رضايت هيئت مديره صندوق بين‏المللى‏‏‏ پول از روند خصوصى‏‏‏‏سازى‏‏‏ در ايران! بحران نظام مالى‏‏ امپرياليستى‏‏ را به ابزار مقاومت تبديل سازيم!

image_pdfimage_print

روند تاراج ثروت‏هاى‏‏‏ ملى‏‏‏ و متعلق به مردم ايران، چه نسل حاضر و چه نسل‏هاى‏‏‏ آينده، تحت عنوان “خصوصى‏‏‏ و آزادسازى‏‏‏ اقتصادى‏‏‏“ با شدت ادامه دارد. بنا به گفته هيئت مديره صندوق بين‏المللى‏‏‏ پول، “حكم حكومتى‏‏‏“ صادر شده توسط آيت‏الله خامنه‏اى‏‏‏ مقرر مى‏‏‏دارد كه ٨٠ درصد سهام شركت‏هاى‏‏‏ دولتى‏‏‏ در بورس سهام به معرض فروش گذاشته شود. براين‏پايه، تا مهرماه ١٣٧٨ سهم بخش دولتى‏‏ اقتصاد از ٨٠ به ٥٠ درصد كل اقتصاد كشور تقليل يافته است.

حكم حكومتى‏‏‏ تيرماه ١٣٨٥ آيت‏الله خامنه‏اى‏‏‏ براى‏‏‏ نقض اصل ٤٤ قانون اساسى‏‏‏، فاقد وجاهت قانونى‏‏‏ است، زيرا تغيير در اصول قانون اساسى‏‏‏، قانوناً تنها از طريق همه‏پرسى‏‏‏ از مردم ايران مجاز است.

گزارش صندوق بين‏المللى‏‏‏ پول، كه خرسندى‏‏‏ و رضايت خود را از روند خصوصى‏‏‏‏سازى‏‏‏ ثروت‏هاى‏‏‏ ملى‏‏‏ در ايران پنهان نمى‏‏‏‏دارد، مانع براى‏‏‏ سرمايه‏گذارى‏‏‏هاى‏‏‏ خارجى‏‏‏ در ايران را وجود «تنش‏هاى‏‏‏ مربوط به برنامه اتمى‏‏‏ ايران» اعلام و گوشزد مى‏‏‏كند، كه “مسئله اتمى‏‏‏“، «تاثير نامطلوب بر سرمايه‏گذارى‏‏‏ خصوصى‏‏‏ به جا گذاشته است». هيئت مديره صندوق بين‏المللى‏‏‏ پول همچنين كوشش‏ براى‏‏‏ خصوصى‏‏‏سازى‏‏‏ را «چالش‏هاى‏‏‏ عمده ايران براى‏‏‏ ادامه گذار به سوى‏‏‏ يك اقتصاد بازار موثر و قابل دوام» دانسته و ايران را به ادامه كار تشويق و وظيفه اصلى‏‏ كشور مستقل ايران‏ را «اصلاحات ساختارى‏‏‏» اعلام مى‏‏‏دارد.

«اصلاحات ساختارى‏‏‏» يعنى‏‏‏ برداشتن هرگونه مانع قانونى‏‏‏ براى‏‏‏ «جريان آزاد سرمايه در بازار». اين اصلاحات، طبق اين سند، موجب «قدرت رقابت خارجى‏‏‏ شده و به ايجاد اعتماد نزد سرمايه‏گذاران» خارجى‏‏‏ خواهد انجاميد. ارايه تضمين و اعتمادسازى‏‏ براى‏‏‏ سرمايه‏داران خارجى‏‏‏ را خانم كونداليسا ريس، وزير امور خارجه آمريكا نيز در مصاحبه خود در روز ٢٣ فوريه ٢٠٠٧ خواستار شد (و تلويزيون صداى‏‏‏ آمريكا به فارسى‏‏ آن را پخش نمود).

بدين‏ترتيب و با همين چند جمله هيئت مديره صندوق بين‏المللى‏‏‏ پول، موضع خشنودانه دستگاه مالى‏‏‏ امپرياليستى‏‏‏ كه با ابزار “اعتبارى‏‏‏“، كنترل اقتصاد كشورهاى‏‏‏ “جهان سوم“ را در اختيار دارد، از روند “خصوصى‏‏‏ و آزادسازى‏‏‏ اقتصادى‏‏‏“ در ايران برملا و شناخته مى‏‏‏شود. اين خشنودى‏‏‏، عجيب و غيرقابل درك هم نيست، زيرا نسخه نوليبرال تهيه شده در همين ارگان امپرياليستى‏‏‏ و دستگاه‏هاى‏‏‏ مشابه ديگر آن از قبيل بانك جهانى‏‏‏، سازمان تجارت جهانى‏‏‏ وغيره است كه در ايران با “حكم حكومتى‏‏‏“ غيرقانونى‏‏‏ به مورد اجرا گذاشته شده است.

اين خشنودى‏‏‏ درعين‏حال نشان اين نكته نيز مى‏‏‏باشد، كه در پشت درهاى‏‏‏ بسته، و بدور از چشم و اطلاع مردم ايران، مذاكرات درباره آنچه كه “برنامه اتمى‏‏‏ ايران“ ناميده مى‏‏شود و گزارش صندوق بين‏المللى‏‏‏ پول به آن اشاره دارد، به نتايج دلخواه براى‏‏‏ هر دو طرف نزديك و نهايتاً به آن منجر مى‏‏‏گردد. نزديكى‏‏‏ و توافقى‏‏‏ كه با عرضه كردن ثروت‏هاى‏‏‏ ملى‏‏‏ ميهن ما، به‏مثابه “كالاى‏‏‏“ بى‏‏‏صاحب، در بورس‏هاى‏‏‏ پول، يعنى‏‏‏ در “بازار نقدينگى‏‏‏ هرز و سوداگر“ بين‏المللى‏‏‏ عملى‏‏‏ مى‏‏‏شود.

سرمايه‏دارى‏‏ حاكم بر ايران مى‏‏‏پندارد، كه جلب رضايت از طريق غارت ثروت‏هاى‏‏‏ ملى‏‏‏ ايران توسط سرمايه مالى‏‏‏ امپرياليستى‏‏‏، به معناى‏‏‏ تضمينى‏‏‏ براى‏‏‏ بقاى‏‏‏ حاكميت آن خواهد بود. اميد دارد، با تبديل شدن به “شريك“ امپرياليسم، بقاى‏‏‏ خود را ابدى‏‏‏ سازد.

اما هدف برنامه استراتژيك سياسى‏‏‏- نظامى‏‏‏ امپرياليسم و در راس آن امپرياليسم آمريكا، به اين پندار پوزخند مى‏‏‏زند. نقشه “خاورميانه بزرگ“، كه هدف نهايى‏‏ اين استراتژى‏‏ امپرياليستى‏‏ است، تقسيم كشورها به واحدهاى‏‏‏ «قومى‏‏‏- مذهبى‏‏‏» را دنبال مى‏‏كند. يعنى‏‏‏ سياست شناخته شده “تقسيم و حكومت كن“.

دوران “شراكت“ با امپرياليسم براى‏‏‏ كشورهاى‏‏‏ “جهان سوم“ مدت‏هاست پايان يافته. لااقل با توطئه ايجاد كردن “بحران مالى‏‏‏“ در كشورهاى‏‏‏ جنوب شرقى‏‏‏ آسيا در قريب به ده سال پيش، يعنى‏‏‏ در دورانى‏‏‏ كه رقابت در صحنه جهانى‏‏‏ با كشورهاى‏‏‏ سوسياليستى‏‏‏ پايان يافته و ديگر به نمونه‏ “ببرها“ براى‏‏‏ نمايش نيازى‏‏‏ نبود، دوران “شراكت“ با امپرياليسم نيز پايان يافت. ثروت‏هاى‏‏‏ جمع شده در كشور “ببرها“ بثمن بخس و در عرض چند هفته توسط سرمايه مالى‏‏‏ امپرياليستى‏‏‏ و عمدتاً آمريكايى‏‏‏، بلعيده شدند.

مى‏‏‏توان هدف و خواست امپرياليسم را با شكست روبرو ساخت و به غارت نوليبرالى‏‏ كشورهاى‏‏ جهان سوم پايان بخشيد، اما نه با تسليم و با به حراج گذاشتن ثروت‏هاى‏‏‏ ملى‏‏‏ مردم، بلكه با مقاومت انديشمندانه و انقلابى‏‏‏!

بحران نظام مالى‏‏ امپرياليستى‏‏

با فروپاشى‏‏ نظام مالى‏‏ امپرياليستى‏‏ در هفته‏هاى‏‏ پايانى‏‏ تابستان و آغاز پائيز ١٣٧٨، شرايط نوينى‏‏ براى‏‏ نبرد بمنظور حفظ استقلال كشورها و به طريق اولى‏‏ جنبش‏هاى‏‏ آزاديبخش در جهان بوجود آمده است.

تداوم سياست خصوصى‏‏ سازى‏‏ در ايران در حال حاضر ازاين‏رو نمى‏‏تواند ادامه يابد، زيرا سرمايه مالى‏‏ سوداگر داخلى‏‏ توانايى‏‏ جذب ثروت‏هاى‏‏ ملى‏‏ را ندارد و سرمايه مالى‏‏ امپرياليستى‏‏ در بحران ساختارى‏‏ دست و پا مى‏‏زند و گرفتار پيامدهاى‏‏ آن مى‏‏باشد. بايد شرايط مساعد جهانى‏‏ را انگيزه و وسيله‏اى‏‏ موثر براى‏‏ مبارزه براى‏‏ قطع روند خصوصى‏‏‏سازى‏‏ ثروت‏هاى‏‏ ملى‏‏ و بازپس گرفتن بخش‏هاى‏‏ به تاراج رفته نمود. امرى‏‏ كه مى‏‏تواند تنها با اجرا و پايبندى‏‏ به اصول دمكراتيك قانون اساسى‏‏ ايران عملى‏‏ گردد. مبارزه عليه پايمال نمودن اين اصول توسط سرمايه‏دارى‏‏ حاكم بر جمهورى‏‏ اسلامى‏‏ در شرايط ايجاد شده، براى‏‏ مردم سهل‏تر بوده و موفقيت در آن قابل دسترسى‏‏ است.

وحدت مبارزه و مقاومت در برابر پايمال كردن حقوق قانونى‏‏ و دمكراتيك مردم ميهن ما از يك‏سو، با مبارزه عليه نسخه خصوصى‏‏‏سازى‏‏ ديكته شده توسط صندوق بين‏المللى‏‏ پول و ديگر سازمان‏هاى‏‏ امپرياليستى‏‏ از سوى‏‏ديگر، از شرايط مشخص حاكم بر ايران و جهان در دوران كنونى‏‏ نتيجه مى‏‏شود و پاسخى‏‏ است شايسته به نظريه‏پردازى‏‏‏ها در توجيه سياست خصوصى‏‏ سازى‏‏ امپرياليستى‏‏، ازجمله توسط «نخبگان اقتصادى‏‏ و سياسى‏‏» در ايران از قماش محمد صادق جنان‏صفت، غلامرضا سلامى‏‏‏ و همتاى‏‏ آن‏ها اسدى‏‏ در تلويزيون صداى‏‏ آمريكا VOA به فارسى‏‏. (نگاه شود به مقاله «نخبگان اقتصادى‏‏ و سياسى‏‏» به سود چه كسانى‏‏ خواستار خصوصى‏‏ سازى‏‏ هستند؟)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *