«خانواده»، «قشون زحمتکشان» است!

image_pdfimage_print

مقاله شماره 1395 / 57 (شهریور)

واژه راهنما: سیاسی

بحثی در باره ابراز نظر در باره مقاله آگاهی کاذب

 

رفیق مم قاسم گرامی!

شما می توانید، آن طور که در ابرازنظر خود نوشته اید، بنویسید: «[من] هر فرد و جریان [را که] به نام حزب توده ایران، بدون در نظر گرفتن شرایط فعلی، اقدام به نشر و یا هرگونه (راه توده و یا توده ای ها) نوشتاری نماید، قطعا او را ضد حزب توده ایران و ضد جنبش کمونیستی جهان، خصوصا احزاب برادر می دانم …».

رفیق گرامی، شما می توانید دارای چنین نظری باشید، اما این نظر مستدل نیست. شما خود به این امر واقف هستید. بی جهت هم نیست که حتی یک جمله به منظور مستدل ساختن “تز” خود نمی نویسید و تنها به بیان خدای گونه نظر خود قناعت می کنید. شما حتی تعریفی از «شرایط فعلی» ارایه نمی دهید، که پیش شرط تز خودتان برای محکوم کردن «هر فرد و جریان» است!

بر خلاف ضعف منطقی در بخش نخست ابرازنظر شما که نمی توان با آن موافقت داشت، می توانم نظر شما را مورد تائید کامل قرار دهم، هنگامی که در ادامه سخن خود می نویسید که «حزب توده ایران پای ثابت شرکت کننده [در جلسات احزاب برادر که] هر از چند گاه [برگزار می شود] و [در] جلسات سالانه آن است.»

تا آن جا که به خاطر دارم، آخرین این جلسات در قبرس برگزارش شد و سخنان نماینده حزب توده ایران که احتمالا شما آن را نمایندگی می کردید، مورد تائید و تشویق سایر رفقای شرکت کننده در جلسه قرار گرفت، آن طور که در گزارش انتشار یافته در نامه مردم ذکر شده است.

به خاطر دارم که شما در آن جلسه از مبارزه برای پیروزی سوسیالیسم صحبت نمودید و حزب توده ایران را متعهد به این مبارزه معرفی کردید. امری که همراه با ارزیابی شما از شرایط منطقه، مورد تائید تشویق آمیز دیگر رفقای حاضر قرار گرفت و مورد تائید کامل من نیز است!

رفیق گرامی، درست تفاوت فاحش میان مواضع درست شما که در جلسه ی قبرس در دفاع از مبارزه برای برپایی نظام سوسیالیستی ابراز شد و «شیوه و خط مشی» تونی بلیر که جلسه اخیر نشست کمیته مرکزی حزب توده ایران آن را فاش ساخته است، برای توده ای ها نگران کننده است! «شیوه و خط مشی» تونی بلیر، موضوع بررسی مقاله ای است که شما متاسفانه به مضمون آن حتی اشاره ای هم نمی کنید! در آن مقاله که شما در باره مضمون آن سکوت می کنید، با تکیه به کشف مارکس از ترفند «کالایی» کردن روابط اجتماعی توسط نظام سرمایه داری، به مضمون «شرایط فعلی» پرداخته شده است. نشان داده شده است که این «شرایط فعلی» که شما تعریفی از آن در ابرازنظر خود ارایه نمی دهید، آن شرایطی نیست که رفیق نویسنده ی مقاله در مقاله ی کارگری در نامه مردم، ارگان مرکزی حزب توده ایران از محسن ایزدخواه نقل می کند. بلکه این شرایط، شرایط تشدید استثمار کارگران ایرانی، شرایط تعمیق تضاد میان کار و سرمایه در ایران است که مبارزه ی جان بازانه ی رفیق قاسم عظیم زاده و جسارت انقلابی «قطره قطره مردن» او آن را نمایندگی می کند!

