طرح نظر، اسلوبی ضروری!

image_pdfimage_print

مقاله شماره: ١٣٩۵ / ۸۶ ( ۱۴ دی)
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری

رفیق نماینده کمیته مرکزی حزب توده ایران گزارشی از «شرکت فعال» خود در کنگره اخیر حزب کمونیست پرتغال در نامه مردم (23 آذر 1395) منتشر کرده است. در این گزارش، نظرات مشخص حزب توده ایران مطرح نمی شود. بلکه تنها ذکر می شود که «نظرگاه ها و تحلیل های حزب توده ایران» با رفیق دبیر اول و سه تن از اعضای هیئت سیاسی حزب برادر «در میان گذاشت»ه شد. در بخشی که در باره ی موضوع گفتگوها با این رفقا توضیح داده می شود نیز طرح مشخص نظرات حزب توده ایران عملی نمی گردد. تنها گفته می شود: «در جریان دیدارهای متقابل رسمی با عضوِ هیئت سیاسی حزب برادر برای تبادل نظر درباره تحول های سیاسیِ “ایران” و “خاورمیانه”، به شرح و بسط تحلیل های حزب توده ایران درباره بحران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور، شعارهای محوری این مرحله از مبارزه ی”جنبش مردمی” در ایران، ضرورت گسترش همبستگیِ جهانیِ پرولتری با این جنبش و منزوی کردن رژیم دیکتاتوری حاکم  پرداخت.» هيچ يك از «شعارهاي محوري» به طور مشخص مطرح نمي شود.  پیش تر ذکر شده بود که «رفیق جورنیمو دو سوزا، دبیر کل حزب برادر … در سخنانی، ضمن اشاره به شرایط دشوار مبارزه مردم و حزب مان در ایران، برای حزب توده ایران آرزوی موفقیت کرد …».

در ظاهر این شیوه ی قناعت در طرح نظرات حزب توده ایران توجیه پذیر است. تکرار آنچه شناخته شده است در گزارش، گویا امری غیرضرور و صرف عبث نیرو می نماید. به ویژه آن که انتقال و بازتاب نظرات حزب کمونیست پرتغال برای خواننده ایرانی موضوع اصلی گزارش را تشکیل می دهد، که به وسعت عملی شده است.

چنین برداشتی برای کار تبلیغی- ترویجی- روشنگرانه و افشاگرانه، همان طور که در سطور زیر نشان داده خواهد شد، در سطح می غلطد و پاسخگوی نیاز جنبش توده ای نیست. در ابتدا جوانبي از شیوه را برشمریم:

1- هر خواننده جدید که نامه مردم را برای بار اول می بیند و مورد مطالعه قرار می دهد، احتمالاً با نظرات مشخص حزب توده ایران آشنایی ندارد. با خواندن این مقاله نیز از چنین امکانی برخوردار نمی شود. انگار قرار است داستان “ملا نصرالدین” تکرار شود که در سال سوم بالای منبر رفتن هم در باره “وقایع کربلا” تنها می گوید: «آن ها که نمی دانند، از آن ها که می دانند  بپرسند»!

2- خواننده ای که با نظرات حزب توده ایران آشناست، همانند خواننده پیش، از این رو با توجه کم تری گزارش را دنبال می کند و سریع تر آن را کنار می گذارد، زیرا همان طور که خواهیم دید، ارتباط میان نظرات مشخص دو حزب در گزارش برقرار نمی گردد. انگار دو نظر در اين سو و آن سوي فضايي انتزاعي آويزانند؛ و نه در جهاني بهم  پيوسته و در دو كشور كه در هر دو “اقتصاد سياسي” نوليبراليسم حاكم است.  به سخنی دیگر تجربه مشخص روز در دو كشور تبادل نمي شود و به اهرم آموزش متقابل برای دو حزب تبدیل نمی گردد. «آرزوی موفقیت»ي که دبیر کل حزب کمونیست پرتغال برای حزب توده ایران در مبارزه ی «دشوار مردم و حزب مان در ایران» آرزو مي كند، در سطح یک تعارف دیپلوماتیک منجمد می گردد. خواست «گسترش همبستگی جهانی پرولتری با این جنبش ومنزوی کردن رژیم دیکتاتوری حاکم» كه رفيق نماينده انتظار آن را دارد، بدون هر پیشنهاد مشخص در فضا معلق مانده و پاسخی سازنده دریافت نمی کند!

