وقتی که ستمگران زیر فشار توده ها جنایت کاران چاکر پیشین خود را روانه زندان می کنند به نوعی اقرار می کنند که صدای انقلاب مردم را شنیدند. وقتی که ستم پیشه گان دیگر جرأت دفاع از مخلصان سوگلی خود را در خود نمی بینند نشانه های گام های آرام و سنگین انقلاب را می توان در همه جا دید و شنید. این قربانی کردن ها روحیه گردان دشمن را می شکند و زیر پای آنهایی را که پای نظام و رهبری تا پای جان ایستاده بوده اند را خالی می کند.
این قربانی فدا کردن یک سرباز پیاده برای نجات شاه در صحنه شطرنج سیاست است. ولی پایان داستان نیست و این سلسله را سری دراز است. ولایت فقیه برای ترمیم آبروی از دست رفته حتمن به زودی به قربانی کردن افسران و وزیران نیز دست خواهد زد.
مرتضوی حتمن خود را قربانی دستگاه قضایی معرفی خواهد کرد که زمانی از حکم دهندگان یکه تاز آن بوده است و حتمن خواهد گفت که “تنها يک توبرهکش بیچاره” ای بیش نبوده است. حتمن خواهد گفت که برای نجات نظام با دلی چون بز مجبور بود با مشت آهنین داوری کند.
مرتضوی از آندسته از فرومایگان روزگار است که در شرارت خود شیطان را هم پشت سر میگذارند. مرتضوی “گاه از خود” خامنه ای “مکّارتر و فرومايهتر” بوده است.
ترديدی نيست که مسؤوليت چاکر به اندازه راهزن خونآشام نيست، “ولی آيا کوره پُرنفير شيطان که در آن انسانها را کباب میکنند، بدون هيزمکِشان، بدون اين مأموران معذور، میتوانست بسوزد؟”