باید به جداسازی منافع بورژوازی انگلی جمهوری اسلامی و منافع ملی ایران پرداخت. ”چپ”ها مانند راستهای هوادار امپریالیسم و صهیونیسم نیستند که برای جاهخواهیهای خود خواهان بمباران ایران از سوی ارتش فاشیستی اسراییل باشند. ”چپ”ها همواره میهندوست بودهاند و هستند و برای منافع راستین ملی آن میجنگند.
بگذارید به یک فردای پساجمهوری اسلامی در ایران بیندیشیم که در آن دولت در دست نیروهای پیشرو و ”چپ” است. آنچه که میتوان بدون هیچ تردیدی گفت ایناستکه یک ایران پیشرو به دنبال همزیستی صلحآمیز و آشتیجویانه با همسایگان و دیگر کشورهای خاورمیانه است و دست به گروهسازی برای جنگهای جانشینی با دیگر کشورهای خاورمیانه نخواهد زد. این گونه جنگها از سوی هیچ یک از کشورهای پیشرو جهان به کار برده نمی شود و هیچ یک از این کشورها به تنشها دامن نمیزنند. کوبا، جمهوری دموکراتیک کره و جمهوری خلق چین به اینگونه رویکردها روی خوش نشان نمیدهند.
افزون بر این، تجربه نشان دادهاست که سرمایهگذاری به روی این گروهها به افزایش آمادگی جنگی امپریالیسم آمریکا در خلیج فارس و دیگر جاهای خاورمیانه انجامید و بسیاری از کشورهای همسایه را نیز از ترس جمهوری اسلامی به دامن امپریالیسم آمریکا و بورژوازی صهیونیسم انداختهاست و سود انحصارهای جنگافزارسازی را بیشتر کردهاست. بدون هیچ تردیدی سیاست ژرف کردن شکافهای مذهبی در خاورمیانه در راستای سیاستهای درگیریجویانه امپریالیسم و صهیونیسم بودهاست. نشانههای فراوانی نیز در دست است که حتا خود جمهوری اسلامی هم پس از ضربه های بزرگی که از سوی ارتش فاشیستی اسراییل به این گروهها زده شدهاست میخواهد از این سیاست دوری گیرد. سیاست برونمرزی جمهوری اسلامی در خاورمیانه کنونی در روند دگرگونیهای بزرگی است.