این، در حالی است که همان طور که خواهیم دید، زمینه های جدی ای در تجربه ی کنونی حزب کمونیست پرتغال در مبارزه علیه سرمایه مالی امپریالیستی در اتحادیه اروپایی وجود دارد که باید از آن برای شرایط مشخص ایران بهره گرفت. بهره اي كه تنها با ايجاد شدن رابطه ي ديالكتيكي ميان نظرات مشخص ممكن مي گردد!

3- قناعت غیرمستدلِ گزارش در طرح نظرات حزب توده ایران، امکان تمرین برای طرح کوتاه و فشرده ی نظرات حزب و مستدل ساختن آن را به وجود نمی آورد که می تواند ازجمله برای خواننده جدید، جرقه ای را در دنبال کردن آن ها در نوشتارهای دیگر تشکیل دهد. طرح همه جانبه ي نظر به صورت كوتاه و موجز‏، كاري مشكل است. آن را بايد از زنده ياد رفيق رحمان هاتفي، عضو هيئت سياسي كميته ي مركزي حزب توده ايران آموخت: «بايد درياي خروشان و ناپيدا كرانه را چنان در كوزه اي كوچك ريخت كه هيچ چيز آن تاريخ تلخ و شيرين چهل ساله در سايه نماند …» (گرامي داشت هفتادمين سالگذشت زايش و جاودانگي رحمان هاتفي، نامه مردم). اين شيوه را بايد همه ي توده اي ها تمرين كرده و بياموزند و به رفقاي جديد بياموزانند.

آنچه که اما در نکته های بيان شده از همه پراهمیت تر است، و موضوع اصلی این بررسی را درباره شیوه ی کار تبلیغی- ترویجی تشکیل می دهد، آموزش متقابل از نظرات به روز شده احزاب برادر در چنین جلسات است. مطالعه ی «مواضع» می تواند در اسناد متقابل همیشه عملی گردد. تائید مواضع در جلسات زنده، بدون توجه به شرایط تغییر یابنده  ممکن نیست. فقدان بررسی مشخص شرایط روز، شرکت در جلسات احزاب برادر را به امری صوری بدل می سازد.

برای آن که نشان داده شود که سطور بالا “تئوری”بافی و سفسطه نیست، به متن گزارش مراجعه کنیم. هدف این بررسی مشخص اما انتقاد از رفیقی نیست که متاسفانه با نظرات دقيق او آشنا نیستم، بلکه بررسی انتقادی اسلوبی است که با شیوه ی تئوریک- عملکردی مارکسیستی- توده ای در مبارزه ی تبلیغی- روشنگرانه در تضاد قرار دارد. مراجعه به آثار مارکسیستی  در تائید این امر است و مبارزه ي روشنگرانه- تبليغي تنها به طور مشخص – شیوه ی معمول و مداوم را در آثار کلاسیک ماركسيست- لنينيستي و نزد اندیشمندان توده ای تشكيل مي دهد كه  بايد «با زبان بي شبهه عمل و انديشه» ارايه شود (رحمان هاتفي، همانجا).

نگاهی به شرایط تغییر یافته در جهان و ایران

در کشورهای سرمایه داری در سال های اخیر پدیده ی جدیدی به وجود آمده است. انواع جریان های “پوپولیستی” راست، با بهره گیری از خواست های اجتماعی زحمتکشان توانسته اند در رای گیری ها به نتایج قابل توجهی دست یابند و چه بسا با موفقیت های بیش تری  در آینده روبرو گردند. مرز نظرات طیف این جریان ها به سمت راست، تا نظرات علنی فاشیست مآبانه ادامه دارد. خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، به ویژه رفراندم اخیر در ایتالیا و همچنین انتخاب ترامپ در آمریکا به عنوان رئیس جمهور جدید،  امكان تاثير متفاوت طیف این پدیده جدید را قابل شناخت می سازد. سياست آگاهانه “چپ”، براي نمونه در بريتانيا توسط رئيس جديد حزب كارگر كورمي، يا در آمريكا توسط “برني” و به ويژه در پرتغال توسط حزب كمونيست اين كشور اين واقعيت را قابل شناخت مي سازد كه موفقيت احتمالي جريان هاي پوپوليستي راست، پديده اي محتوم نيست! مي توان از افتادن زحمتكشان در دام آن با سياست انقلابي جلوگيري كرد.

