خبر براي توده اي ها

image_pdfimage_print

همبستگي با انقلاب ونزوئلا و رئيس جمهور آن مادورو!

دولت هاي “آلبـا”، اعضاي «اتحاد بوليوايي خلق هاي آمريكاي ما» در نشست اخير ١٣ وزير خارجه خود، يك صدا به دفاع از رئيس جمهور و روند انقلابي در بوليوي پرداختند. آن ها باري ديگر كودتاي سال ٢٠٠٢ را عليه رئيس جمهور انتخاب شده كوماندانت هوگو چاوز محكوم كرده و وقايع كنوني را در اين كشور عكس برداني ناموفق تر از آن ارزيابي نمودند (جهان جوان، ١٢ آوريل٢٠١٧).

برخوردهاي خياباني كه در آن تظاهركنندگان با صورت پوشيده با پرتاب كردن “ملوتف ككتل” و سنگ به پليس و خروج از مسير تعيين شده براي تظاهرات مسالمت آميز به راه تحريك و تشديد بحران گام گذاشتند به اميد آن كه “ترامپ” به حمايت از آن ها بپردازد، با واكنش سخت ماموران پليس با گاز اشك آور و ماشين آب پاش روبرو شد. ادعا شد كه پليس از هلكوپتر گاز اشگ آور بر سر تظاهر كنندگان ريخته است. ادعايي كه با عكسي در رسانه هاي شبكه اي به نمايش گذاشته شد. نادرستي اين ادعا با نشان دادن انحناي انتشار گاز كه نمي توانست از هليكوپتر آغاز شده باشد، به اثبات رسيد.

 وضع اقتصادي تركيه

سه روز ديگر رفراندم “اردوغان” برگزار خواهد شد. آيا نتايج طبق دلخواه او خواهد بود يا خير هنوز روشن نيست. همان طور كه درجه تقلب در رفراندم نيز روشن نيست كه تبليغ براي آن در شرايط خفقان و سركوب عملي شد و آ كا پ، حزب دولتي را از همه ي مزايا برخوردار و مخالفان را محروم نمود.

بدين ترتيب ما با وضعي مشابه ي ايران روبرو هستيم. ازجمله در ارتباط با بحران اقتصادي حاكم بر تركيه و ايران. سياست نوليبرال اقتصادي در تركيه به سالي ٣٠٠ ميليون دلار سرمايه ي جديد نياز دارد، تا بتواند از فروپاشي اقتصادي جلوگيري كند. وابستگي مالي به سرمايه ي خارجي به طور مداوم فزوني مي يابد و دستيابي به آن با شرايط سخت تر مراكز مالي امپرياليستي روبرو مي شود. بر اين پايه است كه ارزش ليره نسبت به دلار در سه سال اخير سه برابر تنزل داشته است. سرمايه خصوصي مقروض به سرمايه امپرياليستي با بار سنگين و جديدي روبروست كه تامين بازپرداخت سود و سرمايه را ناممكن مي سازد (جهان جوان، ١٣ آوريل٢٠١٧).

چنين سرنوشتي نيز در برابر ايران قرار دارد. سرمايه گذاري هاي خارجي كه در چهارچوب يك برنامه اقتصاد ملي ايران عملي نگردد، بلكه تنها سودورزي سرمايه پيش شرط آن باشد، به طور قانونمند كشور ما را هم به ورطه عميق تر وابستگي اقتصادي- سياسي- نظامي به سرمايه مالي امپرياليستي خواهد كشاند.

 توسعه ي روابط اقتصادي چين با كوبا

رابطه ي بازرگاني- اقتصادي ميان كوبا و چين روندي رشد يابنده را نشان مي دهد. كوبا، بعد از ونزوئلا، به بزرگ ترين همكار چين در امر بازرگاني بدل شده است. امري كه نقش پراهميتي در شكستن سياست محاصره اقتصادي كوبا توسط امپرياليسم آمريكا ايفا مي سازد. اين توسعه روابط در بخش نظامي و دفاعي نيز عملي مي گردد كه پاسخي است به سياست تجاوزگرانه امپرياليسم.

يك هفته پيش از سفر ژن چين پين به آمريكا، در روز ٣١ مارس در هاوانا وزير دفاع چين، چان وآنگوان و كوبا، لئوپولدو سينتاس فرياس بر سر تقويت همكاري هاي نظامي «در همه بخش ها و سطح ها» به توافق رسيدند. وزير چيني اين توافق را «بخش پراهميتي» در روابط متقابل ناميد كه از سنت طولاني برخوردار اند (جهان جوان، ١٤ آوريل٢٠١٧).

در سال ٢٠١٤ نيز ژن چين بين در سفر خود به كوبا، با كاسترو ٣٠ قرارداد همكاري به امضا رساند. در سال بعد حجم رابطه اقتصادي ميان دو كشور به ٢ر٢ ميليارد دلار بالغ شد. كوبا به تكنولوژي پيشرفته چين و سرمايه گذاري نياز دارد. چنين همكاري با كوبا را گشودن دري براي رشد روابط خود با كشورهاي آمريكاي جنوبي و منطقه كارائيب ارزيابي مي كند. چين، برخلا آمريكا، تنها خواستار انجام پروژه هايي است كه «در سطح تساوي حقوق و به سود دو طرف» است.

چين مي خواهد تا سال ٢٠٢٥، ٢٥٠ ميليارد دلار در آمريكاي لاتين سرمايه گذاري كند. سرمايه گذاري ها در بخش هاي توليد صنعتي، صنعت انفورماتيك و هواپيمايي انجام خواهد شد. (همانجا) توسعه بندر سانتياگو دو كوبا كه داراي عميق براي كشتي هاي بزرگ اقيانوس پيما است، اين بندر را به مركز لوژيستيكي براي همه آمريكاي جنوبي تبديل مي كند. امري كه با حفر كانال ميان اوقيانوس اطلس و كبير در نكاراگوئه نيز دنبال مي شود.

پروفسور وانگ يومينگ اظهار داشت كه «رابطه ي چين و كوبا بر پايه ي محكمي قرار داشته و داراي ثبات است، زيرا آزاد از تاثير ايدئولوژيك و سياسي از خارج است.» (همانجا)

عليه ماركسيسم ساده انگارانه- عاميانه!

در مصاحبه اي با بانو ايزابل مونال، فيلسوف كوبايي درباره ي كوبا، انقلاب و فلسفه، او از نبرد سراسر عمرش عليه برداشت عاميانه و ساده انگارانه از ماركسيسم سخن گفت. دانشمند كوبايي كه يكي از اعضاي “جنبش ٢٦ يوني” و از ياران فيدل كاسترو است. در كوبا وظايف دولتي متعددي را به عهده داشته، و اكنون رئيش انستيتوي فلسفه در كوبا است. نشريه علمي “ماركس آهورا” (ماركس امروز) تحت نظارت او منتشر مي شود.

در ارتباط با رشد جامعه سوسياليستي در كوبا مي گويد: ما بايد تضادهاي روز را بشناسيم و براي حل آن ها با لايه هاي مختلف، دهقانان، كارگران، زنان، و گروه هاي ديگر اجتماعي بر سر راه حل ها به توافق برسيم. اكنون اين روند مشكل تر و پرجانبه تر شده است. بايد به طور مثبت در اين باره انديشيد و ديد كه چگونه مي توان به نتايج خوب و با ثبات دست يافت و وحدت خلق را حفظ نمود.

به پرسش درباره ي رشد تئوري بانو ايزابل مونال مي گويد: تئوري بايد شرايط تغيير يافته در جهان را در خود جذب كند. لذا مجاز نيستيم يك روند پايان يافته و بسته را از آن تصور كنيم كه گويا تئوري آن را در اختيار داريم. چنين برداشتي، برداشتي ضد ماركسيستي است. ماركسيسم- لنينيسم به طور دائم ناكامل هستند …، زيرا جهان در حال تغيير است، دانش ما و انسان تاريخي هم. كليه دانش ما تحت تاثير شرايط قرار دارد. نه تنها شرايط اجتماعي و سياسي، بلكه همچنين شرايط مبتني بر تئوري شناخت. ما در كوبا براي رشد ماركسيسم مي كوشيم، با موفقيت بيش تر و يا كم تر.

