نویدنو 23/11/1396
مطلب دریافتی
- سوال مطرح در زمینه شورش های اخیر مردم جان به لب رسیده که بصورت فراگیر همه جامعه را چه اپوزیسیون، اصلاح طلب وحاکمیت را تحت تاثیر قرار داده است، این است که: آیانیروهای سیاسی شرکت کننده در آن،از تجربه انقلاب بهمن درس لازم را گرفته اند یا نه؟
نوید شادی
سوال مطرح در زمینه شورش های اخیر مردم جان به لب رسیده که بصورت فراگیر همه جامعه را چه اپوزیسیون، اصلاح طلب وحاکمیت را تحت تاثیر قرار داده است، این است که: آیانیروهای سیاسی شرکت کننده در آن،از تجربه انقلاب بهمن درس لازم را گرفته اند یا نه؟ گرفتار شدن گروه های سیاسی در تنگ نظری حزبی ،گروهی وباندی دوباره مملکت را در چنگال دیکتاتوری دیگری گرفتار میکند که گناه نا بخشودنی را برای همه رقم خواهد زد.
1- مهمترین تجربه انقلاب 57 این بود که نیروهای سیاسی مخالف رژیم، بدون یک برنامه وپلاتفرم حداقلی ازپیش توافق شده مابین گروه های سیاسی، بصورت مستقل در انقلاب شرکت نمودند. با اینکه فعالیت ومبارزه وهزینه پرداختی نیروهای سیاسی چپ وملی ودموکرات تا نزدیکی های انقلاب چشمگیرتر از نیروهای اسلام سیاسی بود. در نهایت جهت دهی تبلیغات رسانه های غربی به ویژه بی بی سی که غالب ترین رسانه تاثیر گذارآن زمان به حساب می آمد، توانست همه نیروهای سیاسی را کورکورانه بسوی امام خمینی کشانده وبه عنوان رهبربلامنزع درراس قدرت بنشاند. در انقلاب 57، تنگ نظری نیرو های سیاسی برای تشکیل جبهه متحد از نیروهای ملی،چپ و دموکرات با برنامه حداقلی، زمینه هژمونی نیروهای اسلام سیاسی راتضمین نمود.
به نظر من در این جنبش نیز اگر نیروهای سیاسی شامل چپ ها،جبهه ملی،ملی مذهبی،اصلاح طلبان و…نتوانند به جبهه متحد با برنامه حداقلی استقلال ودموکراسی دست یابند، ظواهرامر نشان می دهد که اینبار مجاهدین خلق که مورد حمایت ضمنی آمریکا،اتحادیه اروپا واغلب کشور های عربی وشورای ملی اروپا می باشند بر موج جنبش سوار خواهند شد. بعد از جنبش دیماه 96 بیش از 70 شبکه تلویزیونی عربی وشورای ملی احزاب اروپا شامل احزاب چپ، از مجاهدین دعوت به مصاحبه تلویزیونی وتوضیح در باره قیام نمودند. اخیرا تحلیل دهشتناک این سازمان در باره قیام را در تلویزیون گوش میدادم که مو به تن آدم سیخ میشود. به غیر از خودشان به هیچیک از نیروهای سیاسی پشیزی وزن واعتبار قائل نیستند وخودرا یگانه آلتریانیو بلا منازع حاکمیت محسوب میکنند..سازمان قیام را به مثلثی تشبیه میکند که در راس اصلی مجاهدین ودر دوراس دیگرش، یک راس نارضایتی مردم ودر راس سوم ناتوانی وفرسودگی رژیم قرار دارد. البته از همه نیروهای سیاسی واجتمایی دیگر،چه چپ وچه راست دعوت میکنند که زیر لوای مجاهدین که بیشترین هزینه را در قیام داده اند، قرار گیرند.
2- درتحلیل های حزب توده ایران، ازنیرو های سیاسی دموکرات، ملی، اصلاح طلب دعوت شده است که حول برنامه آزادی،استقلال وعدالت اجتمایی جبهه متحدی تشکیل دهند. به نظرمن در قدم اول، قبل از ورود حزب به دعوت از نیروهای ملی،اصلاح طلب، لازم است که یک جبهه متحد چپ شامل نمایندگان سیاسی فدائیان با گرایش های مختلف، راه کارگر، حزب دموکرات کردستان ، کومله، فرقه دموکرات آذربایجان ، و……..با برنامه حداقل استقلال ، آزادی وعدالت اجتماعی بوجود آورند تا سایر نیروهای ملی واصلاح طلب آنهارابه عنوان نیروی اجتماعی قابل ملاحظه به رسمیت بشناسند وتمایلی به نزدیکی به جبهه متحد چپ احساس کنند. زمینه عینی تشکیل چنین جبهه ای با توجه به از بین رفتن شرایط دوران انقلاب 57 ومخاصمات دوران جنگ سرد برای گرایش های مختلف فکری چپ، اگر دگم اندیشی گروهی وباندی کنار زده شود، کاملا فراهم است. همانطوریکه در انتخابات اخیر نپال با اتحاد حزب کمونیست ومائوئیست که سالیان متمادی دشمن یکدیگر بودند وحتی در انتخابات قبلی برای شکست دادن یکدیگر با سلطنت طلبان ائتلاف میکردند،پیروزی قاطع در انتخابات کسب نمودند و قرار گذاشته اند که بعد از انتخابات حزب کمونیست واحدی تشکیل دهند. در قدم دوم، جبهه متحد چپ بایستی وارد بحث اتحاد با نیروهای ملی واصلاح طلب با برنامه حداقل استقلال ودموکراسی گردد. کلمه عدالت اجتماعی مختص نیروهای چپ است وتعیین عدالت اجتمایی به عنوان پیش شرط تشکیل جبهه با نیروهای نظیر اصلاح طلب خارج از برنامه اعتقادی آنها که به دنبال برنامه اقتصاد آزاد هستند، می باشد. اصلاح طلبان ایران در حاکمیت جمهوری اسلامی نیز دولت را در اختیار داشتند وبرنامه اقتصادی آنها راست تر از محافظه کاران می باشد.اصلاح طلبان فقط به دموکراسی محدود واستقلال و نه عدالت اجتماعی مد نظر نیروهای چپ، اعتقاد دارند.
نوید شادی: دیماه 96