بیش از ده سال پیش در ایران نيز جریان “پوپولیستی” با ظاهری “چپ” توانست رای بیاورد، در حالی که به طور عینی ارتجاعی ترین و راست ترین سیاست اقتصادی- اجتماعی را به زحمتکشان و مردم میهن ما تحمیل نمود. دوره  ی هشت ساله ریاست جمهوری احمدی نزاد به یکی از فاجعه بارترین دوران های نابودی دستاوردهای انقلاب بهمن 57 تبدیل شد. حکم حکومتی آیت الله خامنه ای و نقض غیرقانونی اصل 44 قانون اساسی نمودار این فاجعه است.

حزب کمونیست پرتغال در برابر روند برشمرده شده در اتحادیه اروپایی، سیاست حزب و دو هدف مشخص مبارزاتی آن را در کنگره بیستم خود توضیح می دهد. این سیاست در «وضعیت بین المللی ای که مشخصه های آن بی ثباتی و نبود اطمینان، بحران ساختاری ژرف و بی سابقهء سرمایه داری و تهاجم خشونت آمیز امپریالیستی» است تنظيم شده است. «بحران ساختاریِ» که «به طور همزمان با رشد مقاومت و مبارزه کارگران و مردم» نیز روبروست كه حزب كمونيست پرتغال برجسته مي سازد. هدف سياست اين حزب كارگري مقابله با تهاجم خشونت آميز امپرياليستي و نتايج ضد دموكراتيك آن است.

بهم پیوستگی و همزمانی مبارزه برای تحقق بخشیدن به دو هدف مشخصی که حزب کمونیست پرتغال دنبال می کند را رفیق دو سوزا در گزارش خود به كنگره برجسته می سازد. او این دو هدف را چنین برمی شمرد، اول- «رویارویی با نتایج کوتاه مدت نامشخصِ» سیاست امپریالیسم اروپایی در برقراری سلطه سرمایه مالی خود. سلطه ای که با قراردادهای تحمیلی ازجمله به پرتغال دیکته می شود – سلطه ایکه در تعمیق وابستگی اقتصادی- مالی کشور به سازمان های مالی امپریالیستی و دستورات نمایندگان سرمایه مالی  اروپایی (به ویژه آلمانی)، ادامه سیاست ریاضت اقتصادی وغیره تجلی می یابد و خطر ایجاد شدن پوپولیسم راست را در پرتغال افزایش می دهد؛ رفیق دبیرکل حزب کمونیست پرتغال وظیفه ی همزمان دوم را «تغییرات ترقی خواهانه و انقلابی» اعلام می کند.

او با اشاره به خطر پوپولیسم راست که علیه «تغییرات ترقی خواهانه و انقلابی» عمل می کند، مبارزه برای «غلبه انقلابی بر نظام سرمایه داری و استقرار جایگزین سوسیالیستی [را] از هر زمان دیگری ضروری تر» ارزیابی کرده و آن را به عنوان اهرم مبارزه علیه خطر پوپولیسم راستِ ناشی از بحران سرمایه داری اعلام می دارد.

خواننده ای که اکنون به مطالعه گزارش در نامه مردم بپردازد، می تواند مضمون منتقل شده را دریابد. حزب كمونيست پرتغال با طرح و پشتیبانی از گام های مشخص عليه سياست اقتصادي ديكته شده ي اتحاديه اروپا در مبارزه ي خود  – عليه تحميل رياضت اقتصادي، تقليل حقوق بازنشستگي، حذف حداقل دستمزد و … -، که به آن نام سياست «جانشین میهن پرستانه و چپ» داده شده است، نقش موثري در هدايت دولت سوسیال دموکرات دارد. اين دولت به رای نمایندگان کمونیست در پارلمان نیاز دارد. حزب کمونیست پرتغال اما به طور مستقیم در دولت شرکت ندارد. پشتیبانی صریح و شفافِ حزب کمونیست پرتغال از خواست های مشخص دموکراتیک زحمتکشان و اکثریت مردم پرتغال به اهرم تجهيز توده ها تبديل شده است. ارتقاي تعداد آراي حزب كمونيست پرتغال در انتخابات اخير بيان اين واقعيت است.

آیا می توان از شرایط حاکم بر پرتغال برای مبارزه حزب توده ایران علیه رژیم دیکتاتوری و سلطه نظام سرمایه داری آموخت؟ پاسخ مثبت است!

در ایران ما در ظاهر با پوپولیسم راست روبرو نیستیم. حتی دولت رئیس جمهور روحانی نیز با خواست های به اصطلاح “چپ” در انتخابات شرکت کرد. اما همانند دولت احمدی نزاد، مجری  ارتجاعی ترین و راست ترین سیاست اقتصادی- اجتماعی دیکته شده ای است که تعمیق وابستگی نواستعماری ایران را به امپرياليسم به دنبال دارد. بدين ترتيب، در ساختارِ اصلی اقتصادی- اجتماعی، شرایط دو کشور از وضع مشابه ی برخوردار بوده، که بیان سلطه نظام سرمایه دارانه وابسته به سرمایه مالی امپریالیستی در دو کشور است.

نشانه هایی از این تشابه را رفیق دبیرکل حزب کمونیست پرتغال در نطق خود بر می شمرد: «بدهی زیاد و کسری موازنه [تجارت] خارجی … متوازن نبودنِ حساب عمومی، … میزان بالای کاهش سرمایه گذاری (دولتی و خصوصی)، کاهش بیشتر نرخ تولید، …از هم گسستن شیرازه های اقتصاد، نرخ بالای بیکاری، از دست دادن نظارتِ ملی بر بخش های استراتژیک اقتصاد، مناطق و شرکت ها – با پیامدهای جدی در جهت وابستگی کشور –،  افزایش بهره کشی، افزایش فقر بخش بزرگی از مردم کشور، محدودیت در دسترسی به خدمات عمومی ضروری، … تخریب محیط زیست، تمرکز ابزار سلطه ایدئولوژیک در دست سرمایه بزرگ،  فقر فرهنگی، تخریب و نابود کردن رژیم دموکراتیک در قانون اساسی …، فساد، تبعیتِ فزاینده ی قدرت سیاسی از قدرت اقتصادی …» وغیره که مردم ميهن ما نيز با آن روبرو هستند، نمونه هايي براي تشابه شرايط در دو كشور است.

رفیق دو سوزا، دبیرکل حزب کمونیست پرتغال در سخنان خود از شرایط ناشي از «بحران ساختاري نظام سرمايه داري» به نتيجه گيري پرداخته و «جانشین میهن پرستانه و چپ» را در برابر آن مطرح مي سازد كه وظيفه دوم را در برابر حزب تشكيل مي دهد. او ویژگی و سرشت این «جانشین» را در ارتباط مستقیم قرار می دهد با «دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم … که با انقلاب اکتبر آغاز شد.» او توسعه «دموکراسی پیشرفته» را که «تداوم تاریخی انقلاب آوریل» است، با «مبارزه برای سوسیالیسم» برقرار مي سازد و این ارتباط را «جدا نشدنی» از هم می داند.

