یکی از پایههای مهم در سیاست هر گروه و یا کشور “چپ” همبستگی جهانی با خلقهای دربند و طبقههای رنجبر دیگر کشورها هست. پشتیبانی از جنبش رهاییبخش خلق فلسطین یک سیاست کلیدی برای همهی ”چپ”های ایران بوده و است. یک ایران پیشرو و دموکراتیک و یا سوسیالیستی نمیتواند چشم به روی ستم بورژوازی صهیونیسم بر خلق فلسطین ببندد. این سیاست بدون تردید خاری در چشم نژادگرایانه بورژوازی صهیونیسم خواهد شد و این رژیم فاشیستی را با یک ایران آزاد و پیشرو بد خواهد کرد. اگرچه که یک دولت پیشرو و “چپ” در ایران آینده بدون هیچ تردیدی به جنگهای جانشینی علیه اسراییل نخواهدپرداخت، ولی پشتیبانی سیاسی و اخلاقی چنین کشور بزرگ با سرچشمههای زیرزمینی گسترده از خلق فلسطین، دشمنی اسراییل را بر خواهد انگیخت.
در چنین هنگامی این دولت پیشرو از هر زمینه دوستی با کشورهای دیگر خاورمیانه سود خواهد جست تا اتحاد استواری علیه پرخاشگریهای اسراییل برپا سازد. این دوستی نمیتواند جدا از تاریخ، نژاد، زبان و مذهب میهن و مردم ما باشد. بدون تردید چنین دولت پیشرو به سوی هر کشور و گروهی که با ایران آینده به گونهای زبان مشترک دارد دست دوستی دراز خواهد کرد و چه بسا برخی از این گروهها به دلیل شیعه بودن برای هدفهای ژئوپلیتیک یک ایران پیشرو دوباره برجسته شوند.
یک ایران پیشرو در اندیشه منافع ملی همهی ایرانیان نیز هست و بدون تردید برای برتری جایگاه ژئوپلیتیک خود خواهان پیوند زمینی ایران، عراق، سوریه و لبنان برای دستیابی به بازار اروپا خواهد شد. از سوی دیگر، یک ایران پیشرو نمیتواند از پاسبانی جایگاه بسیار برجسته تنگه هرمز که گذرگاه ۲۰ درصد نفت جهان است چشم پوشی کند. هم چنین یک دولت پیشرو و ”چپ” نمیتواند از حق ایران برای داشتن انرژی هستهای برای هدفهای صلحآمیز و یا حتا داشتن جنگافزار هستهای تا زمانی که اسراییل هم دارای این جنگافزار است، بگذرد.