مقاله شماره: ١٣٩٢ / ٢١ (٢٢ خرداد)
واژه راهنما: با پايبندي به ارزيابي علمي و خط مشي انقلابي حزب توده ايران، از افتادن به دام دشمن طبقاتي پرهيز كنيم! وظيفه اصلي، طرح و بحث درباره برنامه حداقل كارگري حزب است. مبارزه تبليغي- ترويجي حزب طبقه كارگر، كليتي يك پارچه و بهم تنيده و هماهنگي را تشكيل مي دهد. فهرست به منظور بررسي پژوهش گرانه رساله كيانوري!
رفيق عزيز ”بهزاد“
برخي از پرسش هاي شما مجموعه اي را تشكيل مي دهد كه بررسي مرحله ملي- دموكراتيك فرازمندي جامعه را ممكن مي سازد. براي نمونه، مساله «هدف هاي مرحله اي و تحليل حزب در پلنوم هفدهم چه بود؟» يا «جبهه واحد ضد ديكتاتوري»، «تركيب نيروهاي شركت كننده در آن»، شيوه «انتخاب شعارها»، «مخاطب قرار دادن طبقه و توده مردم، يا گروه هاي سياسي»؟ از اين قبيل هستند. پاسخ همزمان به همه اين پرسش ها در اين سطور، سخن را به دراز مي كشاند، اما اشاره به پيوستگي و بهم تنيدگي آن ها به يكديگر و آنكه همه اين پرسش ها كليت سياست حزب طبقه كارگر، حزب توده ايران را در مجموع تشكيل مي دهند و لذا در هماهنگي مضموني قرار دارند، ضروري است.
نكته ديگري كه با تحليل پلنوم شانزدهم و هفدهم و به طريق اولي با كليت ”مرحله ملي- دموكراتيك“ فرازمندي جامعه در ارتباط است، اما نبود درك ماركسيستي- توده اي از آن ازجمله نزد ”راه توده“ شاخص مي باشد، ارزيابي زنده ياد نورالدين كيانوري از اوضاع ايران در سال ١٣٧٣ است. ”راه توده“ به طور مداوم آن را وسيله قرار مي دهد، بحث درباره خط مشي انقلابي حزب توده ايران را به سايه كشانده و با طرح اين يا آن جمله بي ربط از آن، جنگ ”سني- شيعه“ را جايگزين وظيفه اصلي، يعني طرح و بحث درباره برنامه حداقل كارگري حزب كند.
از اين روي نگارنده به اين نتيجه رسيد كه بايد يك بار براي هميشه اين ترفند ”راه توده“ را از دستش بدر آورد و اين امكان را از او سلب كرد، با پرتاب ”توپ بازي“ حساب شده و تدارك ديده شده در اطاق هاي فكر دشمن، انحراف بحث از توضيح خط مشي انقلابي حزب را اعمال و به جاي آن، پرداختن به موضوع و صحنه مورد خواست خود را به توده اي ها تحميل كند. هدف ”راه توده“ و … آنست كه توده اي ها را به سراب «آب در هاون كوفتيم ساليان، آسمان را شيار مي زديم و زمين را به آيش رها، …» (احسان طبري، ”فرسايش در خزان“، شعر زندان)، بكشاند!
از اين روي در زير فهرست بررسي پژوهشگرانه اي را در اين زمينه منتشر مي سازم كه مي تواند زمينه علمي چنين بررسي باشد. اما از آنجا كه يك بررسي علمي، آن طور كه طبري مي طلبد، بايد كار «جمعي» در حزب باشد تا به «تكيه گاه» مهم سياسي بدل شود، و من اكنون از عمل به آن محروم هستم، در همين جا از توده اي ها تقاضاي تكميل كردن فهرست كار تحقيقاتي را مي كنم، تا به طور عملي تدارك كار دستجمعي پژوهش علمي و زمينه بررسي مورد نظر طبري ايجاد شود.