اهميت تكيه رفيق دو سوزا بر «دوران گذار از سرمايه داري به سوسياليسم» در نطق خود، از اين امر ناشي نمي شود كه اين گذار در كوتاه مدت در پرتغال (و يا در ايران) تحقق خواهد يافت. اهميت سخن او در برداشت از سرشت «دوران …» است. سرشت دوران، قابل شناخت مي سازد كه راه رشد سرمايه دارانه به معناي نابودي دموكراسي براي توده هاي  زحمتكش و حق حاكميت ملي كشورها است. اين نفي اما همزمان به معناي طرح جايگزين سوسياليستي آن نيز است كه در همين نطق برجسته مي گردد و گفته مي شود كه «همه مردم  وخلق هاي جهان از طريق شيوه ها و مراحل مختلف» به آن دست خواهند يافت.

برخلاف نظر مشخص طرح شده در نطق دبيركل حزب كمونيست پرتغال، نظر حزب توده ايران در اين زمينه ناروشن است و طرح نمي شود. نه در گزارش و نه در ديگر اسناد حزبي. آيا رفيق نماينده حزب توده ايران در كنگره بيستم حزب كمونيست برادر نظر حزب توده ايران را در مورد «دوران گذار …» مطرح ساخته است؟ آيا با توجه به شرايط اقتصادي- اجتماعي مشابه در دو كشور – رشد سرمايه دارانه وابسته به اقتصاد جهاني امپرياليستي –، طرح “اقتصاد سياسي” جايگزين، يعني اقتصاد سياسي مرحله ملي- دموكراتيك رشد جامعه از طرف حزب توده ايران ضروري نيست؟ مي دانيم كه برخي از رفقاي فعال در حزب توده ايران، از قبيل رفيق احمد سپيداري، «دوران گذار به سوسياليسم» را نفي مي كنند. گرچه اين رفقا در بيان خود مظامين مائوئيستي و امثال آن را مطرح نمي كنند، اما سكوت و پاسخ ندادن به پرسش در باره «دوران گذار …» آيا همان  «شوريده نشان دادن دوران كنوني و تحريف ويژگي هاي آن … نيست [كه] مائوئيسم پيش كسوت و بنيان گذار [آن] است»؟ (رحمان هاتفي، همانجا). زنده ياد رفيق رحمان هاتفي، همانند رفقاي رهبر حزب كمونيست پرتغال، «محتواي اصلي دوران ما كه از انقلاب كبير سوسياليستي اكتبر آغاز شد … گذار از سرمايه داري به سوسياليسم» ارزيابي مي كند (همانجا).  آيا تبادل نظر با دبيركل حزب كمونيست پرتغال و سه تن از اعضاي هيئت سياسي آن در اين باره نمي توانست كمك باشد براي پاسخ به سردرگمي هاي موجود در نظرات برخي از رفقاي رهبري حزب توده ايران؟ آيا چنين تبادل نظري نمي توانست كمك باشد براي «گسترش همبستگي جهاني پرولتري با “جنبش مردمي در ايران” . منزوي كردن كردن رژيم ديكتاتوري حاكم» كه نماينده حزب «با رفقاي تدوين كننده اسناد “بيستمين كنگره حزب كمونيست پرتغال”» داشت. آيا چنين تبادل نظر زنده، نياز حزب توده ايران نيست؟

وجود ديكتاتوري ولايي در ايران و شكل حاكميتِ به اصطلاح “دموكراتيك” در نظام سرمايه داري در پرتغال، تفاوت روابط روبنايي را با شرايط مشابه در روابط زيربنايي در دو كشور – تحميل اقتصاد سياسي امپرياليستي –  نشان مي دهد. تفاوتي كه در سطح تفاوت انقلابی در دو کشور تبلور مي يابد که دیرتر به آن پرداخته می شود، و انکار ناپذیر است.

واقعیت متفاوت وضع انقلابی در ايران که در شکل و سطح سیاسی- انقلابی اشکال مبارزه ی زحمتکشان و مبارزان میهن دوست تبلور می یابد، برای شناخت و درک ضرورت سازماندهیِ تجهیز توده ها و چگونگي عملكرد حزب توده ايران در اين زمينه پراهمیت است. بدون تردید “اعتصاب غذای زندانیان سیاسی”، “قطره قطره مردن” آن ها، تداوم مبارزات  مطالباتی کارگران برای دستمزد عقب افتاد با وجود شلاق خوردن و به زندان افتادن نان آوران خانواده ها و امثال آن، قله ی تاریخی از رشد وضعیت انقلابی را در ایران کنونی  تشکیل می دهد.

آيا طرح مشخص شرايط روز در مبارزه ي زحمتكشان و زندانيان سياسي با مسئولان پيش گفته ي حزب كمونيست پرتغال، بدون انعكاس در اسناد كنگره مي ماند؟ آيا نبايد به علت طرح نشدن اين شرايط در گفتگو با رفقاي رهبري حزب برادر «آرزوی موفقیت» دبيركل حزب كمونيست پرتغال را برای حزب توده ایران اقدامی دوستانه و مودبانه- دیپلوماتیک ارزیابی نمود؟

اين رفيق نمی تواند با داشتن سیاست برشمرده شده و اهداف تعیین شده برای حزب کمونیست پرتغال، در باره ی شرایط حاکم بر ایران چیزی برای گفتن نداشته باشد. او نمی تواند از مبارزه ی مشخص زندانیان سیاسی، از شلاق خوردن کارگران برای دریافت دستمزد عقب افتاده با خبر باشد، از اعتصاب بیش از 60 روز زندانیان سیاسی با خبر باشد، ولی این وقایع و تغییرات را در ارزیابی خود از وضع انقلابی در ایران منظور ندارد.

سطح وضع انقلابیِ مقاومت زحمتکشان و توده ها در ايران، مبارزه و نبرد زحمتكشان و توده ها را در اوجی قرار داده است که نمی تواند کنگره ی حزب کمونیست پرتغال با سکوت از کنار آن بگذرد. موضع برجسته  ساختن مرحله گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم، و هم ارزیابی مارکسیستی از تغییرات دموکراتیک در پرتغال که «جانشین میهن پرستانه و چپ» برای سیاست راست نامیده می شود،  نمی تواند نسبت به وضع بحران و تضاد توده ها میلیونی مردم میهن ما با روبنای سیاسی شکل دیکتاتوری حاکم سرمایه داری وابسته، بي تفاوت بماند.

چنانچه چنین سکوتی وجود داشته است، باید آن را ناشی از بی خبری رفیق جرونیمو دو سوزا از اوضاع مشخص کنونی ایران دانست که در گزارش نیز به آن اذعان شده است. اگر رفیق نماینده حزب توده ایران در کنگره حزب کمونیست پرتغال آماده است، می توان این نکته را موضوع پرسشی از حزب برادر نمود؟! تضاد میان مواضع حزب کمونیست پرتغال در مبارزه ی دموکراتیک و طرح «جانشین میهن پرستانه و چپ» خواست ها که گذار از نظام سرمایه داری را دنبال می کند، و «آرزوی موفقیت» خشک وخالی برای حزب توده ایران، نشان از بی اطلاعی این حزب از اوضاع مشخص شرایط نبرد در لحظه کنونی در ایران است که پیامد سیاست خست در بیان نظر حزب توده ایران بوده و با اسلوب روشنگرانه ی مارکسیستی در هم نوایی نیست!

شناخت و درك مضمون «دوران گذار از سرمايه داري به سوسياليسم» به مثابه تنها جايگزين انسان و ميهن دوستانه و صلح خواهانه- ملي در برابر اقتصاد ديكته شده ي امپرياليستي، نياز به طرح “اقتصاد سياسي” مرحله ملي- دموكراتيك انقلاب را براي حزب توده ايران گريزناپذير مي سازد. تنها با طرح چنين جايگزين دموكراتيك و ملي در برابر اقتصاد ديكته شده ي امپرياليستي، حزب توده ايران قادر به تجهيز و سازماندهي زحمتكشان و متحدان نزديك و دور طبقه ي كارگر خواهد شد. تنها با چنين پرچم مبارزاتي است كه مي توان روند مبارزه ي اقتصادي- اجتماعي را به اهرم برپايي جبهه گسترده ضد ديكتاتوري از “پايين” بدل ساخت و مبارزه ي دموكراتيك و ملي را در ايران به پيش برد و انقلاب ملي- دموكراتيك را به ثمر و سرانجام رساند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *