هم میهنان گرامی!
با فرا رسیدن دهم مهر ۱۳۹۸، هفتاد و هشت سال از تأسیس حزب تودهٔ ایران میگذرد. تاریخ هفتاد و هشت سالهٔ حزب تودهها، تاریخ مبارزهٔ درخشانی است که در آن هزاران تودهای جان باختهاند، و خیل عظیمی از تودهایها دهها هزار سال زندان و تبعید و مهاجرت ناخواسته را تحمل کردهاند. تودهایها به لطف همین جانفشانیها و پیکار پیگیرشان، به گواهی دوستان و دشمنان حزب ما تأثیر بنیادی و پایداری در تاریخ معاصر میهن ما بر جای گذاشتهاند.
حزب تودهٔ ایران، در ماه مهر ۱۳۲۰، توسط گروهی از زندانیان سیاسی آزاد شده از زندانهای رژیم سلطنتی رضاشاه، و به یاری شماری از شخصیتهای برجستهٔ ملّی و آزادیخواه ایران، به رهبری سلیمانمیرزا اسکندری، در دورانی که ایران در چنگال عقبماندگی اجتماعی، و مداخلههای متنوع و گستردهٔ قدرتهای استعماری دست و پا میزد، پایهگذاری شد. بنیادگذاری حزب تودهٔ ایران، به مثابهٔ ادامه دهندهٔ راه حزب کمونیست ایران که در سال ۱۳۱۰ توسط رژیم استبدادی رضا خان سرکوب و غیر قانونی اعلام شده بود، رخدادی بزرگ در صحنهٔ سیاسی کشور استعمار زدهٔ ما بود که منشأ تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مهمی شد.
در هفتاد و هشت سال گذشته، دستگاههای وسیع تبلیغاتی و امنیتی امپریالیسم و رژیمهای استبدادی سلطنتی و اسلامی و مخالفان طبقهٔ کارگر از یک سو، و مدعیان چپ و “بازسازی” و “نوسازی” چپ ایران از سوی دیگر، حملات گسترده و ناروایی را علیه حزب تودهٔ ایران سازماندهی کردهاند که هدف نهایی آن وارونه نشان دادن حوادث تاریخی، و واژگونه ترسیم کردن ماهیت انقلابی و رزمندهٔ حزب طبقهٔ کارگر و زحمتکشان کشور بوده است. با وجود همهٔ این حملهها و ترفندهای ارتجاع و امپریالیسم، با وجود دستگیری، شکنجه و اعدام دهها هزار تن از کادرها و اعضا و هواداران حزب، حزب ما توانسته است با پشت سر گذاشتن فراز و نشیبهای گوناگون، از دشوارترین آزمونهای تاریخ سرفراز بیرون آید و همچنان پیگیر و استوار به مبارزهٔ خود ادامه دهد. تاریخ حزب تودهٔ ایران و پیکار هفتاد و هشت سالهٔ تودهایها در راه تأمین زندگی شایسته برای زحمتکشان کشور، عرصههای گوناگونی از جامعهٔ ما را بهکلی دگرگون کرده است.