”راه توده“ مي كوشد با تداوم سيستماتيك برنامه خود، انحراف از بحث اصلي را در صحنه هاي ديگر نيز به توده اي ها تحميل كند. مطلب را بشكافيم: در نوشتار پيشين، ”اصلاح يا انقلاب و رابطه آن با انتخابات رياست جمهوري پيش رو“ (خرداد ٨٨، http://www.tudeh-iha.com/lang/fa/archives/2083)، گوشه اي از روند در جريانِ قشربنديِ انديشه و ارزيابي ها نزد ”اصلاح طلبان“ در ارتباط با تجربه ”مهندسي انتخابات“ نشان داده شد كه طبري آن را روند ”غير تخصيصي“ رشد «شعور» اجتماعي مي نامد. اين روند نشان مي دهد كه در ايران قشربندي ي «شعور» اجتماعي در دو سو در جريان است. در يك سو، در جهت تسليم طلبي بيش تر و مطلق گرايانه، و در سوي ديگر در جهت ترقي خواهانه. ما حتي نزد شخصيت هاي معين نيز اين نوسان ميان دو سو را مشاهده مي كنيم. براي نمونه هاشمي رفسنجاني كه بلافاصله پس از رد صلاحيتش، موضعي به شدت تسليم طلبانه اتخاذ كرد كه در نوشتار پيش نيز به آن اشاره شد، در روزهاي بعد مواضعي را بيان نمود كه حركت پاندولي انديشه او را ظاهراً پس از بحث با اطرافيانش قابل شناخت مي سازد. به عبارت ديگر، موضع انتقادي او شفاف تر شده است و او «… به يكي از منتقدان حاكميت كنوني و نقش روز افزون فرماندهان سپاه در كنترل شريان هاي اساسي سياسي- اقتصادي كشور تبديل» شده است (نامه مردم، ٩٢٢، ١٣ خرداد در مقاله ”استيصال نشريه ضد توده اي ”راه توده“ در عرصه انتخابات …“ http://www.tudehpartyiran.org/detail.asp?id=1973).
اكنون اما مشاهده مي كنيم كه ”راه توده“ اين قشربندي واقعي را به موضوع بحث بدل نمي سازد كه از درون آن، وظيفه كمك توده اي ها به تداوم و تعميق اين قشربندي خود را نشان بدهد و كمك باشد براي جلب حتي متزلزل ترين متحدان به جبهه متحد ضدديكتاتوري. بلكه برعكس، ”راه توده“ بحث انحرافي درباره «موضع گيري هاي اخير حزب ما در زمينه يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري – ١٣٩٢-» را به موضع بحث بدل مي سازد (نامه مردم، همانجا).
به سخني ديگر، ”راه توده“ با طرح يك بحث انحرافي، توپي را به صحنه مورد نظر خود پرتاب مي كند كه گويا قرار است، تمام توان و درايت توده اي ها را براي شركت در اين بازي انحرافي جذب كند. با سخني ديگر كه همين معنا را مي رساند، توده اي ها با صحنه اي روبرو هستند كه نمي تواند از نگاه ظريف بين مخفي بماند كه كوشش ”راه توده“ با سواستفاده از نظرهاي پلنوم هفدهم، رساله كيانوري، بحث درباره ”هاشمي رفسنجاني“ و …، كوشش براي انحراف بحث از مجراي اصلي افشاگري عليه «كليت شرايط حاكم بر كشور» است! هدف كشاندن بحث به صحنه هاي فرعي و سرگرم كردن نيروهاي مبارز و به هدر دادن نيروي مبارزاتي توده اي هاست.
طبري در ”دربارهء انسان و جامعهء انساني“ مي گويد: «از آنجا كه نَسج تاريخ و جامعه واقعاً پيچيده و احتمال گمراهي صادقانه و سفسطهء شيادانه، هر دو در اين گستره زياد است، و سفسطه ها نيز گاه چنان ظريفند كه تا مرز حقيقت مي روند، لذا بايد در برخورد با تعميم هاي جامعه شناسانه بورژوا سخت دقيق و مجهزّ به شك اسلوبي بود. سازمان هاي اكتشافاتي سرمايه داري از پرفسورهاي حلقه به گوش [و بايد اضافه كردن ”اطاق هاي فكر“ زبده] مي خواهند كه تعميم هاي جامعه شناسانهء سفسطه آميز را به ميان آورند»!
«شك اسلوبي» كه طبري مي طلبد، معناي مبهم و غيرقابل شناخت ندارد! تنها به اين معناست كه حزب طبقه كارگر بايد ارزيابي طبقاتي خود را از كليت وضع حاكم ارائه دهد، كه حزب ما با احياء و تصويب خط مشي انقلابي و برنامه نوين خود به آن دست يافته است، و خود صحنه نبرد و بحث و فعاليت تبليغي- ترويجي و آموزشي حزب را تعيين كند (كه پاسخي به برخي از پرسش هاي پيش گفته نيز است).
تنها با پايبندي به چنين شك اسلوبي، توده اي ها گرفتار دام دشمن طبقاتي نخواهند شد و صحنه هاي بحث آن ها را با ارزيابي علمي خود بي اثر مي سازند! طبري اين نكته را در ”نوشته هاي فلسفي و اجتماعي“ جلد دوم «سيستم شناسي» مي نامد (ص ١٠٤) كه «از ديدگاه تعقل فلسفي … به بررسي عيني واقعيات وجودي» مي پردازد. طبري شيوه سفسطه گرانه را همانجا شيوه اي مي نامد كه «از راه ساخته هاي عقلي دل خواه (Ens ratio) وارد مي شود و اين كه اين ساخته هاي عقلي چه و چگونه باشد، ”بعددالنفس الخلايق“ مي توان احتجاجات تجريديِ شبه منطقي لمس ناپذير و كنترل ناپذير كرد و نيروي پندار آفرين ”خرد“، يعني قدرت تجريدي مغز را به كار انداخت و با سرهم بنديِ گوشه و كناري از واقعيت، دم به دم مقولات و احكام تازه آفريد.» شيوه اي كه ”راه توده“ و … به كار مي گيرد: ”نامه مردم درباره هاشمي اين گفت و آن گفت، در آن شماره چنين گفت و در شماره فلان عكس آن را گفت و …“. تصور نكنيم كه ”عدالت“ به كار ديگري مشغول است. بايد اذعان داشت كه ”عدالت“ در به كار بردن اين شيوه ”راه توده“ حتي از مهارت خاصي نيز برخودار است. براي نمونه يكي از ”انتقاد“ هاي آن به برنامه نوين حزب توده ايران، متوجه واژه «كار ارزش افزا» در برنامه است كه آن را به سخره مي گيرد. طبري اين واژه را در ص ٢٣ اثر خود ”دربارهء …“ به كار برده است! ”عدالت“ كه با تركيدن حباب پرحرفي، «كَلپتره»، و تهديدهاي احمدي نژاد در صورت رد صلاحيت مشايي، با رسواي شركت مستقيم خود در ”مهندسي انتخابات ولي فقيهه“ روبروست و دست خالي اش باز شده، به جاي اعتراف به شركت احمدي نژاد در ”مهندسي انتخابات“ مي خواهد با اين بازي هاي جستجوي واژه ها و… توجه توده اي ها را از وظيفه اصلي براي انتقال برنامه حداقل كارگري خود كه از موضع ماترياليسم تاريخي، مرحله ملي- دموكراتيك فرازمندي جامعه را ارزيابي مي كند، به درون طبقه كارگر و همچنين به منظور تفهيم آن براي متحداني كه سرگردان و فاقد ارزيابي و برنامه روشن براي آينده كشور هستند – ازجمله در مساله انتخابات پيش رو-، منحرف سازد. نمونه ديگر، كوشش نشريه ”آرش“ در شب تصويب خط مشي انقلابي حزب توده ايران در ششمين كنگره حزب است.
با پايبندي به ارزيابي علمي و خط مشي انقلابي حزب توده ايران، از افتادن به دام دشمن طبقاتي پرهيز كنيم!
(طبري در ص ٩٦ ”نوشته هاي فلسفي …“ جلد دوم، واژه «كَلپتره» را براي سخن نامربوط و بي ربط به كار مي برد كه مصداقي براي حرف هاي احمدي نژاد است!)
مساله انتخابات رياست جمهوري در پيش و قرار داشتن در كنار متحداني كه بايد با تجربه خود به صداقت و واقع بيني سخن مستدل ما دست يابند، در راه است. كليت شرايط حاكم بر جامعه ايراني سال ١٣٩٢ حكم مي كند كه راه حل بن بست و برطرف ساختن بحران حاكم بر جامعه و گشودن راه فرازمندي جامعه از طريق شركت در انتخابات رياست جمهوري ناممكن است. اما «تحفهء تكرار با تن خاك سراپا ايثار …» (احسان طبري، ”به آنكس كه مي انديشم“، شعر زندان). اكنون كه شخصيت هاي شناخته شده ي ”اصلاح طلبان“ بر سر نامزدي مشترك به توافق رسيده اند، حسن روحاني، بايد در كنار آن ها قرار گرفت.
اكنون فهرست پيش گفته به منظور بررسي پژوهش گرانه رساله كيانوري! هدف، همان طور كه اشاره شد، قطع امكان سواستفاده ”راه توده“ از نظر زنده ياد نورالدين كيانوري براي دامن زدن به ”جنگ سني و شيعه“ ميان توده اي هاست. تدقيق و تكميل كردن اين فهرست توسط توده اي ها، كمك است به كار تحقيقاتي دسته جمعي!
براي شناخت همه جانبه نوشتار مورد بحث، بايد
اول- راه ارسال نوشتار مورد بررسي قرار گيرد؛
دوم- مضمون نوشتار مورد بررسي قرار گيرد تا به پرسش در اين باره پاسخ داده شود كه آيا، مضموني جديد و يا نظري است در تداوم ارزيابي حزب در پلنوم هفدهم كميته مركزي. به عبارت ديگر مي تواند نظر نورالدين كيانوري باشد يا خير؛
سوم- امكان سواستفاده دشمن طبقاتي از آن؛