جمع کنید بساط این نمایش بی مزه نخ نما را !

image_pdfimage_print

نویدنو 11/03/1397

هر چه تلاش کردیم تا بر این باصطلاح “افطاری” و حواشی آن چشم ببندیم ، نشد که نشد! عده ای از هنرمندان دعوت شده اند، عده ای رفته اند و به قول خود به رای خود احترام گذاشته اند ، عده ای هم دعوت را نپذیرفته و گروه اول را مورد سرزنش و نقد قرار داده و و ژست فراکسیونی به خود گرفته اند و….

 

براستی هدف از دعوت هنرمندان به “افطاری” چیست؟ ویژگی مشترک مهمانان دعوت شده به این مراسم چه بوده است؟ آیا جمع کردن هنرمندان به عنوان مهمان “افطاری” قرار است برای میزبان ، حداقل در نزد طیفی از مردم جامعه که به نوعی تحت تاثیر و علاقمند به این افراد هستند، اعتباری به دنبال بیاورد؟ چه رخ داده است که میزبان با 25 میلیون رای در صدد کسب اعتبار از دعوت هنرمندان می شود ؟ مگر نه اینکه شرکت ها نیز برای فروش کالاهایشان دست به دامن سلبریتی ها می شوند؟ آیا وجه اشتراکی در برگزاری این مراسم “افطاری” و دعوت از تتلو برای کمپین انتخاباتی وجود ندارد؟ (البته روشن است که به هیچ وجه مقایسه مهمانان رئیس جمهور با تتلو مد نظر نیست.) اگر بتوان این گونه اقدامات در شرایط اجتماعی و سیاسی امروز جامعه ایران را با توجه به آنچه که نه در زیر پوست شهر بلکه در سطح آن می گذرد، از منظر مارکتینگ سیاسی نوعی اقدام هوشمندانه از سوی میزبان محسوب کرد، آیا از سوی مهمانان نیز می توان آن را هوشمندانه دانست؟

 

اگر این میزبان می توانست برابر وعده اش مبنی بر رفع حصر به هواداران اصلاحات و رای دهندگان به خود، میزبان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد یا کروبی و همسرش باشد، آیا نیازی به متوسل شدن به این میهمانان پبدا می کرد؟ اساساً اگر این میزبان می توانست به موفقیتی در تحقق وعده های انتخاباتی خود در ارتباط با حقوق شهروندی و رفع حصر و بهبود شرایط اقتصادی و… دست یابد، نیازی به این گونه اقدامات نمایشی داشت؟

 

چرا نمی شود در این گونه “افطاری” ها از کارگران نیشکر هفت تپه که اعتراض آنها به ماهها حقوق معوقه با سرکوب و بازداشت و صدور وثیقه های سنگین همراه شد، و از ساکنان کارگر و زحمتکش شهرک حُر در جوار این مجموعه کشت و صنعت که در گزارش روزنامه اعتماد به دلیل 50 هزار تومان بدهی کارگران به نانوایی ها ، نانوایی ها از دادن نان نسیه به آنها خودداری کردند، دعوت کرد؟ از کارگران معترض هپکو و کارگران بسیاری دیگر از شرکتها و سازمان ها که خواستار دریافت ماه ها حقوق معوقه خود هستند که به قول آقایان آن را باید پیش از خشک شدن عرق کارگر داد ولی ماههاست که پرداخت نشده است ، چطور؟ آیا از کارگران شلاق خورده آق دره هم ممکن است کسی به این گونه مراسم “افطاری” دعوت شود؟ از نمایندگان رانندگان شرکت واحد که سال هاست برای تامین مطالبات حداقلی و صنفی خود در مبارزه اند و هزینه های زیادی نیز در این مسیر پرداخته و به صورت دائم زیر فشارهای مختلف قرار دارند، چطور؟ از نمایندگان کامیون داران و راننده کامیون های معترضی که برای بهبود شرایط زندگی خود دست به اعتصاب زده اند ، چطور؟ …

نمایندگان معلمان و پرستاران معترض چطور؟ از میلیون ها بیکاری که در این وضعیت وخیم اقتصادی ازهیچ درآمدی برای تامین معاش خود برخوردار نیستند و بسیاری از آنها واجد شرایط دریافت بیمه بیکاری هم نیستند، چطور؟ از کوکان کار چطور؟ از زنان بی سرپرستی که برای تامین معاش خود در این وانفسای اقتصادی و معیشتی با انواع مشکلات برای زندگی آبرومندانه دست به گریبانند، چطور؟ از آنهایی که قوت روزانه خود را در سطل های زباله جستجو می کنند، چطور؟ از کولبرانی که به دلیل ناکارآمدی سیاست های اقتصادی نئولیبرالی چند دهه گذشته تا کنون هیچ اقدام اثر بخشی برای توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال در منطقه آنها انجام نشده و برای معاش روزانه خود با انواع مشکلات جسمی و بیماری های مزمن ، به حمل بارهای سنگین از مسیرهای دشوار کوهستانی برای تجار اقدام نموده و در این ارتباط تعداد زیادی از آنها نیز هدف گلوله های ماموران مرزی قرار گرفته اند، و اینک وضعیت آنها از این هم بدتر شده است، چطور؟ از خانواده های زندانیان سیاسی ای که به دلیل دفاع از دموکراسی ، آزادی ، عدالت اجتماعی و به قول میزبان، حقوق شهروندی سال ها در زندانند، چطور؟ از اقلیت های ملی و مذهبی که روزانه در این کشور در معرض انواع فشارها و محرومیت ها قرار دارند، چطور؟ آیا این میزبان ممکن بود رضا شهابی ها را هم به این گونه “افطاری” ها دعوت می کرد؟

 

در شرایطی که به دلیل فشارهای اقتصادی و معیشتی و بر اساس آمارهای رسمی بخش عظیمی از مردم جامعه در زیر خط فقر و در شرایط فقر غذایی زندگی می کنند، خوش و بش های این مهمانان ویژه با میزبانشان در این مراسم “افطاری” پیرامون چه محورهایی بوده است؟ آنهایی که بر سر این سفره حاضر شده اند ،که به قول یکی از میهمانان گفتگو ها تملق گونه است چه گفتگویی با میزبان خود در طول این ضیافت داشتند؟ آیا به خود زحمت اشاره به مسائلی را که نمونه هایی از آن مورد اشاره قرار گرفت، دادند یا فقط تعارفات بود و محافظه کاری و پذیرایی؟ اگر اشاراتی هم بود، چه پاسخی بجز داستان سرایی و توجیه و وعده و وعید های آشنا و تکراری از میزبان گرفتند و چه انعکاسی در فضای عمومی پیدا کرد؟ کاش لااقل یکی از این مهمانان از احساس مسئولیت ، واقع بینی ، و جسارتی شبیه به سحر مهرابی در دیدار با رهبر برخوردار بوده و به اندازه او ابراز وجود می کردند. آنگاه شاید این نمایش قابل تحمل تر می شد!

 

آیا می توان هیچ ارتباطی بین این گونه افدامات نمایشی و شرایط بحرانی اجتماعی – اقتصادی و سیاسی جامعه ما و روند انباشت آگاهی ها و یادگیری و تجربه سیاسی مردم یافت؟ در این شرایط اجتماعی و سیاسی هدف میزبان از برگزاری چنین مراسمی و با چنین مدعوینی در شرایط تعمیق شکاف های اقتصادی و اجتماعی و تشدید اعتراضات صنفی و سیاسی چه می تواند باشد؟ آیا پیامدهای تبلیغاتی آن می تواند به میزبان برای توجیه به فراموشی سپردن وعده های انتخاباتی اش در زمینه حقوق شهروندی ، گشایش سیاسی و بهبود وضعیت اقتصادی مردم و… که نه تنها بهتر نشده بلکه روز به روز به وخامت بیشتر نیز انجامیده است، یاری رسانده و به او در هدایت موج نارضایتی ها و اعتراضات فزاینده به سوی جناح رقیب و حفظ پایگاه اجتماعی خود کمک کند؟ وعده هایی که از اول هم برای کسانی که از دانش اجتماعی و آگاهی کافی بویژه در زمینه ظرفبت ساختار سیاسی بسته کشور ، فساد نهادینه شده و جهت گیری اقتصادی نئولیبرالی آن داشتند، مانند روز روشن بود که محقق نخواهند شد . آیا از حضور مهمانان رئیس جمهور در این “افطاری” جز کمک به او در ایجاد یک امید واهی جهت تداوم اعتماد به وعده های بی پایه و بی حاصل ، نتیجه دیگری هم ممکن بود حاصل شود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *