دولت جدید ترامپ به سرعت در حال از بین بردن نظم قدیمی، پاکسازی نخبگان حاکم، بازتعریف سیاستهای داخلی و خارجی، و تثبیت تغییراتی است که بازگشت آنها حتی در صورت به قدرت رسیدن مخالفان در آینده دشوار خواهد بود. برای ترامپ، اولویت شکستن سیستم موجود و تحکیم تغییرات رادیکال است. استراتژی جهانی واشنگتن، که مدتها بر پایه نفوذ نظامی، دیپلماتیک و مالی بنا شده بود، در حال بازنویسی برای خدمت به نیازهای سیاسی – اقتصادی داخلی است.
در طول ۱۰۰ سال گذشته، ایالات متحده به عنوان یک امپراتوری جهانی عمل کرده است. اما این مدل به طور فزایندهای ناپایدار شده است. از اواخر دهه ۱۹۹۰، هزینههای حفظ هژمونی جهانی از مزایای آن پیشی گرفته و نارضایتیهایی را در داخل و خارج ایجاد کرده است. برای همین، امریکا اروپا را وبال گردن خود می دادند.
ترامپ و متحدانش به دنبال پایان دادن به این «امپراتوری لیبرال» و بازگشت آمریکا به مدلی خودکفا، صنعتی و تجاریگرا هستند، مدلی که یادآور اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ است. تحت این دیدگاه، آمریکا هزینههای خارجی غیرمولد را کاهش داده و بر مزیتهای طبیعی خود مانند منابع گسترده و بازار مصرفی بزرگ و خصلت امپریالیسم با تسلط صنعتی متمرکز خواهد شد.
اگر آمریکا مدل امپراتوری لیبرال خود را رها کند، بسیاری از منابع تنش با روسیه از بین خواهند رفت. با این حال، چین همچنان بزرگترین دشمن ترامپ است. پیشرفت و گسترش اقتصادی چین به طور اساسی با دیدگاه تجاریگرایانه ترامپ در تضاد است. انتظار میرود دولت او جنگ اقتصادی و فناوری علیه پکن را تشدید کند.
روسیه ممکن است تلاشهای خود برای تضعیف فعال آمریکا را کاهش داده و در عوض بر تقویت روابط اقتصادی و امنیتی خود با پکن تمرکز کند. چین و اروپا که زیر ضربه اصلی سیاستهای تهاجمی ترامپ هستند شاید به دنبال تقویت روابط با همدیگر روند.