ادوارد لوزانسکی*
(Edvard Lozanskiy)
https://iz.ru/778386/eduard-lozanskii/russiagate-kak-zerkalo-politicheskogo-krizisa-ssha
ا. م. شیری
https://eb1384.wordpress.com/2018/08/23/
اول شهریور- سنبله ١٣۹۷
چرا تحقیقات «پرونده روسیه» دور فاجعهبار میگیرد
صرفنظر از چگونگی ختم تحقیقات دادستان ویژه روبرت موللر در باره تبانی دونالد ترامپ یا تیم او با مقامات روسیه در دوره مبارزه انتخاباتی سال ۲٠١۶، اصطلاح راشاگیت در تاریخ ثبت میشود. زیرا در مقایسه با جنجال واترگیت منتج به استعفای رئیس جمهور ریچارد نیکسون در سال ١۹۷۴، حادثه کنونی جنبه فاجعهبارتری دارد.
در آن هنگام فقط از نصب دستگاه شنود در در دفتر حزب دموکرات واقع در هتل واترگیت سخن میرفت، آن وقت مثل حالا رئیس جمهور منتخب آمریکا به این متهم میشد که او در سایه حمایت کرملین پیروز و به همین دلیل، سیاست او منافع کشور خود را منعکس نمیکند، بلکه، منافع آن کشور را که سیاستمداران برجسته آمریکا و رسانههای جمعی در میان دشمنان عمده، و گاهی اوقات هم دشمن شماره آمریکا قلمداد میکنند، بازتاب میدهد.
به همین دلیل، بنظر میرسد همه، منهای موارد استثنایی، در حاکمیت سیاسی آمریکا سخت به ویروس ضد روسی آلوده شدهاند و هنوز چشمانداز رهایی از این ویروس مشاهده نمیشود.
اگر به بهرهگیری از اصطلاحات پزشکی ادامه دهیم، در این صورت سه نوع بیماری ویروسی راشاگیت را میتوان تشخیص داد. دموکراتها تصور میکنند، که پوتین فرمان کمک به ترامپ را صادر کرد، در عین حال، جمهوریخواهان سعی دارند ثابت نمایند، که در واقعیت امر مسکو و کلینتون تبانی کردند.
بالاخره، در ارتباط با این که پس از گذشت تقریبا دو سال هیچ سندی برای اثبات تبانی یافت نشده، شق سوم مطرح گردید که بر اساس آن، هدف اصلی کرملین، پاشیدن بذر اختلاف در داخل جامعه آمریکا و تضعیف دموکراسی آمریکایی از درون بواسطه آن میباشد.
طرفداران همه این گزینهها کمتر نگران این واقعیت هستند، که تمامی آنها معنایی جز تحقیر شهروندان آمریکا و خود دموکراسی آمریکایی ندارد. زیرا، منطق آنها بدین معناست، که برای دستکاری کامل اذهان عمومی ابرقدرت جهان چند ده احمق، ١۲ افسر ضداطلاعات و ١٠٠ هزار دلار هزینه تبلیغات در شبکههای اجتماعی کفایت میکند.
اگر بخواهیم به ریشههای واقعی راشاگیت پی ببریم، به باور من همه آنها عبارت است از این که روسیه به عامل مناسبی برای انحراف توجه از رسوایی فساد بزرگ در دولت باراک اوباما تبدیل شده، که تقریبا همه روز جزئیات جدیدی از آن آشکار میشود.
صحبت از تبانی سران سه تشکیلات مهم اطلاعاتی- دفتر تحقیقات فدرال، سازمان سیا و کمیته امنیت ملی و همچنین، از ساخت و پاخت وزارت دادگستری با ستاد انتخاباتی کلینتون برای پیروزی او در میان است. بطوری که معلوم شد، بدین منظور در دوره کارزار انتخاباتی نامزد جمهوریخواهان، خبرچینان نفوذ داده شدند، و همچنین برای جستجوی شواهد محرمانه بر علیه ترامپ و روسیه جاسوسان انگلیسی جلب شدند.
به همین سبب، دموکراتها با حمایت رسانههای گوش به فرمان (باز هم منهای موارد استثنایی) باید مانند همیشه که در چنین مواردی اتفاق میافتد، فریاد بزنند «آی دزد، آی دزد».
آنچه که به متهم کردن مسکو از سوی جمهوریخواهان مربوط میشود، این است، که منبع سند ضمیمه شده به پرونده جاسوسی انگلیس در خصوص رسوایی ترامپ گویا روسها بودهاند، اما در این باره که آنها چه کسانی بودند و آیا با کرملین ارتباط داشتند یا خیر، بر کسی معلوم نیست.
ذکر انبوهی از اطلاعات در باره این جنجالها در یک نوشتار کوتاه مقدور نیست، اما، بنظر میرسد، میتوان چنین گفت:
شدت مبارزه سیاسی در آمریکا به حد بیسابقهای رسیده است، و، متاسفانه، چنین شده، که روسیه در این مبارزه بمثابه سلاح از سوی همه طرفها مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. در نتیجه، نه تنها ترامپ، حتی هر سیاستمدار، روزنامهنگار یا کنشگر اجتماعی آگاه به عواقب چنین کارزار بیپیشینه برعلیه یک قدرت هستهای پیشرو جهان و طرفدار گفتگو، فورا جاسوس کرملین اعلام میشود.
بدین نحو، ریشسفید سیاست آمریکا هنری کیسینجر نیز به لیست مشکوکان افزوده شد، اگر چه به باور من، او فقط سعی میکرد تنها با تغییر جهات مثلث، دو بار با کارت چین بازی کند. کیسینجر در دوره ریاست جمهوری ریچارد نیکسون موفق شد و بطور کاملا موفقیتآمیز توانست چین را به حمایت از آمریکا بر ضد اتحاد شوروی وادارد.
روشن است، که در وضعیت فعلی جهان، این یک حقهبازی کاملا نومیدانه است، اما حال که او چند کلامی در تمجید از روسیه بر زبان راند، بلافاصله بطور خودکار به لیست «صلحبانان» آمریکایی اضافه شد.
در کمال تأسف باید اذعان نمود، که مناقشه کنونی در روابط روسیه و آمریکا مدتهای طولانی ادامه خواهد داشت و پایان آن هنوز مشهود نیست. در شرایط عملا فقدان گفتگو در سطح دولتی و دیپلوماتیک، لازم است برای خروج از این، شاید، جدیترین بحران در طول تاریخ مناسبات بین کشورهای ما، تشکلهای اجتماعی یا حتی تک تک شهروندان هر دو کشور به تبادل نظر و فکر بپردازند.
ممکن است نظر نویسنده با نظر هیأت تحریریه (و نیز مترجم) منطبق نباشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*– ادوارد لوزانسکی کیست:
فیزیکدان شوروی، مقاله نویس آمریکایی- روسی، مخالف، روزنامهنگار، آکادمیسین آکادمی علوم انسانی روسیه، مبتکر و رئیس دانشگاه آمریکایی مسکو، پروفسور دانشگاه دولتی مسکو، رئیس انجمن جهانی روسیه با تابعیت آمریکایی