کارگر بودن در جمهوری اسلامی مانند سرباز جبهه بودن در زمان جنگ با خطر مرگ همراه است. حاکمیت ضدکارگری جمهوری اسلامی سرمایه داری کارگران را نه تنها از حق تشکلات کارگری محروم کرده است، بلکه به سرمایه داران گرگ صفت اجازه داده است که با استثمار شدید کارگران آنها را سر کار به قتل برسانند.
اقتصاد 100 می نویسد:
کارگران ساختمانی بیشترین نرخ حوادث کار کشور را به خود اختصاص میدهند؛ حدود ۵۰ درصد حوادث کار و فوتیهای ناشی از آن، متعلق به کارگرانیست که بدون برخورداری از بیمه و مزایای سختی کار، روی داربست میروند و در گودبرداریهای غیراصولی در معرض آوارهای سنگین قرار میگیرند و جان خود را از دست میدهند.
این در حالیست که مرگ و از کارافتادگی و نقص عضوِ برخی از آنها هرگز به رسانهها و مقامات رسمی گزارش نمیشود؛ در عین حال، تعداد قابل توجهی از کارگران ساختمانی ساکن استانهای مرزی به خاطر بیکاری و مشکلات معیشتی دست به مهاجرت میزنند؛ کشورهای حاشیه خلیج فارس و کردستان عراق، مقصد اصلی این مهاجرت است و کارگرانی که در آن کشورها دچار حادثه میشوند، در آمارها نمیآیند.
با وجود نرخ بالای حوادث کار، هنوز بیمه تامین اجتماعی برای این کارگران برقرار نشده است؛ بیش از ۵۰۰ هزار کارگر ساختمانی مدتهاست که در صف بیمه هستند و بیش از سه سال است که علیرغم جار و جنجال زیاد در مجلس و اصلاح ماده ۵ قانون بیمه کارگران ساختمانی، حتی یک سهمیه بیمه به این کارگران تعلق نگرفته است.
این کارگران چند هفته از هر ماه را بیکارند و راهی برای امرار معاش ندارند؛ رکود سنگین ساخت و ساز در کشور، این کارگران را به محرومترین بخش طبقه کارگر بدل کرده است؛ دستمزدی که ثابت نیست و به اندازه خرجهای یک هفته هم کفاف نمیدهد.