محسن ایزدخواه اجازه دارد در بیست سطر از سی و سه سطر مقاله ی کارگری در نامه مردم، ارگان مرکزی حزب توده ایران این «شرایط فعلی» را به زعم خود تعریف کند و شما به جای اعتراض به نقل آن در مقاله ی کارگری در نامه مردم از این آزادی برخوردار هستید، «نقد و انتقاد» به این «شرایط فعلی» را نشان «ضد حزب توده ایران و ضد جنبش کمونیستی جهان بنامید؟! مقاله بازتاب هستي اجتماعي در آگاهي! «سياست و خط مشي» توني بلير و بازتاب آن در ذهن نويسنده ي مقاله نامه مردم در توده ای ها (مقاله 54 شهریور 95) گویا تر از آن است که باید در این سطور به نکته های مطرح در آن بازگشت.

رفیق گرامی  “مم قاسم”، تفاوت بحث شما در جلسات با احزاب برادر با مضمون مقالات کارگری در نامه مردم آن چنان فاحش است که خواننده ی دلسوز به وحشت دچار می شود! درستی و صلابت نظری مواضع در صحنه جهانی، در برابر بلیرگونه بودن مواضع در مقالات کارگری در نامه مردم آن چنان چشمگیر است، که ایجاد شدن نگرانی نزد توده ای ها قابل درک است.

این نگرانی که مبادا ما با اِعمال سناریوی مشخصی روبرو هستیم؟! سناریویی که مضمون آن خاک پاشیدن به جشم احزاب برادر در خارج از کشور، از یک سو و خاک پاشیدن به چشم طبقه کارگر در داخل کشور، از سوی دیگر است! طرح مواضع انقلابی و مارکسیستی در جلسه های احزاب برادر در خارج، در برابر طرح عقب افتاده ترین مواضع راست سوسیال دموکراسی بلیرگونه که نشست اخیر کمیته مرکزی حزب توده ایران آن را افشا نموده است، در ارگان مرکزی حزب توده ایران!

رفیق گرامی، شما که به درستی و با حقانیت می نویسید که «حزب توده ایران دارای سایت مشخص می باشد و ارگان حزب توده ایران با انتشار ماهانه در اختیار خوانندگان قرار می گیرد. …»، می توانید یک مقاله را بنامید که در آن «سیاست و خط مشی» تونی بلیر در آن شکافته شده باشد که در سند نشست اخیر حزب توده ایران مطرح شده است؟ آیا جنین مقاله ای را شما می شناسید که در آن مواضع تونی بلیر شکافته و مورد بررسی انتقادی قرار گرفته باشد؟ بالاخره برخورد انتقادی در بخش جهانِ گزارش هیئت سیاسی کمیته مرکزی حزب توده ایران به این سیاست سوسیال دموکرات راست، هدفی را دنبال کرده است! کدام هدف را؟ چرا ضروری بوده است روند در جریان در انگلستان که در روزهای آینده سرنوشت اخیر آن نیز تعیین خواهد شد، در گزارش هیئت سیاسی کمیته مرکزی بازتاب بیابد؟ توده ای ها چه باید از آن بیاموزند؟

رفیق گرامی “مم قاسم”، شما دفاع مستدل و جانبدارانه و جانانه من را از گزارش تصویب شده در نشست اخیر کمیته مرکزی حزب توده ایران هم وزن و هم مضمون با مقاله های “راه توده” می پندارید و می نمایانید و آن را هم سو با مواضع «باندهای تبه کار انجمن حجتیه و تبه کاران لوس آنجلسی و انواع و اقسام گروه های دست ساخته خود شیفتگان محسوب» می کنید، بدون آن که حتی یک جمله در به اثبات رساندن ادعاهای واهی و پوچ خود بیان دارید!

رفیق گرامی، ناتوانایی شما برای ذکر لااقل یک جمله استدلالی در تائید “تز”های خود را باید ناشی از چه چیز ارزیابی نمود؟ شما که در مقاله ها و نوشتارها برای جلسات با احزاب برادر منطق مارکسیستی- توده ای را با توانایی به کار می گیرید، چرا در درک «ارزش علمی» نظرها در بند اندیشه ی “خودی و غیرخودی” به مفهوم طبقات حاکم و نه به مفهوم «قشون زحمتکشان» گرفتار باقی می مانید؟!

شما می نویسید: «نقد و انتقاد هم تنها در میان خانواده ارزش علمی دارد …». ظاهراَ در درک مضمونِ «ارزش علمیِ» یک پدیده، ازجمله یک «انتقاد» و چگونگی شکل طرح آن، برای شما ناروشنی وجود دارد. شما مضمون انتقاد را وابسته مکانیکی از شکل طرح آن می پندارید. البته میان شکل و مضمون رابطه بر قرار است، این اما رابطه مکانیکی نیست، بلکه رابطه ای دیالکتیکی است که شکافتن آن در این سطورسخن را به دراز می کشاند و اگر فرصت بود، باید به طور مجزا به آن پرداخت. مارکس که مضمون «انتقاد را نفی مشخص … در خط نخست نفی مشخص آگاهیِ» کاذب می نامد (مچر)، آن را «اسلوب دیالکتیکی»ای ارزیابی می کند که به کمک آن «آموزگار نیز آموزش می یابد» (کلیات م ا، 3، ص 5- به نقل از روبرت مچر، ایدئولوژی و فرهنگ، در کتاب “انتقاد آگاهی اجتماعی” ص 160- که این روزها در دست مطالعه دارم). برداشت مکانیکی از مضمون انتقاد و شکل طرح آن «در میان خانواده» با برداشت دیالکتیکی مارکس از انتقاد مشخص به آگاهی کاذب، می تواند موضوع بررسیِ مشخصی باشد.

در مقاله دیالکتیکِ «خودی- غیرخودی» و «وزیدنِ باد کدام قشون به درفش»، من موضع برتری جویانه ی طبقاتی را در برداشتی که شما از «نقد و انتقاد» مطرح می سازید، مورد ارزیابی قرار داده ام که می توانید در صورت نیاز و علاقه به آن مراجعه کنید (http://www.tudehiha.com/lang/fa/archives/2712). آن چه که اما می توان به آن در این سطور اشاره ای داشت، مفهوم «در میان خانواده» است که بدون تعریفی از آن به کار می برید!؟

مبارزه ی درون حزبی

برای نظر خود که آن را طرح «نقد و انتقاد تنها در میان خانواده» می نامید، توضیحی نمی دهید، تعریفی ارایه نمی دهید که گام نخست پایبندی به شیوه ی علمی بررسی است. برای نمونه نمی نویسید که آیا به نظر شما، «نقد و انتقاد» خارج از «خانواده» اصلاَ وجود ندارد و یا طرح آن مجاز نیست؟ آیا چنین موضعی، طرح نظری نیست که علی خامنه ای، «ولی مسلمین» هم طرح می سازد؟

ظاهراَ شما مایلید با این سخن، مساله مبارزه ی درون حزبی را طرح سازید. به نظر شما تنها نقد و انتقادی نقشی سازنده و آموزنده داراست که در درون ساختار حزب طبقه کارگر مطرح گردد. این سخن تا اندازه ای داری حقانیت است. بدون تردید طرح برخی از انتقادها به ویژه هنگامی که موضوع و مضمون آن بررسی «لکه های مادرزادی نظام سرمایه داری» نزد این رفیق و آن رفیق است، باید با احتیاط و ملاحظات ضرور در درون حزب انجام گردد. در چنین مواردی به طور عمده، بحث روحی- سوسیولوژیک مطرح است که به ویژه نزد فرهنگ ما ایرانی ها و شرقی ها هنوز از محدودیت های بیش تری برخوردار است از در کشورهای پیش رفته سرمایه داری.

اما در بحث سیاسی و به ویژه نظری که موضع اصلی بحث را در مقاله ی مورد انتقاد شما تشکیل می دهد، پافشاری بر سر موضع «تنها در میان خانواده»، از این رو برداشتی در خدمت موضع حاکمان از کار در می آید، زیرا بحث علمی را که خود شما نیز به وجود آن در مقاله پیش گفته من اعتراف دارید، به کلی از هدف نهفته در آن منحرف می سازد و محتوای آن را خدشه دار می کند. بحث بر سر افشای «سیاست و خط مشی تونی بلیر» است که در سند نشست اخیر کمیته مرکزی حزب توده ایران مورد توجه قرار گرفته است! چگونه می توانید شما به عنوان رفیقی که در نشست های احزاب کارگری و کمونیستی موضع قاطع مارکسیستی- توده ای را مطرح می سازد، با توضیح و تشریح اهمیت مصوبه نشست اخیر کمیته مرکزی حزب توده ایران و قابل شناخت ساختن جوانب پراهمیت آن در مقاله من مخالفت کنید؟ در آن جا موضوع انتقادی کارل مارکس در ارتباط با «آگاهی کاذب» و نحوی سواستفاده از آن در نظام سرمایه داری مطرح شده است! راستی چرا از مواضع طرح شده در آن دفاع نمی کنید؟ مگر شما با بحث علنی میان توده ای ها  موافق نبودید که در باره سندی که می باست به ششمین کنگره ی حزب توده ایران ارایه شود، پیش تر در مطبوعات حزبی – متاسفانه به طور محدود و ناپیگیر –  انجام شد؟ مگر در نشریات احزاب برادر، ازجمله در اوتست، ارگان حزب کمونیست آلمان، مواضع متفاوتِ اعضا و هواداران حزب پیش از برگزاری کنگره ی اخیر آن منتشر نگشت؟

بحث نظری- سیاسی باید به طور علنی انجام شود. به ویژه از این رو چنین شیوه ای ضروری است، زیرا این خطر وجود دارد، که با عنوان تعریف نشده ی «شرایط فعلی»، می توان ایجاد موانع من درآوری برای اجرای چنین بحث های ضروری را توجیه نمود. امری که ظاهرا همین جریان بلیرگونه در حزب توده ایران، با بستن و باید حتی گفت، با گِل گرفتن در حزب، امکان بحث درون حزبی را لغو کرده است و می کوشد، شرایط تحقق یافتن آن را در حزب توده ایران، حزب طبقه کارگر ایران نابود سازد. سکوت پرسش برانگیز مسئولان حزبی به پیشنهاد سازنده ی رفیق عزیز سیامک برای آشتی میان توده ای ها، نشانی از این خطر نیست؟

رفیق گرامی چرا نباید شما هم از رفیق گرامی محمد امیدوار خواستار شوید، تا رفیق سخنگوی حزب توده ایران، با تاباندن نورِ روشنگری بر روی «شرایط فعلی»، با ارایه تعریفی دقیق و قابل درک برای آن، چگونگی نبرد روز توده ای ها و حزب توده ایران، «شرایط» نبرد روز را شفافیت ببخشد؟ چرا نباید با چنین روشنگری، مرموز بودن و گویا سرشتِ “مشیت الهی” داشتن «شرایط فعلی» بر طرف گردد؟ تبلیغات نظام سرمایه داری «شرایط فعلی» را “الزامات گلوبالیستی” می نامد، که گویا علت «میل فعالیت اقتصادی به سوی کند شدن» است (محسن ایزدخواه، در مقاله کارگری در نامه مردم!). ایزدخواه همه بدبختی های زحمتکشان ایران را ناشی از این «شرایط فعلی» گویا سحرآمیز می داند. مارکس این ترفند را «کالایی کردن روابط اجتماعی» توسط تبلیغات نظام سرمایه داری می نامد. چرا شما رفیق گرامی “مم قاسم” که از موهبت وحق ویژه شرکت «در میان خانواده» برخوردار هستید، از رفیق گرامی محمد امیدوار طلب نکنید که با روشنگری و ارایه ی تعریفی دقیق از «شرایط فعلی» راه مبارزه ی توده ای ها را شفاف سازد؟ چرا نباید رفیق سخنگوی حزب توده ایران که با درخواست “آرش”، حتی موضع تصویب شده ی هیئت سیاسی کمیته مرکزی حزب توده ایران را در اختیار این نشریه می گذارد، به تقاضای شما و درخواست من تعریفی از «شرایط فعلی» ارایه دهد؟

رفیق گرامی “مم قاسم”، این سطور را من در شرایطی می نویسم که حتی نمی دانم فرصتی خواهم داشت آن ها را منتشر سازم یا خیر. با سن دوازده سالگی و در جریان مبارزه برای جمع آوری امضا از هم شاگردی های خود در دبستان فردوسی در تهران برای ممانعت از قتل “روزنبرگ ها”، توده ای شدم. زن و شوهر بی گناه آمریکایی که به عنوان جاسوسی برای اتحاد شوروی به مرگ بر روی صندلی برقی محکوم شده بودند و بی گناه اعدام شدند. بی گناهی کامل آتل روزنبرگ در همان زمان نیز برای مقامات امپریالیسم آمرکا و دستگاه قضایی آن روشن بود، آن طور که انتشار اسناد پس از سال ها آن را نشان داد.

