پس از پیروزی گذرای امپریالیسم بر اردوگای سوسیالیسم و ویرانسازی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، امپریالیسم امریکا مانند گاوچران هفت تیر به کمری، زمان را شایسته یافت، تا به چراگاههای دیگری دست یابد. امپریالیسم یوگوسلاوی را بمباران و پاره پاره کرد؛ افغانستان را صد سال به پس راند؛ فرزندان عراقی را کُشت و مادرانشان را بیوه ساخت؛ لیبی، که زمانی الماس سیاه نامیده میشد، را ویران و کویرستان کرد؛ سومالی را به گروه های لات و دزدان دریایی سپرد؛ سودان را دو نیمه کرد؛ ناتو، بازوی جنگی امپریالیسم امریکا در اروپا را سالانه به مرزهای روسیه نزدیک کرد.
ولی هم اکنون کشتی را کشتیبان دیگری آمدهاست. در همسنجی با سالهای نود و سالهای نخستین دوهزار جهان امروز دستخوش دگرگونیهای بزرگی شدهاست. خلقها و دولتهایی که زمانی گوشه نشین بودند، به گرد هم آمدهاند تا با همکاری هم “فلک را بشکفاند و طرحی نو دراندازند”.
برای چندین دهه، روسیه مانند بره کوچکی در چنبره گرگها بود. رهبران روسیه سوسیالیسم را ویران کردند، تولید صنعت خود را بستند، اقتصاد نئولیبرالیستی را به دستور بانک جهانی پیاده کردند، همزمان ناتو به سوی مرزهای آنها گسترش یافت. پوتین به دیدار ملکه انگلستان رفت؛ مهمان ملکه دانمارک بود؛ با بوش و همسرش در کرافورد، تگزاس دیدار کرد؛ میخواست به ناتو بپیوندد، باز هم ناتو به سوی مرزهای روسیه گسترش یافت.
اکنون روسیه، چین و بخش بزرگی از باشندگان (جمعیت) جهان از تحریمها، دستیازیها و پرخاشگری ها ایالات متحده خسته شدهاند. شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، در سخنرانی خود در نشست بریکس گفت که همهی کشورها باید قانونهای بینالمللی را ارج بگذارند و نه با زور سخن گویند. چین خواهان جهانی چندقطبی است و روسیه را نزدیکترین متحد خود میداند. به همین دلیل است که شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، از دوستی استراتژیک با روسیه سخن میگوید.

دیدگاهتان را بنویسید