حزب تودهٔ ایران، نخستین حزب سیاسی کشور با برنامهای پیشرو، مردمی و مترقی برای دگرگون کردن دموکراتیک جامعه
نخستین برنامهٔ حزب تودهٔ ایران در مرداد ۱۳۲۳ به تصویب اوّلین کنگرهٔ حزب رسید، یعنی در دورانی که میهن ما در عقبماندگی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دست و پا میزد و در جامعه نه سخنی از حقوق کارگران و زحمتکشان و روستاییان بود و نه از حقوق زنان و اقلیتهای مذهبی و خلقهای ایران. برنامهٔ حزب ما سند درخشانی از ماهیت پیشرو و انقلابی و نخستین برنامهٔ مدوّن یک حزب سیاسی در آن دوران بود که پیامآور رهایی میهن از بندهای استعمار و استبداد، و بنا ساختن ایرانی آزاد و آباد بود. در نخستین برنامهٔ حزب از جمله آمده بود: ”مبارزه در راه استقرار رژیم دموکراسی و تأمین کلیهٔ حقوق فردی و اجتماعی، از قبیل آزادی زبان، قلم، عقیده و اجتماعات… سعی در گذراندن قانون کار از مجلس شورا بر پایهٔ اصول زیر: تقلیل مدّت کار روزانه در تمام کشور به هشت ساعت و پرداخت دستمزد متناسب برای کارهای اضافی… ایجاد بیمهٔ اجتماعی کارگران و کارمندان و مستخدمین… واگذاری بلاعوض خالصجات و املاک قابل کشت دولتی به دهقانان بیملک… اصلاحات اساسی در مورد تقسیم غیرعادلانهٔ محصول بین ارباب و رعیت… تجدیدنظر در قانون استخدامی کشور به نحوی که مخصوصاً شرایط معاش و زندگی کارمندان جزء تأمین گردد… کوشش در توسعهٔ حقوق اجتماعی و برقراری حقوق زنان (حق انتخاب شدن و انتخاب کردن) در مجلس مقننه و انجمنهای ایالتی و بَلَدی [شهری]… بهبودی اوضاع مادّی و تأمین استقلال اقتصادی زنان… تساوی کامل حقوق اجتماعی بین کلیه افراد ملت قطعنظر از مذهب و نژاد…“
در راه جامعهای بافرهنگ و هنری پیشرو
اغراق نیست اگر بگوییم که تودهایها نخستین مُنادیان فرهنگ و هنر نوین در کشور بودند که فضای سیاسی-اجتماعی میهن ما را بهکلی دگرگون کرد. بر اثر انتشار انبوهی از روزنامهها، مجلهها، كتابها و نشریههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی توسط حزب ما، نسل جوان كشور با انديشههای پيشرو، انقلابی و تاريخساز ماركسيسم-لنينيسم آشنا شد و توانست نقش مهم و سازندهای را در تغيير جامعه ايفا كند. شماری از برجستهترين اندیشمندان، ادیبان، شاعران، هنرمندان، و نويسندگان و مترجمان كشور در دههٔ اوّل فعالیت حزب ما، در دامان و پیرامون حزب پرورش یافتند و زمينهساز شکلگیری و رشد فرهنگی پيشرو در جامعهٔ ما شدند. به قول اندیشمند فرزانه، زندهیاد رفیق احسان طبری، “حزب ما خود را نهتنها موجد یک رستاخیز اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، بلکه در عین حال پرچمدار یک رستاخیز عظیم معنوی و روحی میداند و در این تصوّر خود مُصاب است. این رستاخیز معنوی و فکری به عینه مانند رستاخیز اجتماعی تنها در نتیجهٔ یک مبارزهٔ سخت و جدّی در جبهههای ایدئولوژیک، فلسفه، هنر، علم و غیره عملی میشود.” (از مقالهٔ “توضیحاتی چند دربارهٔ مقولهٔ انقلاب و انحطاط هنری”، ماهنامهٔ مردم، اوّل مرداد ۱۳۲۷، ص ۳)
نخستین مُنادیان همکاری و اتحاد عمل نیروهای آزادیخواه!
يكی دیگر از عرصههای درخشان فعاليت حزب ما در عمر ۷۸ سالهاش، تلاشهای پيگير آن در راه ايجاد همكاری ميان نيروهای ترقیخواه و آزادیخواه كشور بوده است. حزب تودهٔ ایران نخستین حزب سیاسی کشور بود که شعارهایی پیرامون تشکیل جبههٔ همکاری آزادیخواهان را در ایران رواج داد. برپایی ”جبههٔ آزادی“، متشكل از نيروهای سیاسی ترقیخواه و همچنين روزنامهها و مديران مطبوعات كشور، در تابستان سال ۱۳۲۳، ايجاد جبههٔ ”مطبوعات ضدديكتاتوری“ در ارديبهشت ۱۳۲۷، ايجاد ”جمعيت ملّی مبارزه با استعمار“ در دی ۱۳۲۹، طرح شعار برپایی “جبههٔ متحد ضددیکتاتوری” در دههٔ ۱۳۵۰، طرح “جبهه متحد خلق” پس از پیروزی انقلاب بهمن ۵۷، طرح “منشور آزادی” برای همکاری همهٔ نیروهای مترقی و آزادیخواه در سال ۱۳۷۳، و در سالهای اخیر، طرح تشکیل جبههٔ واحد ضددیکتاتوری برای طرد رژیم ولایت فقیه، همگی از ابتکارهای مهم و اصولی حزب تودهٔ ایران در راه مبارزه با استبداد و ارتجاع بوده است. واقعيت اين است كه جا افتادن اين انديشهٔ مهم كه رهايی ايران از بندهای ارتجاع و استبداد نيازمند تلاش متحد و همکاری همهٔ آزادیخواهان كشور است، نتیجهٔ تلاشهای مستقيم حزب تودهٔ ايران در جامعهٔ ما بوده است که تا امروز نیز اثر آن را در جامعهٔ ایران میبینیم.
هممیهنان گرامی!
هفتاد و هشتمین سالگرد بنیادگذاری حزب تودهٔ ایران در شرایطی فرامیرسد که میهن ما در بحرانهای عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فرو رفته است. ادامهٔ حکومت فاسد و ظالم ولایت فقیه، زندگی را برای دهها میلیون ایرانی که در زیر خط فقر و محرومیت (حتّی بر پایهٔ تعریف خود رژیم ولایی) زندگی میکنند و از تأمین معیشت حداقلی محروماند، به کابوسی دردناک تبدیل کرده است. سیاستهای کلان اقتصادی رژیم، در راستای تأمین منافع کلان سرمایهداری تجاری و سرمایهداری قشرهای ممتاز و رانتخوار حکومتی، یعنی بخش کوچکی از اسلامگرایان و روحانیت نزدیک به علی خامنهای، سران سپاه و بسیج، نهادهای خودمختار زیر نظر دستگاه ولایت، و نیروهای امنیتی، بخش عمدهای از زیرساختهای تولیدی کشور در صنعت و کشاورزی را نابوده کرده و ایران به طور عمده به کشوری وارد کنندهٔ کالاهای خارجی و متکی به درآمد نفت و گاز تبدیل کرده است. فساد حکومتی بیسابقهای که سراسر نهادهای حاکمیت اسلامی از قوهٔ قضاییه، مجلس، و نهادهای دولتی و امنیتی گرفته تا نهادهای خصوصی (یا خصوصیشدهٔ) وابسته به آن را فرا گرفته است، منجر به غارت و تاراج منابع ملی کشور شده است و درهٔ عمیق میان فقر و ثروت را عمیقتر کرده است. اغراق نیست اگر بگوییم که این حد از فساد و گستردگی آن در این ابعاد در تاریخ معاصر میهن ما بیسابقه بوده است.
فساد نهادینه شده در سراسر نهادهای حکومتی، در کنار ظلم و جور روزانهٔ این نهادها بر مردم زحمتکش ایران، از جمله تعرض به حقوق بنیادین کارگران و دهقانان و کارمندان و دیگر زحمتکشان فکری و یدی، پایمال کردن خشن و ضدانسانی حقوق بنیادی و انسانی زنان، و همچنین آیندهٔ تیرهوتار میلیونها جوان بیکار ایرانی که بخشی از آنها به دردناکترین ناهنجاریهای اجتماعی مثل اعتیاد و فحشا و خودکشی کشیده شدهاند، سیمای تکاندهندهٔ جامعهٔ امروزی ما در سایهٔ نحس و پلید رژیم ولایت فقیه است. بر این مجموعهٔ فاجعهبار باید سیاستهای ماجراجویانهٔ زیانبار رژیم در سیاست خارجی را افزود که در دهههای اخیر ده ها میلیارد دلار در راه صدور “انقلاب اسلامی” در منطقه و بسط حیطهٔ نفوذش در کشورهای متعدد خرج کرده است و در واقع میهن ما را در معرض خطر تجاوز کشورهای امپریالیستی و ارتجاع منطقه قرار داده است.
اتخاذ سیاستهای تشنجآفرین، آن هم در حالی که منطقه به بشکهٔ باروتی میماند که آمادهٔ انفجار است، فقط به زیان حاکمیت ملی میهن ما و به سود حکومتهای ارتجاعی و نژادپرستی همچون حکومت ضدمردمی بن سلمان و دولت اسرائیل، و در خدمت سیاستهای سلطهطلبانه و تجاوزکارانهٔ امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا برای فروش اسلحه و تحمیل زورمندانهٔ سلطه و سرکردگی همهجانبهاش بر منطقهٔ خاورمیانه و خلیج فارس است. تنها سیاستی که می تواند منافع مردم ایران و به ویژه کاگران و زحمتکشان را تأمین کند، سیاست کاهش تشنج در منطقه، حمایت از صلح و همزیستی مسالمت آمیز با همه همسایگان کشور، و خاتمه دادن به سیاست های ماجراجویانه و تحریک آمیز رژیم در منطقه خاورمیانه است.
رزمندگان تودهای! اعضا و هواداران حزب!
رفیق شهید قهرمان رحمان هاتفی (حیدر مهرگان)، انقلابی بزرگ، عضو هیئت سیاسی کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔایران، شاعر، نویسنده، پژوهشگر و روزنامهنگار برجستهٔ کشور، با خون خویش بر دیوار سلول زندان رژیم تاریکاندیشان حاکم نوشت: ”راه همان است که من رفتم”. بعد از او، اسطورهٔ مقاومت و پایداری رفیق قهرمان فاطمه مدرسی (سیمین فردین)، عضو مشاور کمیتهٔ مرکزی حزب، که در ششمین روز عید ۱۳۶۸ با فرمان ویژهٔ خمینی به جوخهٔ اعدام سپرده شد، سربلند از سالها مقاومت کمنظیر در مقابل شکنجههای مداوم “سربازان گمنام امام زمان” با گامهایی مطمئن رفقایش را به ادامهٔ مبارزه تشویق کرد. پیش از او و رحمان نیز زندهیاد رفیق حجتالله قریشی، که در سنگرهای انقلاب جان خود را باخت، گفته بود: ”با حزب تودهٔ ایران، تاریخ و سرگذشت شگرفی همدوش است. چیزی مرموز و پُرجاذبه. چیزی به تبرّک روزبه، سیامک و وارطان در سطر سطر تاریخ این حزب موج میزند؛ چیزی شیبه موج و طوفان.“
رفقا، حیات هفتاد و هشت سالهٔ حزب تودهٔ ایران بیش و پیش از هر چیز مدیون پیکار خللناپذیر و قهرمانانهٔ شماست. از بهمن ۱۳۶۱، یعنی از سال یورش همهجانبهٔ نهادهای امنیتی و سرکوبگر رژیم به حزب ما، تا امروز سی و هفت سال است که رژیم ولایت فقیه همهٔ امکانات گستردهٔ خود را، از کشاندن قربانیان شکنجه به پای تلویزیون گرفته تا حزبسازی و تلاش برای ایجاد تفرقه و جدایی و پاشاندن حزب از درون و بیاعتبار کردن مرکزیت آن، به کار برده است تا حزب ما را نابود کند، ولی هوشیاری و آگاهی تحسینبرانگیز اعضا و هواداران حزب سدّ اساسی در راه موفقیت برنامههای رژیم بوده است و خواهد بود.
کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران در آستانهٔ هفتاد و هشتمین سالگرد تأسیس حزب ضمن تجدید عهد با کاروان شهیدان سربلند حزب و همهٔ جانباختگان راه آزادی، بار دیگر اعتقاد عمیق و خللناپذیر خود را به رسالت تاریخی حزب تودههای کار و زحمت در راه رهایی ایران از چنگال استبداد و تحقق آزادی، استقلال واقعی و عدالت اجتماعی، و تأمین زندگی شایسته برای زحمتکشان ایران اعلام می کند.
درود آتشین به خاطرهٔ تابناک همهٔ جانباختگان تودهای و همه شهیدان راه آزادی!
درود به زندانیان سیاسی قهرمان و همهٔ خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی!
دست در دست هم به سوی طرد رژیم ولایت فقیه و تحقق آزادی، استقلال، صلح و عدالت اجتماعی!
کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران
۸ مهر ۱۳۹۸
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۸۷، دوشنبه ۸ مهر ماه