هنگامي كه ما براي رشد تئوري مي كوشيم، عملا با مساله ي شيوه براي رشد آن سروكار داريم. اين ماركس است كه مشروط بودن علوم، و روندهاي علمي را از شرايط اجتماعي نشان داد. اين نكته را او با اين صراحت بيان نكرد، اما مضمون آن در نظرات او موج مي زند. …

در كوبا رفقايي هستند كه مدعي هستند كه فاكتورهاي عيني پراهميت نيستند، بلكه “ايده ها” مهم اند. … چنين برداشت هايي راه انديشه ايده آليستي را مي گشايد كه همان بازگشت به ماركسيسم عاميانه است. (جهان جوان، ١ آوريل٢٠١٧)

زبان، اهرم حفظ هژموني اقتصادي و سياسي!

موميا ابد جمال، روزنامه نگار آمريكايي كه بيش از سي سال در اطاق مرگ در زندان هاي آمريكا در انتظار اعدام بود و زير فشار افكار عمومي از مرگ نجات يافت، توانست اكنون با موفقيت درمان خود، و از اين طريق درمان تعداد بسيار زيادي از زندانيان را كه مانند او در زندان به بيماري ويروس ث كبد دچار شده اند، به حاكمان زندان ها تحميل كند. دادگاه به طور نهايي به درمان او راي داد كه اما هنوز در ماه آوريل آغاز نشده است.

ابوجمال نوشتارهاي كوتاهي در روزنامه ها منتشر مي كند. عمق و وسعت نظرهاي ابراز شده توسط او از روح مبارزه جويانه و عصيان گري حكايت دارد كه تسليم دشمن نمي شود. اخيراً رابطه ي ميان استعمارگران و مردم زير سلطه ي آنان را از موضع زبان حاكم در نوشتاري كوتاه ارايه مي دهد (جهان جوان، ١٣ مارس٢٠١٧).

او به نقل از پژوهشگر سويسي پايان قرن نوزدهم، فرديناند د زاسور، تئوري زبان را توضيح مي دهد و تفاوت ميان صحبت كردن (Parole) و زبان (Langue) را توصيف مي كند. صحبت كردن، به مثابه بيان فردي است كه مضمون زبان را تشكيل مي دهد. صحبت كردن روندي جمعي است. فرد آن را تنها در اجتماع مي آموزد.

عاملي كه به ايجاد شدن زبان مشترك در جامعه ي انجاميد، نياز به انتقال معناهاي خاص به ديگري است. لذا زبان از بعدي تاريخي- هويتي برخوردار است.

استعمارگران، آن طور كه روانشناس و انقلابي، فرانتس فانون در كتاب خود “پوست سياه، ماسك سفيد” توصيف مي كند، به نظر فرانسوي ها و اروپايي ها، زبان آن ها، زبان واقعي و نمونه وار است براي رشد تمدن. در حالي كه برده هاي زير سلطه ي استعمار تنها با “لهجه”هاي مخصوص صحبت مي كنند. فانون نشان مي دهد كه چگونه با چنين برداشتي، هويت مردم مستعمره ها و برده ها نابود مي شود كه بايد آن ها را از مرحله ي “بربريت” با تحميل زبان فرانسه و … به جهان “متمدن” انتقال داد.

از اين رو نيز اولين گامي كه انقلاب مردم گرفتار در بند بردگي در هايتي كه دويست سال پيش به پيروزي رسيد، برداشت، اعلام زبان “كرولي” به عنوان زبان رسمي كشور بود كه اكنون نيز ميان مردم متداول است، گرچه زبان فرانسه زبان حاكم را تشكيل مي دهد.

نشانی خبر:https://tudehiha.org/fa/216

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *