«جنگ علیه تروریسم» یکی از پایههای برجسته سیاست امنیتی اسرائیل بوده که به ویژه در زمینه درگیری با فلسطینیها و دیگر بازیگران خاورمیانه به کار برده شده و می شود. اسرائیل یورش های نظامی خود را در کرانه باختری، نوار غزه و علیه کشورهای همسایه بخشی از نبرد جهانی علیه تروریسم میخواند. پس از ۱۱ سپتامبر، سیاست امنیتی اسرائیل با «جنگ علیه تروریسم» جهانی، به رهبری ایالات متحده، بسیار همسو شد. این گفتمان برای پشتیبانی جهانی از کُشتار فلسطینیها از سوی ارتش فاشیستی اسرائیل است، آفریده شد و سیاستمداران اسرائیلی پیوسته به بازگویی آن میپردازند.
اسرائیل با مقولهسازی تا اندازهای توانست که به تودههای غرب بپذیراند که نبرد رهاییبخش خلق فلسطین «ترور» و کُشتار کور و نسلکُشی فلسطینیها از سوی ارتش فاشیستی «جنگ علیه تروریسم» است.
اسرائیل کُشتار فلسطینیها مانند «یورش سپر دفاعی» (۲۰۰۲) و «یورش سرب گداخته» (۲۰۰۸-۲۰۰۹) در غزه را زیر نام «جنگ علیه تروریسم» انجام داد. در درگیری «تیغه استوار» (۲۰۱۴)، یورش هوایی و توپخانه در جاهای پرجمعیت غزه بسیاری از غیرنظامیان را کُشت.
ویرانی خانهها، جلوگیری از رفتوآمدها و ندادن دسترسی به خوراک، دارو و نیازهای پزشکی که به میلیونها فلسطینی آسیب میرساند زیر نام «جنگ علیه تروریسم» انجام میشود. به گفته خود اسرائیل از میان بیش از ۴۰ هزار کُشته ۵ هزار عضو حماس بودهاند، یعنی شمار کُشتهشدگان غیرنظامی هفت برابر کُشتهشدگان عضو حماس بودهاست. با این همه، ارتش فاشیستی اسرائیل همچنان کُشتار گسترده خود در غزه را «جنگ علیه تروریسم» میخواند.
سیاست بازداشت بدون اتهام علیه فلسطینیها، بهویژه بازداشتهای اداری، شکنجه و آزار جسمی و روانی زندانیان هنگام بازجوییها، همهی این ددمنشیها با پنهان شدن زیر مقوله «جنگ علیه تروریسم» انجام میشود. بورژوازی صهیونیسم پررویی را تا بدانجا کشانده است که از مردم جهان میخواهد که برای سرکردگی اسرائیل در «جنگ علیه تروریسم» سپاسگزار آن باشند.