رفیق گرامی، من در کنار رفیق عزیز علی خاوری، تنها مسئول حزب توده ایران هستم که پیش از یورش ها به حزب، توسط رهبری وقت حزب برای سازماندهی آن سازمان های حزبی به خارج از کشور گسیل شدم که شما اکنون عضو آن هستید. نظر من در انتخاباب رفیق گرامی محمد امیدوار برای مسئولیت سازمان انگلستان در این سال ها تعیین کننده بود. این رفیق گرامی را نگارنده برای این مسئولیت برگمارد! در چنین شرایطی، شما رفیق گرامی، از «نقد و انتقاد تنها در میان خانواده» سخن می رانید، در حالی که نه به نامه های انتقادی من پاسخ داده می شود، نه به تلفن ها؟!

در حالی که رفقایی وجود دارند که مجازند برای دو و سه روز به ملاقات رفیق عزیز خاوری بروند، من از ملاقات با او محروم ماندم و «کلون» در خانه اش در برلین در دست من خشک شد! در باره ی کدام «نقد و انتقاد تنها در میان خانواده» صحبت می کنید؟! در حالی که رفقایی مجازند به ملاقات رفیق خاوری بروند تا از او با عکس و تفصیلات برای دفتر خاطراتشان سند دست و پا کنند – حتی آن هنگام که رفیق خاوری با مصاحبه و برداشتن عکس و فیلم موافقت نکرد -، خبر را در نویدنو منتشر سازند، امکان بحث سیاسی- نظری در حزب توده ایران از بین رفته است! کوشش می شود، جو غیرسیاسی بر هستی حزب طبقه کارگر حکمفرما گردد، کوشش می شود از هرنوع بحثی که در جلسات با احزاب برادر ممکن است، میان توده ای ها جلوگیری به عمل آید، برگزاری سمینار علمی تعطیل شده است، و …  شما رفیق گرامی از کدام «نقد و انتقاد تنها در میان خانواده» صحبت می کنید؟!

وظایف سنگین و تاریخی ای در برابر حزب توده ایران، حزب طبقه کارگر ایران قرار دارد! باید به مصوبه های انقلابی ششمین کنگره ی حزب توده ایران تحقق بخشید و انقلاب ملی- دموکراتیک را به ثمر رساند. باید با هشیاری نبرد ظفرنمون حزب توده ها را به پیش برد. این نبردی است که در خارج از حزب، باید به منظور تفهیم وظایف روز و تاریخی عملی گردد، یعنی مبارزه ای برای تفهیم وظایف دموکراتیک و سوسیالیستی باشد، و در درون حزب، به بحث رفیقانه و در عین حال قاطع و شفاف در برابر جریان سوسیال دموکرات ادامه داد و به توضیح و تشریح منطقی و رفیقانه مواضع پرداخت تا این جریان را که آگاهانه و یا ناآگاهانه به سدی در برابر انجام این وظایف خطیر و حیاتی بدل شده است، به سوی مواضع قاطع و انقلاب جلب نمود.

در حالی که این جریان راست می کوشد موانع مکانیکی بسیاری را در برابر مبارزه انقلابی و خط مشی کارگری حزب توده ایران ایجاد سازد، ازجمله بستن در حزب توده ها بر روی توده ها، من موافق حذف آن از صفوف حزب توده ایران و رهبری آن نیستم. سنت گذشته حزب نشان داده است، و باید آن را سنتی موفق ارزیابی نمود، که بقای این جریان راست می تواند نقش کمک و هشدار در برابر چپ روی در حزب باشد. از این رو نیز رهبری وقت حزب حتی عنصرهای رنگ باخته و نخ نما شده ای از قبیل بابک امیرخسروی را از حزب اخراج ننمود. امری که مانع به راه افتادن چنین جریان های به صورت یک حزب در جوار حزب توده ایران نیز بود. سیاست کنونی حزب کمونیست چین نیز در حفظ کمونیست های سرمایه دار شده در حزب، نمونه ی دیگری از این هشیاری را به نمایش می گذارد.

باوجود این باید به سیاست برتری جویانه و نارفیقانه ای در حزب توده ایران پایان داد که هدف آن حذف عنصر انقلابی از صفوف حزب است. تاریخ حزب توده ایران نشان داده است که چنین سیاستی ناموفق خواهد بود. زیرا سیاست سوسیال دموکرات راست، بلیرگونه، در شرایط انقلابی در ایران دارای شانسی نیست و با اوج مبارزه ی انقلابی خود کناره ی شط تاریخ را جستجو خواهد کرد. این جریان سخنی برای گفتن و «گفتنی»ای (ا ط) برای طرح کردن ندارد. سرنوشت این اندیشه در پیش و بعد از انقلاب بهمن 57 نمونه وار است! این واقعیت که این جریان از برخورد سیاسی- نظری مستقیم در درون و بیرون حزب به بهانه ی «شرایط فعلی» تعریف نشده دوری می جوید و بحث سازنده را عملاَ از زندگی جوشان حزب توده ایران درست هنگامی حذف کرده است که به آن به علت تعمیق تضاد میان زحمتکشان و میهن دوستان با روبنا و زیربنای نظام سرمایه داری، از هر زمانی بیش تر نیاز است، نشان این ناتوانی است! این واقعیت که این اندیشه هرزگاهی عناصری از قبیل “رزمین مهرگان”ها را به صحنه گسیل می دارد و در پشت آن ها پنهان می شود، نشان آگاهی نسبت به این دورنما است!

فرهاد عاصمی همین و بس!

5 Comments

  1. aby

    سلام بر فرهاد توده ای کبیر وسلام برهمه توده ای های شریف وصبور.
    فرهاد جان در مورد نگرش سوسیال دمکراسی واحزاب سوسیال دمکرات اگر جزوه یا کتابی در اختیار داری لطفا در اختیار ما
    قرار دهید. ممنون خواهیم شد.

  2. محسن

    رفیق مم قاسم هنوز در اسمان ها سیر میکنی پایت را در زمین خاکی بگذار اتحاد شوروی فروپاشیده درچین هار ترین سر مایه داری حاکم است دور از وطن ومردم دچار توهم کور هستی “راه توده” در یمن است و با مردم است تو با منی ودر یمنی…..! بدرود

  3. سخنان ”انتقادي“ محسن گرامي كه خود را جانبدار ”راه توده“ مي داند، از چند سو شايسته ي توجه است. پيش از آن كه بخواهم موضع شعارگونه و فاقد مضمون موضع گيري به اصطلاح ”انتقادي“ او را مورد توجه قرار دهم، برجسته ساختن اين نكته شايسته است كه در آن مي توان نبود انعكاس سياست مستقل حزب طبقه كارگر را يافت. امري كه ناشي از جانبداري غيرانتقادي او از مواضع ”راه توده“ است.
    او كه از خود برخوردي شعاري نسبت به توضيحات رفيق قاسم در باره ي شركت حزب توده ايران در فعاليت هاي احزاب كارگري و كمونيستي نشان مي دهد و انگار با خشنودي پيروزي ضد انقلاب را در اتحاد شوروي به رخ مي كشد، از اين رو دركي ماركسيستي- توده اي از همبستگي بين المللي احزاب كارگري ندارد، زيرا همبستگي جهاني ”كارگران جهان و خلق هاي زير ستم متحد شويد“ را به مثابه وجه عمده ي سياست مستقل حزب طبقه كارگر درك نمي كند و به رسميت نمي شناسد.
    محدود و عام بودن مضمون شعار «با مردم بودن»، براي وظايف حزب طبقه كارگر و آن ها كه مي خواهند خود را داراي موضعي ماركسيستي- توده اي بنمايند، انكارناپذير است. خامنه اي هم خود را «با مردم بودن» مي پندارد و مدعي است. البته حزب توده ايران و توده اي ها با مردم هستند. اما اين تنها مشخصه «قشون زحمتكشان» نيست. تفاوت كمونيست ها، آن طور كه ماركس و انگلس در مانيفست حزب كمونيست توضيح مي دهند، در مد نظر داشتن منافع حال و آينده طبقه كارگر است كه ويژگي خاص موضع كمونيست ها را تشكيل مي دهد و خط فاصل را ميان اين موضع و موضع همه آن هايي كه «با مردم هستند» را مشخص مي كند. حفظ اين ويژگي ماركسيستي- توده اي تنها با ايجاد پيوند همه جانبه ميان وظايف دموكراتيك و سوسياليستي حزب توده ايران قابل دسترسي است. نكته اي كه زنده ياد جوانشير، دبير دانشمند كميته مركزي حزب توده ايران در جزوي باليني همه توده اي ها با عنوان ”سيماي مردمي حزب توده ايران“ توضيح مي دهد و مستدل مي سازد.
    محدود ساختن وظيفه حزب توده ايران تنها به «با مردم بودن» كه شعاري در سطح وظيفه دموكراتيك حزب طبقه كارگر است، حذف صريح وظيفه نبرد طبقاتي از وظيفه حزب توده ايران است. اين شعاري است پوپوليستي و نه ماركسيستي- توده اي.
    در ضمن نگاه رفيق محسن گرامي به شرايط در جمهوري خلق چين به عنوان «هارترين سرمايه داري» از روزني بسيار تنگ انجام مي شود و لذا به شدت در سطح مي غلطد. در اين زمينه در مقالات متعددي توضيحاتي داده شده است كه اگر مايلست مي تواند به آن ها مراجعه كند. رفقای چینی خودشان این روند را «سیستم بازار با دورنمای سوسیالیستی» می نامند. تنها اشاره شود كه گرچه سرنوشت تجربه در جريان در چين تا به آخر رقم نخورده است، باوجود اين، دستاوردهاي تاكنون نقشي تاريخي- جهاني عليه سيطره بلامنازع امپرياليسم ايفا ساخته است.
    فرهاد عاصمی

  4. aby

    باسلام
    متاسفانه اکثریت قریب باتفاق رفقای توده ای واکثریتی های سابق همانند رفیق محسن فکر می کنند.آنها نسبت به همه چیز بی اعتماد وبادیدی مایوسانه مسایل را دنبال می کنند. سرکوب جنبش توده ای ودر راس آن حزب طبقه کارکر ایران (حزب توده ایران) وسپس فروپاشی سوسیالیسم واقعا موجود به این دید مایوسانه دامنه وسیع تری بخشید. جریان های چپ خارج از کشور به دلیل عدم درک درستی از شرایط ایران و جهان و بعضی خصوصیات تنگ نظرانه و خود محورانه نتوانستند به اجماعی واحد دست یازند واین شرایط را وخیم تر نموده.جریان های توده ای ( حزب توده ایران- راه توده- عدالت و…)با توجه به روشنگری های مکرر هنوز نتوانسته اند یک جریان فکری منسجم در میان هواداران سابق خود ایجاد نمایند.به نظر من تنها جریان چپ که بضاعت وصلاحیت ایجاد این انسجام فکری در درون جنیش چپ ایران را دارا می باشد همانا حزب توده ایران می باشد حزبی که با توجه ضربه سنگینی که متحمل گردید ققنوس وار
    از خاکستر بر خاسته وبه رسالت خود وفادار.حزب باید توضیح دهد که جنبش جهانی کمونیستی حیات تازه ای آغاز نموده و ایران عزیز مان خارج از این دایره نیست. حزب باید مقاومت جانانه خلق های منطقه و جهان را و گام به گام عقب نشینی نیولیبرالیسم را برای
    جنبش توضیح دهد.حزب باید همبستگی جریان های توده ای راایجاد نموده وهمه را زیر پرچم پر افتخار حزب توده ایران متحد نماید. حزب باید…..

  5. محسن

    فرهاد و ابی عزیز من با شما هستم وشما بامن هستید اما در یمن هستید بزرگ ترین عامل فروپاشی اتحادشوروی این بزرگ ترین دز”DEJ” ما کارگران بی محتوا شدن شوراهاو افتادن قدرت به دست بورکرات های حزبی بود مردم سالاری برای ما کارگران حکم هوا جهت تنفس را دارد این شعار پوپولیستی نیست …بدرود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *