي ابدي ساختنِ قطعِ «ارتباط طبقه كارگر ايران با حزب ش، با تاريخ ش» به خدمت گرفت. اين پيروزي ممكن و اجتناب ناپذير است. در اين زمينه همه انديشه هاي سياسي- نظري موجود و فعال در حزب و در پيرامون آن توافق نظر كامل دارند. در اين امر نگارنده ترديدي ندارد!

ديشب در گفتگويي با رفيقي، توافق كامل در زمينه اي وجود داشت كه شما نيز برجسته ساخته ايد. فشار مبارزه روشنگرانه- تبليغي حزب توده ايران در لحظه حاضر بايستي بر روي توضيح و نشان دادن و قابل شناخت ساختن اين امر متمركز گردد كه راه رشد مرحله ملي- دموكراتيك انقلاب ايران، تنها امكان نجات ايران از وابستگي نومستعمره گونه ايران به اقتصاد جهاني شده امپرياليستي است. وابستگي اي كه پيامد اجراي برنامه نوليبرال امپرياليستي است.

نقش مثبت توضيحاتِ حزب توده ايران در اين زمينه و مستدل ساختنِ برنامه اقتصاد ملي- دموكراتيكِ جايگزين براي نسخه ي اقتصاد امپرياليستي، به همان نسبت در پيروزي مبارزه مردم نقش مثبت داراست كه به تفهيم ضرورت شركت طبقه كارگر در رهبري انقلاب داراست كه هنوز بسياري از لايه هاي بورژوازي ميهن دوست نيز به اهميت آن دست نيافته اند. اهميت تاكيد شما بر «ضرورت راه رشد غيرسرمايه داري و رهبري انقلاب ملي و دموكراتيك توسط طبقه كارگر»، يك جانبداري خودخواهانه از منافع طبقه كارگر نيست. جانبداري از منافع طبقه كارگر است كه ”از منافع دموكراتيك و ملي تمام خلق“ دفاع مي كند! دفاع از وحدت منافعِ دموكراتيك و ملي كل مردم ميهن ما است!

به اين منظور بايستي موضع نظريِ جاافتاده، پاقرص كرده و مستدل حزب توده ايران باري ديگر براي توده ها قابل شناخت گردد. بايد اين شناخت به شناخت مسلط بدل گردد كه آن طور كه شما بيان كرده ايد، «پيوند عاطفي توده هاي حزبي به ويژه در ايران در دفاع حزب توده ايران از دستاوردهاي انقلاب ملي و دموكراتيك»، به معناي دفاع از «شعارهاي دموكراتيك» و ملي انقلاب است كه «در ادامه پيگير و قاطع، خصلت كارگري و سوسياليستي به خود مي گيرد»، آن طور كه زنده ياد ف. م. جوانشير در ”سيماي مردمي حزب توده ايران“ بيان كرده است. اين دفاع، دفاع از اين يا آن فرد نبوده ونيست! نه در گذشته و نه اكنون!

اين دفاع تنها امكان براي ايجاد شرايط پيروزي مجدد انقلاب مردم ميهن ما، تعميق آن از مرحله سياسي به مرحله اقتصادي- اجتماعي است، در ايران و هم در ونزوئلا!

در ارتباط با مضمون اقتصاد سياسي مرحله ملي- دموكراتيك انقلاب و برنامه اقتصاد ملي آن، نگارنده در سال جاري نوشتارهايي منتشر ساخته است كه در آن ها، چكيده اي از بحث هاي جاري به ويژه ميان اقتصاددانان و نظريه پردازان ماركسيست آلماني و اروپايي بازتاب يافته است.(٣) ادامه اين بحث ها و نشان دادن وحدت منافع ملي و دموكراتيك زحمتكشان با لايه هاي وسيع ميهن دوستان تا درون بورژوازي ملي به منظور ايجاد شرايط يك اتحاد اجتماعي وسيع براي گذار از ديكتاتوري نظام سرمايه داري حاكم و همچنين مقاومتِ ميهن دوستانه در برابر يورش اقتصاد سياسي امپرياليستي به منظور تبديل ايران به نومستعمره خود، از ضرورتي مبرم برخودار است.

نگارنده در نامه اي به رفقاي مسئول حزبي، تقاضاي خود را براي شركت در حوزه حزبي تكرار نموده ام كه اميدوارم با پاسخ مثبت آن ها روبر گردد و امكان مبارزه مشترك را در چارچوب سازمان حزب طبقه كارگر ايران براي تحقق بخشيدن به هدف انقلابي خط مشي حزب توده ايران ايجاد سازد.

رفيق عزيز سيامك، براي كمك نظري و معنوي شما تشكر مي كنم و اميدوارم سخنان عاطفي و در عين حال جانبدار مصالح عاليه حزب توده ايران براي رفقاي مسئول نيز در اين سو راهگشا باشد كه شرايط بحث درون حزبيِ رفيقانه را در شرايط سالم و منطبق با اساسنامه حزب توده ايران ايجاد سازند.

١- نگاه شود به مقاله «تاريخ، اقتصادي است در پويه شدن» (كارل ماركس) http://www.tudehiha.com/lang/fa/archives/2649

٢- نگاه شود به مقاله خط مشي انقلابي حزب توده ايران و نگراني ”راه توده“! http://www.tudehiha.com/lang/fa/archives/2633

٣- نگاه شود ازجمله به ”اقتصاد سياسي جايگزين و برنامه اقتصا ملي، برنامه ريزي در سطح و عمق“ http://www.tudeh-iha.com/lang/fa/archives/2536 و بسياري ديگر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *